احمدرضا حجارزاده
وحيد معيني دانشمندي، كار نمايش را از 14 سالگي با تئاتر دانشآموزي در استان خراسان شروع كرده و از آن زمان تاكنون در بخشهاي مختلف اين هنر فعال بوده است؛ از بازيگري و كارگرداني گرفته تا پشت صحنه. او چند سالي هم مسووليت انجمن نمايش را بر عهده داشت. معيني گرچه فوقليسانس علوم تربيتي از دانشگاه علامه دارد، ولي موفق به كسب مدرك كارشناسي ارشد كارگرداني تئاتر از دانشكده هنر و معماري تهران نيز شده است. او از سال 94 مجموعه خصوصي «صحنه آبي» را راهاندازي كرده و مشغول ارائه خدمات به گروههاي نمايشي و همچنين تهيه و توليد تئاتر است. اين روزها نمايشي با نام «طبخ طباخ مطبخ» به نويسندگي علي بيگدلي، طراحي و كارگرداني حميدرضا يداللهي و تهيهكنندگي وحيد معيني در اين مجموعه روي صحنه رفته كه روايتي نو، متفاوت و زنانه از داستان آشناي ضحاك است. به بهانه اجراي اين نمايش در تماشاخانه صحنه آبي، با معيني درباره تهيهكنندگي تئاتر گفتوگو كرديم.
با توجه به اينكه در رشتههاي مختلف تئاتر كار كردهايد، اولويت خودتان فعاليت در كدام رشته است؟
اولويت من كارگرداني تئاتر است. بازيگري را هم كموبيش دوست دارم اما خواسته و ناخواسته افتادم در مسير تهيه و توليد نمايش. با راهاندازي مجموعه «صحنه آبي» اينقدر گرفتاريهاي مديريتي يك موسسه خصوصي زياد شد كه مجبور شدم بازيگري و كارگرداني تئاتر را ببوسم و كنار بگذارم. حدود 9 سال است كه نتوانستهام خودم مستقيم كار كنم اما تصميم دارم در سال جديد نمايشي را روي صحنه ببرم.
تهيهكنندگي تئاتر چه جذابيتهايي برايتان داشت؟
از زماني كه اين مجموعه را تاسيس كردم، يكي از ايدههايم هميشه اين بود كه مجموعه به جايي برسد كه امكاناتي را فراهم بكنم تا سر و شكل يك كمپاني كوچك نمايش راهاندازي كرد.كمپاني به اين معنا كه تمام مراحل توليد در آن مجموعه اتفاق بيفتد و خروجي كار طوري باشد كه بتوانيم ادعا كنيم صفر تا صد توليد را خودمان انجام دادهايم؛ با هزينههاي خودمان و امكاناتي كه داشتيم و اجرا را هم در همان مجموعه و سالن خود كمپاني انجام بدهيم.
تا حالا چنين اتفاقي در مجموعه صحنه آبي افتاده است؟
بهطور صددرصد نه، ولي ميتوانم بگويم نمايش «طبخ طباخ مطبخ» اولين كاري است كه تقريبا همينجا توليد شده. اين يكي از ايدههايي است كه اگر عمري باشد، قصد دارم حتما در سالهاي آينده انجام بدهم؛ از تربيت هنرجو و كارگردان و كارگردانهاي حرفهاي كه بالاي سر گروه بايستند و با حمايت مجموعه گروه را خودشان ببرند جلو و در سالن مجموعه اجرا بروند. فكر ميكنم تئاتر ما بايد به اين سمت برود؛ تئاتري كه دغدغهمند باشد و بداند بايد پول دربياورد و همهچيزش پاي خودش است و قرار نيست كسي كمكش بكند. سر و شكل يك شغل حرفهاي داشته باشد، يعني عوامل و بازيگران دستمزد دريافت كنند و براي كمپاني درآمدزا باشد كه بتواند كارهاي بعدي را هم روي صحنه ببرد.
