• 1404 پنج‌شنبه 28 فروردين
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6018 -
  • 1404 دوشنبه 25 فروردين

ادامه از صفحه اول

دود سفيد از مسقط

 هر دو طرف مي‌توانند بگويند كه درست گفته‌اند. مذاكرات به مدت دو ساعت و نيم به صورت غيرمستقيم برگزار شد و در پايان عراقچي و ويتكاف به ‌طور مختصر و مستقيم با يكديگر صحبت كردند.
2- مديريت رسانه‌اي گفت‌وگوها هميشه پاشنه‌آشيلي است كه مي‌تواند موجب غلبه حاشيه بر متن شود.
به نظر مي‌رسد به‌رغم سخنان تند و نوعا تكراري ترامپ و ديگر مقامات امريكا از يك‌سو و جريان‌هاي افراطي «ضد مذاكره» در تهران كه پس از نتايج ملموس و مثبت گفت‌وگوهاي عمان همچنان ادامه دارد، گفت‌وگوهاي عمان در تهران به گونه‌اي هوشمندانه مديريت شد. مذاكرات سياسي از جنس گفت‌وگوهاي عمان علاوه بر محتواي گفت‌وگوها كه نوعا و باتوجه به حساسيت آن به‌طور طبيعي محرمانه است در كنار ديپلماسي هوشمندانه ميز مذاكره نيازمند مديريت رسانه‌اي تاثيرگذار است. اين مهم دو بعد دارد؛ اول اعمال حاكميت بر فضاي رسانه‌اي و ديگر سبقت در بيان روايت‌هاي درست. به ياد دارم شهيد گرانقدر خرازي در مصاحبه‌اي با «اطلاعات جبهه» كه به همت زنده‌ياد سيد محمود دعايي در سال‌هايي از دفاع مقدس منتشر مي‌شد، گفت: جنگ را درشت ننويسيد، درست بنويسيد. كوچك‌ترين غفلت در مديريت رسانه‌اي و به قول ادبيات امروز «ديپلماسي عمومي» مي‌تواند مسير مذاكره را به‌ طور كامل تغيير دهد. اين موضوع علي‌الخصوص در كشور ما كه يك عطسه آن طرف، توفاني سهمگين در اين طرف ايجاد مي‌كند بسيار مهم و ضروري است. سبقت در بيان روايت‌هاي دست اول، مبتني بر واقعيت همان مديريت هوشمندانه ديپلماسي عمومي است كه در مذاكرات اخير (و شايد براي اولين‌بار) آن را در كشور شاهد بوديم.
3- هر گفت‌وگويي به معناي مذاكره نيست و هر مذاكره‌اي لزوما به توافق منجر نمي‌شود. گفت‌وگوهاي عمان مقدمه‌اي بود براي دستيابي به چارچوب مذاكره. تعيين كف و سقف انتظارات دو طرف و تدوين چارچوبي براي آغاز مذاكره. قبول مذاكره و چارچوب آن لزوما به معناي توافق نيست. مذاكره ابزاري است كه در صورت منعطف بودن هر دو طرف مي‌تواند به توافق منجر شود و در صورت عدم توافق، تنش‌ها را افزايش دهد. بنابراين بين اين سه مفهوم تفاوت معناداري وجود دارد. عدم تفكيك اين مقوله‌ها ممكن است بر سطح توقع مردم تاثيرات ويرانگري بگذارد.
۴- اسراييل و شخص نتانياهو اصلي‌ترين مانع و مهم‌ترين بازيگر تاثيرگذار در مناسبات ايران و امريكاست. مديريت اين مقطع حساس از لوازم عبور از شرايط بحران و قرار گرفتن در مسير تفاهم و توافق است. به نظرم گزاره «تا زماني كه رويكرد ايران درباره اسراييل را از «نفي به قبول» تغيير نكند تحولي معنا‌دار در مناسبات ايران و امريكا رخ نخواهد داد» چندان مقرون به صحت نيست. افراطي‌ها (در هر دو جناح داخل كشور) مدعي هستند تا زماني كه ايران، اسراييل رابه رسميت نشناسد، امكان توافق با امريكا وجود ندارد. من با اين گزاره موافق نيستم. در رفتار و تعامل روساي جمهور امريكا (در هر دو حزب دموكرات و جمهوري‌خواه) با پرونده ايران طي ۴۵ سال گذشته شواهد متعددي را مي‌توان مشاهده كرد كه نمايانگر تفكيك (اگر نگوييم ترجيح) اولويت منافع واشنگتن بر اسراييل است. ترديد نبايد كرد كه در هرگونه درگيري بين ايران و اسراييل، امريكا تمام‌قد و با كليه امكانات در كنار اسراييل خواهد بود. با اين وجود اين امر لزوما به معناي مشروط كردن روابط با تهران از‌سوي واشنگتن نيست. با اين حال برخورد تحقيرآميز ترامپ با نتانياهو نشان داد كه منافع امريكا براي ترامپ مهم‌تر و فراتر از اسراييل علي‌الخصوص جريان تندرو در تل‌آويو است. در باور من وادار كردن ايران به شناسايي اسراييل از مطالبات امريكا نيست و اساسا چنين امري در عرصه جهان سابقه ندارد. براي امريكا مديريت منازعه ايران و اسراييل و حل و فصل مساله خاورميانه است. ايران در اين موضوع مي‌تواند ابتكار عمل را در دست گرفته و بي‌بي و ديگر جريان‌هاي تندرو در امريكا را در شرايط آچمز قرار دهد. ترديد نبايد كرد تشديد منازعه بين ايران و اسراييل خواست نتانياهو و وادار كردن امريكا به حمايت از خود و برخورد نظامي با ايران است.
5- نتيجه دور از انتظار و مثبت گفت‌وگوهاي عمان نمايانگر اراده طرفين حل اختلافات از مسير ديپلماسي است. مطلبي كه در بيانيه كاخ سفيد نيز به آن اشاره شده است. لازمه استمرار اين اراده معطوف به توافق در گرو پرهيز از مطالبات حداكثري است. تصور مي‌كنم اشاره نتانياهو در ملاقات خفت‌بار با ترامپ در مورد «سناريو ليبي» براي مساله هسته‌اي ايران انداختن پوست خربزه زير پاي واشنگتن بود كه ترامپ هوشمندانه و با اعلام مذاكرات سطح بالاي دو كشور در روز شنبه آن را به سخره گرفت. طرح اين‌گونه موارد از سوي امريكا يا شرط عدم حمايت امريكا از اسراييل قطعا كمكي به حل و فصل مشكلات دو كشور و فرو ريختن ديوار بي‌اعتمادي نخواهد كرد. ضروري است تهران و واشنگتن راهبرد ضديت با منافع هر يك را كنار گذاشته و حتي‌الامكان به تعريف مشتركي از منافع طرفيني در عرصه‌هاي سياسي، اقتصادي، منطقه و جهان دست يابند تا از اين طريق بستر مناسبات 
برد-برد فراهم ‌گردد. ترديد نبايد كرد كه علاوه بر اسراييل بازيگران ديگري هستند كه مديريت منازعه و حل و فصل مشكلات ايران و امريكا در راستاي منافع آنها نيست. سود آنها در استمرار وضعيت كنوني است كه انتخاب‌هاي ايران را با محدوديت روبه‌رو كرده و حلقه دوستانش را تنگ‌تر نمايد.
۶- نمي‌توان از فضاي مثبت و مذاكره و تفاهم و توافق سخن گفت و از نگراني و كارشكني كاسبان داخلي تحريم غافل ماند. براي آنها توافق يعني از دست دادن منافع ميلياردي (دلار) ناشي از دلالي براي رفع يا دور زدن تحريم. روشن است كه مذاكره و توافق مترادف است با انداختن آب در خوابگاه مورچگان. نكته ديگر در همين رابطه گره زدن حل تمام مشكلات اقتصادي كشور به مذاكره و توافق و ايجاد انتظار در مردم است. ناگفته پيداست يك سر كلاف سردرگم اقتصاد ايران در سياست خارجي است. بايد تحريم‌ها از سر راه اقتصاد كشور برداشته شود. نبايد گذاشت با فعال شدن مكانيسم ماشه مجددا در چنبره قطعنامه‌هاي شش‌گانه شوراي امنيت (كارنامه احمدي‌نژاد) كشور مجددا به شرايط پيش از برجام عقبگرد كند. بايد در عين رعايت اين موارد بدانيم سخن گفتن از سرمايه‌گذاري چند صد ميلياردي امريكا در ايران سنگ بزرگي است كه علامت نزدن است. بهترين راهكار در حوزه اقتصادي گره زدن اقتصاد كشور به شركت‌هاي امريكايي است. امري كه هم ترامپ در پي آن است و هم در صورت تحقق سرمايه‌گذاري ديگر كشورها و شركت‌هاي بزرگ و كوچك جهان در ايران را به دنبال خواهد داشت. يكي از موارد توافق برجام نوسازي ناوگان هوايي ايران توسط دو غول بزرگ جهان (ايرباس فرانسه و بويينگ امريكا) بود. همين امر يعني ده‌ها ميليارد دلار تجارت و تضمين استمرار توافق. از اين نمونه فعاليت‌هاي تجاري و اقتصادي فراوان را مي‌توان در حوزه‌هاي ديگر تعريف كرد.
كارشناس ارشد روابط بين‌الملل و سفير اسبق ايران در آفريقاي جنوبي

