از تجربه كشورهاي ديگر استفاده كنيم
محمدرضا نيكنژاد
موضوع تعرض يا تجاوز به كودكان فقط از طرف معلم نيست و حتي گاهي از سوي دانشآموز به دانشآموز است كه در مدارس پسرانه هم بيشتر وجود دارد هر چند به آن پرداخته نميشود، چون اولويتها از ديد فرادستان كشور، چيزهاي ديگري است. اصلا در اين باره دغدغه ندارند، بنابراين اين آمار را نداريم كه چند درصد از دانشآموزان درگير مسائل جنسي هستند، شيوع اين موضوع در ميان دانشآموزان شايد از جامعه بيشتر نباشد، اما بعيد است كه كمتر از نسبت جامعه باشد. تجاوز و تعرض حتي از سوي اقوام نزديك كودك هم وجود دارد، اما نكته اين است كه از هر طرف باشد بايد به عنوان دغدغه آموزش و پرورش در زمان گزينش در نظر گرفته تا از آن پيشگيري شود. كودكان افراد زير سن قانوني هستند و حفظ حقوق افراد زير سن قانوني وظيفه دولت است و بايد صفر تا صد از آن حمايت كند. در اين زمينه بايد از تجربيات كشورهاي ديگر و پيشروها درس گرفت و ما هم با توجه به فرهنگ در اين زمينهها كار كنيم. يكي از مهمترين مسائل در اين زمينه آگاهيرساني به خانوادهها، آموزش معلمان و بچههاست و اين سه محور بايد وجود داشته باشد. تعرض در مدرسه ميتواند بيشتر هم باشد، چراكه معلم هم سن و دانش بيشتري دارد و هم اتوريته دارد و به ويژه در مورد بچههاي دبستاني موضوع قابل توجه است. كودك بايد بداند هر كسي كه اين رفتار را داشته باشد چه واكنشي نشان بدهد و آن را با چه كسي مطرح كند.بايد بداند شاخصههاي آزار جنسي چيست؟ كودك شايد تشخيص ندهد كه آزار ميبيند. بسياري از كشورها در اين زمينه كار كردند تا اندازه زيادي جامعه را واكسينه كردند، اما ما حتي براي معلماني كه دورههاي آموزشي تربيت معلم را گذراندهاند اين موارد را نداريم. من رشتهام دبيري بوده و بخشي از آموزشهايم هم روانشناسي كودك بوده است، اما دريغ از يك مورد كه در اين زمينه به معلمان آموزش بدهند و بگويند كه مثلا چنين چارچوبي داريم و شما تحت نظارت هستيد و بايد بدانيد كه حساسيت چقدر ميتواند زياد باشد. پدر و مادرها هم بايد در اين زمينه آگاه باشند كه اگر بچه با وضع آشفته آمد يا تغيير رفتار داد، با كسي حرف نزد و رفتارهاي عجيب داشت دچار مشكل است. اين موارد وظيفه آموزش است و كنكور و روشهاي تستزني وظيفه آن نيست كه متاسفانه همين حالا به سرطان آموزش تبديل شده است. آموزش و پرورش چند وظيفه دارد از جمله سواد پايه خواندن و نوشتن و بعد مهمترين آن پرورش اجتماعي و بالا بردن مهارتهاي فردي كه در جامعه به كار كودك بيايد، اما ناديده گرفته ميشود. مرحله بعدي جذب معلم در ساختار گزينش است، اما دريغ از اينكه اين ساختار معلم را از اين زاويه رواني و سلامت روان گزينش كند. من روي تعليم و تربيت معلم در كشور فنلاند كار كردم. آنها براي گزينش معلمهايشان آزمونهايي مثل كنكور ما دارند كه به صورت كتبي است و چندين مرحله مصاحبه دارد. گزينشهاي روانشناسي و شخصيتشناسي و گفتوگو با آنها در دستور كارشان است اينكه هدفشان از معلم شدن چيست؟ و لابهلاي اين سوالات اگر متوجه شوند كسي براي پول و درآمدزايي معلم شده او را رد ميكنند. باوركردني نيست، كسي كه اولويت اول باشد، رد ميشود چه برسد به اينكه در دل اين آزمونها بفهمند، خشونتورز است يا از نظر ريشههاي خانوادگي منتهي به خشونت ميشود فرد رد ميشود. بايد از تجربههاي جهاني استفاده كنيم. الان بحث مذاكره است، ميگويند شايد گشايشهايي در اقتصاد كشور ايجاد كند، اما ما درهاي كشورمان را روي نوآوري انساني، آموزشي و اخلاقي بستهايم. چه كسي گفته است كه كشورهاي اسكانديناوي اخلاق ندارند؟ آنها هم چارچوبهايي براي استفاده از گوشي براي بچههايشان دارند. در هر صورت هم بايد در زمان استخدام معلم آموزش ببينند و هم پس از آن نظارت كاملي بر شخصيت و روحيات آنها داشته باشند. چرا بايد يك معلم به قدري آزادي عمل داشته باشد كه اين كار را چند بار انجام بدهد و بعد متوجه شوند؟ پس مدير و معلم پرورشي چه كاره بوده است؟ وظيفه مدير اين است كه ببيند بچه چه مشكلي دارد و زودتر از خانواده متوجه شود. مدير بايد نظارت دائمي و چارچوبهاي خيلي محكمي در اين زمينه داشته باشد. من در اين 20 سال كه معلم هستم بالاي ۲۰ مورد تعرض يا تجاوز ديدم و شنيدم كه رسانهاي شده است در حالي كه بسياري از موارد لاپوشاني ميشود تا آبروي مدرسه نرود. بايد اين آدمها شناسايي شوند و از آن جايگاه بلند شوند. متاسفانه نمونههايي داشتيم كه معلم را پس از اين رفتار تبعيد كردند، چون پست و پارتي داشته است. اين افراد عموما ارتباطاتي هم در سطحهاي بالاتر ساختار آموزشي دارند، اما بهطور كلي براي پيشگيري از تعرض و تنبيه و هر گونه آزار رواني و فيزيكي نسبت به دانشآموز بايد آموزش و پرورش در زمان گزينش چنين مسائلي را مدنظر قرار بدهد.
كارشناس آموزش و پرورش