به بهانه خداحافظي KDB
استاد اقدام درست در زمان درست
جاناتان ليو |هافبك سيتي كه از ديد ديگران يك نابغه به نظر ميرسد بار ديگر حركت درست را در لحظه درست انجام داد. به گزارش «اعتماد» و به نقل از گاردين، براي اولينبار نيست كه كوين دي بروين وضعيت را به صورت كامل درك ميكرد. براي اولين بار نبود كه حركت درست را كمي زودتر از بقيه ديد و البته اين هميشه موهبت او بوده است: نه صرفا انتخاب گزينه مناسب، بلكه انجام آن سريعتر از هر كس ديگري. به دست آوردن آن كسري از ثانيه حياتي براي او زماني كه همه چيز در نوسان بود برگ برندهاش به حساب ميآمد. به عنوان يك نوجوان در حال مبارزه براي پيشرفت در آكادمي گنك، او متوجه شد كه باشگاه به طور ناگهاني از پرداخت هزينههاي كمكي به خانواده او صرف نظر كرده و سپس وقتي شروع به گلزني براي تيم دوم كرد، بيسر و صدا ادامه داد. وقتي در چلسي حضور داشت، متوجه شد كه چگونه درحالي كه بازيكنان اصلي به شكل سفارشي مورد توجه سرمربي قرار ميگيرند، ناديده گرفته ميشود. به طور خلاصه، دي بروين هميشه ماهيت وحشيانه فوتبال را درك ميكرد. روشي مبني بر اينكه وقتي اوضاع خوب پيش ميرود مردم درها را به روي شما باز ميكنند اما وقتي اوضاع خوب پيش نميرود درها بسته ميشوند. سيستمي كه ميگويد شما تنها براي ديگري ارزش داريد كه ميتوانيد سودي به او برسانيد. كوين تا اينجاي فصل، تنها دو گل در ليگ به ثمر رسانده است. قرارداد او تابستان امسال به پايان ميرسد. پازل مشخص است و تنها چيزي كه باقي مانده گذاشتن قطعه آخر در مكان درست است. پيشنهاد عربستان يا يك باشگاه اروپايي همانند يك پاس است كه احتمالا ديبروين بايد زودتر متوجه درست بودن يا نبودن ارسالش شود. در سن 33 سالگي، او بهطور فزايندهاي در برابر آسيبديدگي آسيبپذير است و با بيش از 50 هزار دقيقه بازي در باشگاه و كشور، سالهاي اوج او شروع به نزول كردهاند. در حال حاضر دو بازي در هفته با شدت بالا براي او بسيار سنگين است. اما در لحظات خوب او همچنان ميتواند بسيار خيالبرانگيز بازي كند. برخي از دي بروين به عنوان بهترين هافبك ليگ برتر در تمام دوران نام ميبرند. از ديدگاه برخي كارشناسان او ميتواند كنار روي كين قرار بگيرد. بديهي است كه نه از نظر مهارت، بلكه به عنوان بازيكني كه يك مهارت خاص را آنقدر عالي به نمايش ميگذارد كه در تاريخ ميماند. البته اين خطر وجود دارد همان طور كه پرخاشگري كين بقيه جنبههاي فوقالعاده او را تحت تاثير قرار داده بود در مورد ديبروين نيز او صرفا به عنوان كسي كه خوب پاس ميداد به خاطر سپرده شود كه البته ناعادلانه خواهد بود. فراتر از تكنيك فوقالعاده او در پاس دادن، مخصوصا باتوجه به اينكه بسياري از بازيكنان ميتوانند اين روزها يك توپ را به خوبي پاس كنند، چيزي كه دي بروين را تعريف ميكند اين است كه او تحت شديدترين فشار بهترين پاس را ميداد. او فقط خوب سانتر نميكرد بلكه با آن كار فرم بازي را تغيير ميداد. او ششهايي داشت كه قابليت دوندگي وحشتناكي به او ميداد. او ميتوانست گلزني كند، خلق كند، پرس كند و پاس بدهد. از اين نظر گوارديولا به سختي ميتوانست آرزوي بازيكن بهتري از او داشته باشد. يكي از معدود مرداني كه وسواس كمالگرايي دارد درست مثل پپ. با وجود تمام دستاوردهاي فردي بايد به تاثير هالهاي كه بازيكني مانند دي بروين روي بازيكنان اطرافش ميگذارد نيز اشاره كرد. اعتماد به نفس براي دويدن، عبور دادن توپ در نقاط تنگ، آگاهي از اينكه مردي در 30 يارد دورتر وجود دارد كاري كرده بود همه اطرافيانش نابغه جلوه كنند. ارلينگ هالند گفته من حتي به او نگاه نميكنم زيرا ميدانم پاس به كجا خواهد رسيد. سرخيو آگوئرو هم ميگفت: تنها كاري كه بايد انجام بدهم ضربه زدن به توپ است. فيل فودن هم معتقد است «فقط بايد به فضا بدويد و او شما را پيدا خواهد كرد.»شايد پيامد روشي كه دي بروين با آن همتيميهايش را ارتقا داد اين باشد كه دستاوردهاي او در مقايسه با ديگران عادي به نظر ميرسد. هيچ لحظه مشخصي از دي بروين وجود ندارد، هيچ آگوئرو 2012 يا يايا توره 2014 يا كمپاني 2019 وجود ندارد. مسلما بهترين فصل او در 2020-2019 بود، زماني كه سيتي در ليگ قهرمان نشد و مراسم اهداي توپ طلا كه ديبروين كنار لواندوفسكي در آن مدعي بود به دليل كوويد لغو شد و البته، دي بروين هرگز دنبال ديده شدن نبود. او فردي درونگرا بود و باقي ميماند، مردي خانوادگي كه دوستيهايش اندك اما نزديك است، اظهارات عمومياش كمياب اما معنادار است. فوتبال تنها شكل بياني است كه او تا به حال به آن نياز داشته تا جايي كه او به دو كوين اشاره ميكند: جوان ساكت خارج از زمين و «حرامزاده كوچك» داخل مستطيل سبز. البته جدايي او نقطه عطفي در فروپاشي آخرين تيم بزرگ گوارديولا است و البته سوالات زيادي ميتواند در اين مقطع طرح شود. سوالاتي بدون پاسخ ساده. اينكه سرمايه جمع شده در يكجا ميتواند زيبايي بخرد اما مطمئنا زيبايي كه به اندازه كافي جمع شده، ميتواند از پول فراتر برود. اينكه اگرچه ميتواند آدمها و خاطرات را ميتوان با قدرت و تصنع تركيب كرد، آدمها و خاطرات ميتوانند زندگي و واقعيت را به ساحتي ديگر ببرند و به انسان قوت قلب بدهند. همان درخششي كه فوتبال را در برابر مستبدان مقاومتناپذير ميكند، آن را براي ما غيرقابل مقاومت ميكند. همان ويژگيهايي كه آن را به چنين ابزار كنترلي قدرتمندي تبديل ميكند، آن را به راه فرار نهايي نيز بدل ميسازد. شايد بزرگترين هديه دي بروين به ما توانايي در به ياد آوردن نبود، بلكه قدرت فراموش كردن بود.