 فرصتي براي ديپلماسي

ايالات‌متحده در دوران ترامپ از توافق هسته‌اي برجام خارج شد و تحريم‌هاي سخت‌تري را عليه ايران وضع كرد. اين اقدام نه‌تنها به مشكلات اقتصادي ايران افزوده، بلكه موجب بي‌اعتمادي عميقي ميان دو كشور شده است، به همين دليل بسياري از كارشناسان معتقدند كه رسيدن به يك توافق پايدار نيازمند اقدامات اعتمادساز ازسوي هر دو طرف است. درنهايت، مذاكرات اخير در عمان به‌طور قطع يك گام مهم در ديپلماسي منطقه‌اي به‌شمار مي‌آيد و نشان‌دهنده اراده سياسي طرفين براي كاهش تنش‌ها و يافتن راه‌حل‌هاي ديپلماتيك هستند. اما چالش‌هاي بسياري پيش روي آن قرار دارد. پيچيدگي‌هاي مسائل هسته‌اي، رفتارهاي منطقه‌اي ايران و امريكا و تضاد منافع دو كشور مي‌تواند باعث شود كه اين مذاكرات به‌جاي ايجاد توافقات پايدار، به تله‌اي براي تشديد تنش‌ها تبديل شود. در اين شرايط، اهميت ديپلماسي فعال، مديريت هوشمندانه منافع ملي و اجتناب از اقدامات تحريك‌آميز براي پيشبرد اين فرآيند بيشتر از هميشه نمايان مي‌شود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون