• 1404 سه‌شنبه 2 ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6025 -
  • 1404 سه‌شنبه 2 ارديبهشت

هشدار استاد پژوهشگاه بين‌المللي زلزله‌شناسي درباره نتيجه بي‌توجهي به مقاوم‌سازي شهرها

زلزله پرقدرت در شهر تهران يك فاجعه ملي خواهد شد

مهدي زارع: ساخت هتل 30طبقه روي گسل شمال تهران ادامه دارد

اولين زلزله سال 1404 ايران، روز اول فروردين رخ داد؛ زمين لرزه‌اي با قدرت 4.1 ريشتر در ساعت 2 بامداد جمعه و در شهر بِنك در جنوب استان بوشهر. طبق گزارش مركز لرزه‌نگاري كشوري (موسسه ژئوفيزيك دانشگاه تهران) از روز اول فروردين امسال تا عصر ديروز (اول ارديبهشت) در مجموع 12 زمين لرزه با قدرت بيش از 4 ريشتر و در استان‌هاي بوشهر، اصفهان، هرمزگان، كرمان، خوزستان، فارس و چهارمحال و بختياري رخ داده كه زمين‌لرزه بعد از ظهر ديروز در اردكان استان فارس و با قدرت 4.2 ريشتر، آخرين زمين لرزه ثبت شده در جدول مركز لرزه‌نگاري كشور است. مهدي زارع، استاد پژوهشگاه بين‌المللي زلزله‌شناسي كه در گفت‌وگو با «اعتماد» وضع امسال كشور بابت خطر وقوع زمين لرزه‌هاي پرقدرت را تحليل كرده، طي هفته‌هاي اخير و از ابتداي اسفند پارسال درباره ضرورت مقاوم‌سازي بناها و ايجاد آمادگي فيزيكي و رواني در جمعيت توصيه‌ها و هشدارهايي مطرح كرده بود. زارع در گفت‌وگويي كه ابتداي اسفند پارسال با پايگاه خبري «تابناك» داشت، وقوع زلزله پرقدرت در شهر تهران را يك اتفاق قطعي دانست و به استناد نتايج مطالعات بر گسل‌هاي شمال، مركز و جنوب تهران گفت كه هر يك از اين گسل‌ها توان ايجاد زمين‌لرزه‌هاي بزرگي، حتي بيش از ۷ ريشتر را دارند. زارع در اين گفت‌وگو، از گسل شمال تهران، گسل مشا، گسل ري و گسل پرديسان نام برده بود و گسل شمال تهران واقع در محدوده كن و سولقان تا شرق تهران را داراي قابليت توليد زلزله‌هاي بالاي ۷ ريشتر و آسيب‌پذيري بالا در مناطق شمالي و مركزي تهران دانسته بود. اين استاد پژوهشگاه بين‌المللي زلزله‌شناسي هشدار داده بود كه زلزله‌اي با شدت ۷ ريشتر در تهران، يك فاجعه انساني، اقتصادي و اجتماعي ايجاد خواهد كرد كه مهم‌ترين آنها، تخريب كامل حداقل 30 درصد ساختمان‌هاي فرسوده، افزايش آمار تلفات و مصدومان، اختلال در فعاليت‌هاي اقتصادي و اجتماعي و ضربه سنگين به اقتصاد كشور به دنبال اين اختلال طولاني‌مدت خواهد بود. زارع در اين گفت‌وگو با پايگاه خبري تابناك، تاكيد كرده بود كه زلزله بزرگ در تهران يك واقعيت اجتناب‌ناپذير است كه دير يا زود رخ خواهد داد ولي عدم آگاهي عمومي، ضعف در برنامه‌ريزي‌هاي شهري، منافع اقتصادي گروه‌هاي خاص و كم‌توجهي برخي از مسوولان باعث شده كه اين موضوع به‌ طور جدي در دستور كار قرار نگيرد. حالا دو ماه بعد از اين هشدار و در حالي كه وقوع زلزله 7.7 ريشتري در ميانمار در هفته اول فروردين امسال و تخريب گسترده در تايلند كه كشور همسايه ميانمار است، عاملي براي تكرار هشدارهاي مجدد شد، زارع به «اعتماد» مي‌گويد كه خسارات انساني و اقتصادي زلزله پرقدرت در تهران، به نتايجي منجر مي‌شود كه معادل فاجعه ملي براي كل كشور است. اين عضو وابسته فرهنگستان علوم در حالي براي شرايط سازه‌اي پايتخت نگران است كه مي‌گويد با وجود مخاطرات جدي براي دو استان تهران و البرز كه بيش از 17 ميليون نفر و معادل 22.5 درصد جمعيت كشور را در خود جاي داده‌اند، مسوولان شهري اقدام موثري براي كاهش ميزان خطرپذيري ندارند و حتي آسيب‌پذيري پايتخت را با برخي تصميم‌ها تشديد هم كرده‌اند كه نمونه بارز آن، تداوم ساخت هتل 30 طبقه در منطقه ولنجك و روي گسل شمال تهران به عنوان خطرساز‌ترين گسل پايتخت است.

