حسين عبده تبريزي كه در ايام تبليغات انتخابات رياستجمهوري به عنوان مشاور اقتصادي، مسعود پزشكيان را همراهي ميكرد و در ماههاي گذشته نيز حضور پررنگي در تبيين شرايط اقتصادي كشور در رسانهها داشته است، از چالشهايي كه دولت وفاق براي رفع مشكلات اقتصادي با آن مواجه بوده و هست، خبر دارد. ايرنا، درباره چالشهاي دولت با طيف منتقد و البته مشكلات ريز و درشت اقتصاد ايران با وي گفتوگويي انجام داده است. گزيدهاي از صحبتهاي اين استاد دانشگاه را بخوانيد.
درك درستي از مشكلات كشور ندارند
استيضاح آقاي همتي در روزهاي اخير، اوج برخورد نامناسب مخالفان دولت و دليل ديگري براي عدم درك كليت وضعيت خطرناك جاري اقتصاد توسط مجلس بود. آقاي همتي بيشك فعالترين وزير اقتصادي دولت چهاردهم بود و تلاش ميكرد كه با مسائل فعالانه برخورد كند. مجلس با دولت آقاي پزشكيان كه اصلا با كسي دعوا نداشت، درگير دعواهاي سياسي شد و به مسائل اصلي اقتصاد كشور نپرداخت. عبده تبريزي اظهار كرد: اگر مخالفان نگاه كلاني به شرايط ايران، منطقه و جهان داشتند، درمييافتند كه وضعيت پيچيدهتر از آن است كه با تغيير يك يا دو وزير يا حتي تغيير كل دولت، بشود مشكلات را حل كرد؛ درمييافتند كه بايد به خاطر منافع خودشان هم كه شده، به دولت كمك كنند. دولت پزشكيان هنوز فرصت هيچ كار جديد و اصلاحي پيدا نكرده است، اما در مقابل هم ديگران هيچ حمايتي از رييسجمهور نميكنند. استيضاح آقاي همتي منطق اقتصادي يا مديريتي نداشت؛ او اندكي مقاومتر از بقيه وزرا اصرار بر حفظ مواضع خود داشت، كار او به عنوان وزير اصلي اقتصاد، دشوارتر از بقيه بود.
مخالفان به حاشيهها روي آوردهاند
هرچقدر پزشكيان تلاش كرد كه رعايت كند، امتياز بدهد و نظريه وفاق خود را پيش ببرد، طرف مقابل كمتر رعايت كرد و به جاي كمك به حل مشكلات اصلي كشور، روي مسائل حاشيهاي و كماهميت فشار آوردند. با دولت هر آنچه خواستند و توانستند، انجام دادند؛ از تضعيف جايگاه اجرايي تا تحميل لوايحي مثل لايحه حجاب كه كاملا مشخص بود نه اولويت كشور است و نه مشكل مردم را حل ميكند، اما اصرار داشتند كه دولت به هر قيمتي آن را اجرا كند. اين برخوردها نشان داد كه برخي از مخالفان اصلا متوجه تصوير بزرگتر مشكلات (Big Picture) نيستند و به جاي حمايت از ثبات، به حاشيهسازي ميپردازند. در اين ميان فقط حمايت رهبري بوده و هست كه دولت را سر پا نگاه داشته است. بنابراين، استيضاح آقاي همتي نيز در راستاي تضعيف دولت توجيهپذير است.