وقتي نام تهيهكننده اثر به ميان ميآيد، معمولا اولين چيزي كه به ذهن ميرسد اين است كه كسي يك گروه را پشتيباني مالي ميكند. تعريف شما از تهيهكنندگي تئاتر چيست؟ وقتي كنار يك گروه قرار ميگيريد، صرفا جنبه مالي كار را حمايت ميكنيد يا مشاوره و ايدههاي كارگرداني هم به گروه و كارگردان ميدهيد؟
همانطور كه اشاره كرديد، طبيعتا وقتي نام يك تهيهكننده به ميان ميآيد، بحث تامين مالي پروژه است كه تا حدودي هم درست است. به هر حال بخش مهمي از يك كار، بحثهاي مالي آن است؛ از هزينههاي پلاتو بگيريد تا خود سالن اجرا، بخش طراحي صحنه و گريم و تبليغات كه هر كدام هزينه دارد و يك نفر بايد اينها را تامين بكند. طبيعتابخشي از اين مسووليت را تهيهكننده بر عهده ميگيرد، بخشي را هم خود گروه تامين ميكند كه بسته به گروههاي مختلف، ميتواند اين ميزان متغير باشد يا توافقي كه بين گروه و تهيهكننده انجام ميشود متفاوت باشد.گاهي تهيهكننده در قامت يك سرمايهگذار وارد ميشود و ميگويد من فقط پول ميدهم و عنوانم ميخورد تهيهكننده و تمام، به هيچچيز هم كاري ندارم اما در كاري كه الان اينجا اجرا ميرود، برخورد من به عنوان تهيهكننده اينگونه نبوده، يعني بخشي از آن، بحث مالي بوده و بخشي هم بحث مشاوره در كارگرداني، متن و شايد به بازيگران هم گاهي ايدههاي كوچكي داده شده. آن هم به خاطر دغدغهاي كه خودم داشتم، چون گروه جواني هستند كه همهشان اولين يا دومينبار است روي صحنه ميروند. بنابراين احساس نياز كردم كه بايد به گروه كمك بشود تا به استاندارد لازم براي اجرا برسد.گرچه گروههاي جوان خوشفكرند و ايدههاي خوبي براي اجرا دارند اما ممكن است خام باشد و نياز به راهنماييهايي در جاهايي داشته باشند. به همين خاطر دليل تهيهكنندگي من صرفاجنبه مالي نيست. در قامت مشاور كارگردان هم كنار گروه بودم و سعي كردم حمايتشان بكنم و به آنها راهنمايي بدهم تا كار را روي صحنه ببرند.
براي تهيهكنندگي يك نمايش، آن اجرا بايد چه ويژگيهايي داشته باشد تا تهيهكنندگياش را بپذيريد؟ خودتان به چه نمايشهايي علاقهمنديد يا چه فاكتورهايي را براي تهيهكنندگي يك كار در نظر ميگيريد؟
براي انتخاب تهيهكنندگي يك كار، دو حالت وجود دارد؛ اول اينكه كارگرداني كه پيشنهاد تهيهكنندگي ميدهد، فرد باسابقهاي باشد و آدم را براي تهيهكنندگي و همكاري با آن گروه وسوسه بكند. يك حالت ديگر كه بيشتر دغدغه خودم و در راستاي كمپانيشدن است، حمايت از گروههاي جوان و كساني است كه تازه وارد اين عرصه شدند. دغدغه خودم بيشتر اين است. مثلا سال گذشته ما با آقاي مازيار لرستاني تهيهكنندگي نمايش «در انتظار گودو» را در تئاترشهر داشتيم.گروه حرفهايتر بود و من تهيهكننده بودم.كاري كه امسال انجام ميدهم، دقيقا نقطه مقابل آنست، با يك گروه كاملا جوان كار ميكنم كه حتي اين كار را يكجورهايي بيشتر از آن دوست دارم! عين بچه آدم ميماند، چون از اول، در جريان كار بودهام. در مورد فاكتورهايي كه در نظر ميگيرم، ابتدا نمايشنامه خيلي مهم است. نمايشنامهاي كه دغدغهمند باشد و به نحوي با اجتماع و كف جامعه ما در ارتباط مستقيم باشد. نخواهد خيلي حرفهاي روشنفكري و فلسفي بزند. اصلا موافق اين قضيه نيستم، چون فكر ميكنم تئاتر براي مردم است و براي كساني كه در خيابان قدم ميزنند و حالا بيايند در سالن بنشينند و ببينند و كار را بفهمند و لذت ببرند. البته جنبه سرگرميبودن تئاتر، جنبه مهمي است اما نه اينكه كار در سطح باشد و هيچ انديشهاي نداشته باشد. سرگرمي همراه با انديشه مهمترين فاكتور براي من است. هميشه به بچههايي كه كار ميكنند ميگويم به اين فكر كنيد كه تماشاگر چرا بايد بليت نمايش شما را بخرد؟! اولين و آخرين سوالي كه هر كارگردان بايد از خودش بپرسد، اين است.