طي چند هفته اخير و از پايان اسفند پارسال، هشدارهايي درباره زلزله و خطر‌پذيري ايران مطرح كرديد. امسال، زمين‌لرزه كدام مناطق كشور را تهديد مي‌كند ؟

زلزله‌هاي چند هفته اخير با توجه به وقوع زلزله در منطقه نطنز و وضعيت گسل زفره (قم) در صورت جابه‌جايي گسل و همچنين، زلزله منطقه هجدك (كرمان) را مي‌توان از چند جنبه مورد بررسي قرار داد. البته اغلب زلزله‌هايي كه در ماه اخير اتفاق افتاده، بزرگاي كمتر از 5 داشته ولي نكته مهم اين است در تمام مناطقي كه در ماه اخير زلزله رخ داده، گسل‌هايي هست كه احتمال زلزله با بزرگاي بيشتر از 7 را در خود نهفته دارند. بنابراين مي‌توانيم اين سوال را مطرح كنيم كه در حال حاضر در اطراف اين مناطق چه خبر است و آيا اين زلزله‌ها مي‌تواند مقدمه زلزله مهم بعدي باشد يا خير. نكته ديگر اين است كه در باقي مناطقي كه طي ماه اخير، سكوت كامل يا نسبي لرزه‌اي برقرار بوده، جمعيت زيادي متمركز شده است. گسل شمال تهران يكي از اين مناطق است. (بزرگ‌ترين گسل تهران در جنوب دامنه رشته‌كوه البرز و در شمال شهر تهران كه از لشكرك و سوهانك آغاز شده تا فرحزاد و حصارك و از آن‌جا به سمت غرب امتداد يافته و در مسير خود، نياوران، تجريش، زعفرانيه، الهيه و فرمانيه و سعادت‌آباد و دره پونك را در بر مي‌گيرد) گسل شمال تهران، طي ماه‌هاي اخير زلزله‌هاي بسيار كوچكي داشته ولي طي 10 سال اخير، به تعداد جمعيت ساكن در نواحي غرب تهران و حتي شهرستان‌هاي همجوار و از جمله، شهر قدس و شهريار و ملارد، حدود يك ميليون نفر اضافه شده است. با در نظر گرفتن اين ميزان افزايش، اگرچه كه در حال حاضر زلزله‌اي با بزرگاي 5 يا 4.8 و مشابه زلزله نظنز روي گسل شمال تهران نداريم ولي تعداد جمعيت ساكن روي اين گسل، يك مساله مهم است و البته با وجود مخاطرات اين گسل، تداوم ساخت هتل 30 طبقه با 13 طبقه زير زمين در بلوار دانشجو - خيابان ولنجك و روي گسل شمال تهران را همچنان شاهديم كه بارها هم درباره ممنوعيت ساخت روي گسل هشدار داده‌ايم ولي به اين هشدارها بي‌توجهي شده است. طي روزهاي اخير و بعد از وقوع زلزله 7.7 ميانمار كه روز 8 فروردين امسال رخ داد، دغدغه من اين بود كه اين فاجعه، چه درسي براي شهر تهران دارد. زلزله ميانمار نشان داد كه نه تنها شدت تخريب در محدوده نزديك گسل بسيار زياد است، تخريب ناشي از زلزله‌اي با بزرگاي مشابه در محدوده نزديك به گسل، خسارت عمده و جدي به كشور وارد خواهد كرد. زلزله ميانمار نشان داد كه در زلزله بزرگ، حتي تا شعاع هزار كيلومتري هم از تاثير و تخريب در امان نيست چنان‌كه تبعات زلزله ميانمار، به بانكوك هم رسيد. بنابراين، در پاسخ به شما و درباره زلزله‌هاي مورد انتظار در سال جديد، مي‌گويم كه نه تنها وضعيت گسل شمال تهران بسيار مهم است، دغدغه جدي من اين است كه با توجه به ساخت و ساز مستقيم و هتل‌سازي و شهرك‌سازي و حجم انبوه جمعيت ساكن روي گسل شمال تهران، اگر اين گسل، در آينده دور يا نزديك، استرسي كه در خود جمع كرده را رهاسازي كند، ميزان جابه‌جايي ناشي از اين رهاسازي چقدر خواهد بود. بنا بر محاسباتي كه انجام داده‌ام، با اين رهاسازي، حدود 3 متر جابه‌جايي به صورت قائم و حدود يك متر به صورت افقي اتفاق مي‌افتد.