ما در شرايط جنگي هستيم
نميدانم چرا در ايران پس از سال ۱۳۸۴ اينقدر مشكل شده كه گروههاي مختلف با هم كار كنند؛ به همين تجربه اخير عراق نگاه كنيم؛ در سال ۲۰۱۴ ميلادي گروه تروريستي داعش بخشهاي بزرگي از عراق را اشغال و حتي تا نزديكي بغداد پيشروي كرد. وقتي تماميت ارضي عراق در خطر قرار گرفت، گروههاي مختلف شيعه، سني و مسيحي، بهرغم اختلافات مذهبي و قومي، در قالب نيروهاي بسيج مردمي در كنار ارتش عراق عليه داعش جنگيدند. دولت مركزي عراق- كه متشكل از احزاب شيعه، كرد و سني بود- بهرغم اختلافات داخلي، براي مقابله با داعش متحد شدند. رهبران سياسي كردستان عراق (مسعود بارزاني) و دولت مركزي (حيدر عبادي) كه پيش از آن درگير تنشهاي سياسي بودند، همكاري كردند و نيروهاي پيشمرگه كرد و ارتش عراق عمليات مشترك انجام دادند. وضع ما الان با توجه به تهديدات اسراييل و امريكا بسيار سخت است و در شرايط جنگي قرار گرفتهايم. آيا نبايد مخالفان دولت با اين همه نرمش رييسجمهور، براي دفع شر و براي رفع مشكلات كشور كنار دولت قرار بگيرند و به جاي فشار آوردن دائمي به مردم در عرصههاي اجتماعي، به آن تصوير بزرگتر (Big Picture) فكر كنند. آيا استيضاح همتي همان كار مهمي بود كه در اين روزها مجلس بايد انجام ميداد؟
ايران را ساختمان سُستي بگيريم كه داريوش مهرجويي در دهه دشوار شصت ايران در فيلم اجارهنشينها به تصوير كشيد؛ آدمهايي با مرام و مشرب مختلف، برخي نمازخوان و برخي نخوان؛ برخي با حجابتر از برخي ديگر؛ همه با قصهها و غصههاي خود، برخي طمعكارتر از بقيه، برخي ثروتمندتر، كاسب و كارمند، براي زندگي و كار در كنار هم، آيا در آنچنان بناي سستي هم نميتوانيم جمع شويم؟ آيا به اتكاي تاريخ و فرهنگ اين مرزوبوم به پشتوانه سابقه غني از مشاركت جمعي در فعاليتهاي اجتماعي، فرهنگي و ديني و با حمايت مزيتهاي اقتصادي جغرافياي ايران نميتوانيم سياست را در ايران منعطفتر كنيم .
بايد خود را براي يك دوره پرتنشتر
آماده كنيم
مخالفان كه ميبينند در سطح بينالمللي، بازگشت ترامپ همهچيز را بههم ريخته و با سياستهاي تهاجمياش دوباره جهان را به سمت تنش و بحران سوق داده است؛ نه فقط ايران، بلكه كل خاورميانه و حتي اروپا و چين هم تحت تأثير سياستهاي او قرار گرفتهاند؛ او تهديد ميكند، تحريم ميكند و فشار ميآورد. در اين شرايط، ايران بايد خودش را براي يك دوره پرتنشتر آماده كند. آيا مخالفان دولت درمييابند كه لحظه، لحظه رقابتهاي جناحي و حزبي نيست و بيشك زمان، زمان استيضاح همتي نبود و دولت را با اين كار ضعيفتر كردهاند؟ نشاندادن همتي به عنوان كانون مشكلات، صرفا اقدام خصمانه سياسي بود، و نه اقدام اصلاحي به نفع مردم.
ممكن است ارز تك نرخي
به دولت تحميل شود
در حال حاضر، بازار ارز دچار آشفتگي است. نرخ ارز به ۹۰ هزار تومان رسيده، اما نظام تصميمگيرنده همچنان از حركت به سمت تكنرخي شدن ارز امتناع ميكند. اقتصاددانان ايران از دهه ۶۰ خورشيدي خواهان تكنرخيشدن ارز شدهاند اما دولتها بهجاي حل ريشهاي مساله، سياست چندنرخي را ادامه دادهاند. سياستي كه نهتنها مديريت آن دشوار است، بلكه فساد و ناكارآمدي را نيز به همراه دارد. به نظر من، پس از سالها ترديد در تصميم درست در زمينه ارز و ادامه نظام چندنرخي، احتمال دارد كه در سال ۱۴۰۴، به دليل تحريمها و اينكه نتوانيم ارز كالاهاي اساسي را هم تأمين كنيم، در عمل ارز تكنرخي به دولت تحميل شود؛ به بيان بهتر، بر سر كشور آوار شود، چرا كه چارهاي جز حركت به سمت ارز تكنرخي باقي نميماند.
