سال سخت؟!
تنها ميخواهم به اين پرسش پاسخ بدهم كه در چنين جهان پرآشوب ترامپزدهاي كه نامهاش را سرانجام قرقاش، وزير مشاور دولت امارات، در غياب وزير خارجه عمان! (به نظرم تبار قرقاش ايراني باشد، در لارستان منطقهاي به نام قرقاش وجود دارد) براي دولت ايران آورد؛ سال نو را چگونه ميبينم؟ سال نو را چگونه آغاز كنيم؟ يكم: به نظرم توسعه ايران و رفع ناترازيها يا به زبان روشنتر و صريحتر، رفع ورشكستگيها را جدي تلقي كنيم. ايران نميتواند شبيه به دره در بين كوههاي بلند از نظر اقتصادي از امنيت ملي جامع برخوردار باشد. امنيت ملي پديدهاي چندوجهي و مركب است. قدرت اقتصادي و صنعتي توان مالي كشور تصميمهايي كه به جراحي شباهت دارد. نياز كشور است. يادتان هست آقاي حدادعادل از ژاپن اسلامي سخن گفته بود؟اكنون اقتصاد كشور همسايه غربي تقريبا چهار برابر اقتصاد ايران شده است. نفت و گاز هم ندارد. عربستان و امارات بماند! دوم: با نگاه به توسعه ملي و همهجانبه ايران، شعار دولت پزشكيان، «دولت وفاق ملي» نقشه راه و كليد حل مسائل است. اگر دعواها ادامه پيدا كند كه ظاهرا جماعتي در مجلس بر همين روال ميروند و همين آش را ميپزند و بر همين طبل ميكوبند. استيضاح همتي و بركناري ظريف و تحصن حجاب و ... نشانههاي مبارزه با وفاق ملي و دولت پزشكيان بوده و هست. با اين رويكرد وقت و توان همگان باز هم صرف كشاكشهاي بيهوده و بيسرانجام و البته بد سرانجام خواهد شد. سوم: جامعه نياز به آرامش و طمأنينه دارد. برخي اقدامها كه پيداست سودي و ثمري ندارد؛ مانند تداوم حصر، تداوم مدت حبس زندانيان، سختگيري درباره حجاب اجباري و... بايد با تصميمگيري شجاعانه و صريح تجديدنظر شود. و اما تازگي در بيروت با رماننويس مبتكر لبناني دكتر هاني سليمان آشنا شدم. رماني دارد درباره حرفهاي هوز! خواندني است. در اين رمان در مقدمه به بيتي اشاره كرده بود. اين بيت مدتهاست مرا رها نكرده است:
كالعِيسِ في البيداءِ يقتُلُها الظما
والماءُ فوق ظهورِها محمولُ
همانند شتري سپيد موي كه در بيابان، تشنگي او را ميكشد؛ اما بر پشتش آب حمل ميكند!
داستان توسعه ايران و سعادت ملت ايران و وفاق ملي شبيه همين بيت شده است و به روايت حافظ:
اي دل به كوي عشق گذاري نميكني؟
اسباب جمله داري و كاري نميكني!