و اين جابه‌جايي قائم و افقي، چه جمعيتي را در معرض خطر قرار مي‌دهد ؟

اين جابه‌جايي علاوه بر اينكه جان انسان‌ها را به خطر مي‌اندازد، يك سازه و يك سرمايه‌گذاري چند ميليون دلاري را تحت تاثير قرار مي‌دهد اما مهم‌ترين تاثير اين جابه‌جايي براي جمعيت، تكان‌هاي شديد دور و اطراف اين جابه‌جايي است. حدود 2.5 ميليون نفر (دو ميليون و 500 هزار نفر) روي حريم گسل شمال تهران زندگي مي‌كنند اما حدود 17.5 ميليون نفر (17 ميليون و 500 هزار نفر) و حدود 22 درصد جمعيت ايران و ساكن در استان‌هاي تهران و البرز، دور و اطراف گسل شمال تهران ساكن هستند. تبعات گسترده اين ميزان جابه‌جايي البته ممكن است يك اتفاق بسيار نادرباشد ولي شغل من ايجاب مي‌كند كه به همين اتفاق نادر هم فكر كنم.

برداشت من از اين نگراني شما اين است كه پررنگ‌ترين هشدار زلزله امسال را درباره پايتخت و شهرستان‌هاي استان تهران مي‌دانيد آن هم به اين دليل كه بيشترين جمعيت كشور، در دو استان البرز و تهران متمركز هستند.

بله چون از نظر ميزان آثار و تبعات و خسارت‌هاي زلزله، هيچ اولويتي بزرگ‌تر و مهم‌تر از زلزله تهران در كشورنداريم چون همانطور كه گفتم، 22 درصد جمعيت كل كشور، اطراف گسل شمال تهران و گسل‌هاي نزديك به آن زندگي مي‌كنند و بنابراين، هر نوع آسيب به تهران بر اثر زلزله، متاسفانه يك آسيب جدي و يك آسيب براي كل كشور خواهد بود به اين معنا كه آسيب تهران در زلزله، كل كشور را با يك چالش بسيار بزرگ مواجه خواهد كرد. اميدوارم با چنين آسيبي مواجه نشويم ولي نمي‌توان اين خطر را زير سايه اميدواري و آرزو فراموش كرد.

آيا در بقيه كشورها و به‌خصوص، كشورهاي پيشرفته كه از نظر گسل‌ها، شرايط مشابه استان‌هاي تهران و البرز دارند، نمونه‌اي از ساخت و ساز گسترده در اطراف گسل‌هاي خطرساز سراغ داريد ؟ ساخت و ساز با اين حجمي كه در استان‌هاي تهران و البرز شاهديم ؟

در كشور ژاپن، شهرهاي توكيو و اوزاكا، نمونه مشابه ما هستند و توكيو با جمعيت 25 ميليون نفري، مهم‌ترين مركز تمركز جمعيت جهان محسوب مي‌شود. با تكان گسل‌هاي خليج توكيو، 25 ميليون نفر دچار آسيب خواهند شد و به همين دليل، متخصصان ژاپن بارها گفته‌اند كه اين حجم از ساخت و ساز با توجه به شرايط اين منطقه اشتباه بوده و به‌خصوص، بعد از زلزله ميانمار، ريسك‌پذيري بالاي خليج توكيو مورد توجه قرار گرفته است. در كشور تركيه، شهر استانبول به دليل تمركز بالاي جمعيت و ثروت، شبيه ايران و حتي بدتر از ايران است چون بخش زيادي از جمعيت در معرض آسيب‌هاي مستقيم و مرتبط با جابه‌جا شدن گسل، در گسل آناتولي شمالي و در محدوده استانبول ساكن هستند كه اين شرايط، ميزان خطرپذيري را افزايش مي‌دهد و با كوچك‌ترين حركت در گسل آناتولي، فاجعه بزرگ قرن در اين كشور رقم خواهد خورد كه البته اميدوارم چنين اتفاقي رخ ندهد. تهران، استانبول و توكيو، نمونه‌هاي خاص و مهم از نظر تجمع بزرگ جمعيت در نزديكي گسل فعال و در معرض آسيب‌پذيري بالا هستند و البته در اين ميان، شرايط تهران و استانبول نسبت به توكيو خاص‌تر است چون در طول 90 سال اخير، كشور ژاپن، تنها كشور جهان است كه بيشترين سرمايه‌گذاري و بيشترين انرژي را براي كاهش آسيب‌پذيري و افزايش تاب‌آوري در برابر زلزله انجام داده است.