الگويي كه بارها تكرار شده است
دولت و نظام به شكل مستقل و آگاهانه تصميمات درست را نميگيرد و در آخر كار و پس از تحمل همه هزينهها، بهناچار تسليم فشارهاي اقتصادي ميشود؛ اين اقتصاد است كه در نهايت سياست درست را با تحمل هزينههاي عظيم به كشور تحميل ميكند، اين الگو بارها در اقتصاد ايران تكرار شده است. همين موضوع در مورد انرژي صادق است. در حوزه برق مشابه همين وضعيت را ميبينيم. قيمت برق براي مدت طولاني بهصورت دستوري پايين نگه داشته شد و اين سياست باعث شد سرمايهگذاري در اين بخش انجام نشود. در نتيجه، بازار نتوانست نيازها را تأمين كند و مشكلات انباشته شدند. قيمت برق را آنقدر از بازار رقابت دور نگه داشتهايم كه امروز با بحران مواجه شدهايم؛ ما به بازيگران بازار اجازه نداديم كه برق را خود توليد و مشكلات توازن در بازار برق را با تنظيمگري درست دولت حل كنند. دولت همواره وسط اين ماجرا بود، يا خود را مسوول توليد برق ميدانست يا مسوول خريد و بازفروش برق. اگر اهرمهاي انحصاري انتقال و توزيع برق را نداشت، مثل بازار رمزارز، قيمتگذاري برق هم طبعا از دستش در ميرفت. امروز در نهايت دولت مجبور شده براي ساخت نيروگاههاي خورشيدي به بخش خصوصي اجازه بدهد تا وارد بازار شوند و برق توليدي خود را به قيمت بازار بفروشند، اما بخش خصوصي هم ميترسد كه در آينده، دولت احتمالا باز هم وارد ميدان شود و از كسبوكارها بخواهد برق توليدي را به اجبار به شبكه بدهند، يا بابت انتقال و خطوط توزيع قيمتهاي بالا مطالبه كند. اين چرخه تكراري از دخالتهاي نامناسب و مديريت ناكارآمد، اقتصاد كشور را به وضعيتي تحميلي رسانده كه گريز از آن دشوار است.
فشار به دولت، ريسك اقتصادي را بالا ميبرد
با فشارها به دولت ريسك اقتصادي و مالي افزايش مييابد، از آنجا كه سرمايهگذاري داخلي و خارجي، به پيشبينيپذيري نياز دارد، تغييرات ناگهاني در تيم اقتصادي دولت به افزايش ريسك اقتصادي و كاهش انگيزه سرمايهگذاري منجر ميشود. اين موضوع در شرايط تحريمهاي خارجي و كمبود منابع ارزي و ظهور پديده ترامپ، به ضرر ثبات اقتصادي كشور تمام خواهد شد. بازارهاي مالي هم معمولا نسبت به تحولات سياسي حساس هستند. فشار بر دولت و استيضاح وزير اقتصاد باعث ايجاد نوسانات در بورس، بازار ارز، و ديگر بازارهاي مالي ميشود، زيرا فعالان اقتصادي آن را نشانهاي از ناهماهنگي و بيثباتي تلقي خواهند كرد. در شرايطي كه ايران تحت فشارهاي شديد خارجي قرار دارد، هرگونه تزلزل در ساختار اقتصادي كشور دست مخالفان خارجي را براي اعمال فشارهاي بيشتر باز ميكند.