وقتي به عنوان تهيهكننده در پروژهاي حضور داريد، آيا به ايدههايي فكر ميكنيد كه كار براي شما ارزانتر تمام بشود يا هر آنچه را اجرا و كارگردان اثر نياز دارد، تمام و كمال فراهم ميكنيد؟
ببينيد، من هنوز خودم را در قامت يك تهيهكننده حرفهاي نميبينم، چون تاكنون در چهار، پنج نمايش به عنوان مجري طرح و تهيهكننده حضور داشتم و هنوز اول راه هستم. اين مسائل را آدم بايد كمي جلو برود و در كارهاي آينده ديد كه مجبور است چه تصميماتي بگيرد، ولي طبيعتا اينگونه است. يك وقتي بحثهاي مالي و محدوديتها شما را مجبور ميكند از امكانات موجود استفاده كنيد يا براي كار هزينه كنيد كه در اين صورت بحث بازگشت مالي مطرح ميشود. هزينهكردن براي يك كار ميتواند اثر مستقيم و شايد بازگشت مالي داشته باشد.گاهي هم ممكن است نتيجه عكس بدهد و حتي امكان دارد شما براي نمايشي هزينه نكنيد و اتفاقا بازگشت مالي بهتري بگيريد. همه اينها برميگردد به نمايشنامه، كارگردان، گروه و در نهايت ايده اجرايي، يعني ببينيد براي ايده اجرايي بايد چه هزينههاي بكنيد. پول خيلي تعيينكننده نيست. ايده مهمتر است.
در راستاي همين توضيح، نمايش «طبخ طباخ مطبخ» را مثال بزنيم. در برخورد با اين نمايش چه ايدههايي داشتيد و چه مواردي را براي هزينههاي اجرا مد نظر قرار داديد؟ اصلا اين نمايش براي شما بازگشت مالي دارد؟
در مورد اين نمايش، گروه اجرايي كاري را طراحي كردند و كار كه كامل شد، رفتم نتيجه را ديدم. حقيقتش بخش اعظمي از كار را نپسنديدم. احساس كردم نمايشنامه پُر از ايراد است و بعد فهميدم نمايشنامه به لحاظ فني رد شده بود! بنابراين گفتم نه، اين متن قابليت اجرايي ندارد. مگر اينكه اتفاقات يك تا ده در آن بيفتد و بعد شايد به نتيجهاي برسيم كه كار روي صحنه برود. در اين راستا ايده صحنه شكل گرفت كه چه اتفاقي براي آن ميافتد. چيزي كه كارگردان طراحي كرده بود و چيزي كه اتفاق افتاد، خيلي متفاوت شد، چون ايده اجرايي تغيير كرد. ما تصميم گرفتيم در يك باكس سفيد اجرا برويم و بياييم در فضاي آشپزخانه كه باز بحث محدوديت مالي به ميان آمد و نتوانستيم دكور كاملي بزنيم، يعني سالن اين اجازه را به ما نميداد. به خاطر دو اجراييبودن سالن، نميشد دكور سنگين زد، ولي قرار بود همهچيز در باكس سفيد اتفاق بيفتد و در پايان نمايش كاملا رنگ قرمز باشد كه به خاطر يكسري از محدوديتها نشد آن را كامل اجرا بكنيم.
در مقام تهيهكننده چقدر از نمايشي كه روي صحنه رفته راضي هستيد؟
خب چون من اول نگاه كارگرداني دارم، ميتوانم بگويم شايد پنجاه درصد از كار آماده است! من به عنوان مشاور كنار كار ايستاده بودم و دوست داشتم برخي اتفاقات در اجرا بيفتد. البته دخالت هم نكردم. دست كارگردان را باز گذاشتم و گفتم ميتواني انتخاب كني انجام بدهي يا انجام ندهي اما اگر خودم ميخواستم كار كنم، قاعدتا شكل ديگري از اجرا را ميديديد. خودِ كارگردان هم از من مشاوره خواست. متن هم به لحاظ ساختاري مشكل داشت و مجبور شديم تغييراتي در متن بدهيم. بخشهايي از متن به خاطر مجوز حذف شد و گفتند مورد سياسي و عقيدتي دارد. تاييدشدن اين نمايشنامه خيلي مشكل داشت تا روي صحنه برود، ولي چون به عنوان مشاور و تهيهكننده كنار كارگردان بودم، نميتوانستم نظرم را به گروه تحميل بكنم.
آقاي معيني، ميدانيد كه طي سالهاي اخير تئاتر خصوصي رواج بيشتري گرفته و عملا بر كيفيت نمايشها نيز تاثير گذاشته است. نقش و اهميت تئاتر خصوصي را چطور ارزيابي ميكنيد؟ به نظرتان حضور تهيهكنندهها در بخش خصوصي تئاتر و سالنهايي كه مدام در پايتخت تاسيس ميشوند، ميتوانند به جريان حرفهاي تئاتر ايران كمكي بكنند يا بيشتر لطمه ميزنند؟
چون خودم تهيهكننده بخش خصوصي هستم، طبيعتا از اين بخش حمايت ميكنم و حضورش را مثبت ميبينم. يك جاهايي هم نقدهايي بر آن وارد است اما وقتي دولت يا كساني كه در قبال تئاتر يا فرهنگ و هنر مسووليت دارند كمكاري ميكنند يا ميگويند بودجه نداريم يا اصلا تمايلي ندارند در اين بخشها سرمايهگذاري بكنند يا سرمايهگذاريهاي نابجا ميكنند در جاهايي كه نبايد بكنند، حضور بخش خصوصي اينجا معنادار ميشود، يعني بخش خصوصي يا تهيهكنندههايي كه سالن تئاتر تاسيس كنند، هرچند سالنهايي كه استاندارد نيستند، ولي به نظرم حداقل به لحاظ كمّي پاسخ جامعه را تا حدودي ميدهد. به هر حال تعداد علاقهمندان به تئاتر و بازيگري، به خصوص در نسل جوان زياد شده و اينها تقاضا دارند روي صحنه ديده بشوند. وقتي فضا كم است، اينها مجبورند به سمت سالنهاي بخش خصوصي بروند. بخش دولتي جوابگو نيست. پس نميتوانيم نقد داشته باشيم، ولي اينكه از نظر كيفي چه اتفاقي در سالنهاي خصوصي ميافتد، جاي بحث دارد. به هر حال بخشي از سالنهاي خصوصي نگاه بازاري و صرفا كاسبكارانه و درآمدزايي دارند كه نميتوانم بگويم چيز بدي است اما خيلي هم خوب نيست. صرفا اين مدل نگاه كردن به راهاندازي يك تماشاخانه تئاتر درست نيست، چون وقتي شكل كمپاني به خود نميگيرد و بحث توليد دغدغه سالنها نيست، آن موقع شايد از نظر كيفي هم اتفاق درستي در سالنها نيفتد، چون فقط ميخواهد درآمدزايي بكند، ولي اگر بخش خصوصي اين دغدغه را داشته باشد كه كارهاي باكيفيت توليد بكند، آن زمان دغدغه سالندار و گروه هم بيشتر خواهد شد تا كاري توليد بكند كه هم به لحاظ كيفي و هم از منظر فروش خوب باشد. اين اتفاق شايد كمي زمان ببرد. ما در دوره آزمون و خطاييم. الان تلاش تمام بخشهاي خصوصي اين است كه آدمهاي بيشتري را به سالنهاي تئاتر بكشانند. فكر ميكنم هرچه ارتباط ما با كف جامعه بيشتر بشود و آدمهاي بيشتري را به سالنهاي تئاتر دعوت بكنيم، گام موفقتري برداشتهايم.
حرف ناگفتهاي اگر مانده، بفرماييد.
بحث تهيهكنندگي در تئاتر هنوز تعريف مشخصي ندارد. آنچه ما در سينما ميبينيم، كمي حرفهايتر است. در تئاتر تهيهكنندگي هست، به آن مجري طرح هم ميگويند كه وظايفشان مشخص نيست! بالاخره سرمايهگذار است يا متصلكننده آدمهاي مختلف است يا لينك و رابطه دارد؟! فعلا چند سالي است كه اين دو عنوان به پوستر و بروشورهاي تئاتر اضافه شده اما چه نقش مشخصي دارند، هنوز خودمان هم نميدانيم. مگر اينكه يك اتفاق صنفي بيفتد و صنف تهيهكنندگان تئاتر داشته باشيم و آنجا يكسري قوانين مشخص بشود وچارچوب و اساسنامهاي داشته باشد. آن موقع ميتوانيم بگوييم تهيهكنندگي در تئاتر ما معنا ميدهد. در غير اينصورت فعلا معناي تهيهكنندگي را فقط در لغت سرمايهگذار ميتوانيم پيدا بكنيم.