و بنابراين، اگر در اثر اشتباه، ساخت و‌سازي در كنار گسل داشته، تاب‌آوري را هم افزايش داده است.

بله؛ ژاپني‌ها از نظر دسترسي‌ها و تكنولوژي جداسازي از پي در ساختمان‌هاي بلندمرتبه و از نظر مقاوم‌سازي بناها، بسيار پيشرفته‌اند در حالي كه در كشورما، افرادي كه به جاي مديريت و مهندسي، مشغول تجارت در ساخت و سازند، براي توجيه اشتباهات خود از ژاپن مثال مي‌زنند و من هم در جواب اين تاجران ساخت و ساز مي‌گويم ژاپن، اگر در زماني با ساخت و ساز انبوه و تمركز جمعيت در ناحيه گسلي، مرتكب اشتباه شده، به مدت چند دهه و بعد از جنگ جهاني دوم، براي مقاوم‌سازي همان ساخت و ساز انبوه، وقت و سرمايه صرف كرده در حالي كه در ايران و ظرف 20 سال اخير، شرايط تهران به گونه‌اي بوده كه حتي از استانبول هم عقب مانده‌ايم. استانبول با توجه به ريسك‌پذيري ساخت و سازها، از سال 2007 سامانه هشدار سريع را ايجاد كرد و اين سامانه در سال 2013 راه‌اندازي شد و امروز، 500 ايستگاه هشدار سريع زلزله در شهر استانبول فعال است در حالي كه شهر تهران، تا امروز فاقد چنين سامانه‌اي بوده و امسال اين سامانه با 50 ايستگاه در آستانه راه‌اندازي قرار گرفته است. اين سامانه البته مانع از وقوع زلزله يا باعث كاهش خسارات نمي‌شود ولي در صورت اتصال تمام تاسيسات حساس به اين سامانه، در زمان وقوع زلزله و با دريافت هشدار اتوماتيك، بعضي تاسيسات حساس مثل گاز و مترو به سرعت در وضعيت خاموش يا قطع قرار مي‌گيرد تا از حجم خسارت‌ها كاسته شود. حالا سامانه هشدار سريع استانبول يك سابقه فعاليت 12‌ساله دارد ولي در تهران، اين سامانه هنوز راه‌اندازي نشده و حتي در صورت راه‌اندازي هم، هيچ يك از تاسيسات شهري حساس به سامانه متصل نيست و بنابراين، در صورت وقوع زلزله، ارسال هشدار سريع بي‌فايده خواهد بود چرا كه شبكه‌اي براي دريافت اين هشدار موجود نيست.

بنابراين، وزارت نيرو شركت مترو و اداره برق و آب بايد به اين سامانه متصل باشند.

بله چون اين هشدار بايد براي سطح شهر اعمال شود.

طي 10 سال اخير، جمعيت هلال احمر بارها هشدار داد كه در صورت وقوع زلزله پرقدرت در شهر تهران، به دليل شرايط ساخت و سازها و بافت فرسوده و نامناسب بودن خيابان‌ها و ميزان دسترسي‌ها، حداقل در همان 24 ساعت پس از زلزله، با حجم بالاي كشته‌شدگان مواجه خواهيم شد چون به دنبال انفجار شبكه گاز و آتش‌سوزي‌هاي متعاقب آن و همچنين غير ممكن شدن ورود امدادگران به كوچه‌هاي باريك و محل برج‌هاي فروريخته، امدادرساني به مجروحان امكان‌پذير نيست و تعداد زيادي از مجروحان از امداد و نجات محروم مي‌مانند و مي‌ميرند. هشدار و برآورد شما از شرايط بعد از وقوع زلزله پرقدرت در تهران چيست؟

برآوردها مختلف است و با توجه به تنوع مدل‌هاي آماري، خروجي متفاوت دارد چنان‌كه پيش‌بيني‌ها از 170 هزار تا 400 هزار كشته و حتي اعداد چند ميليوني متفاوت است اما در نهايت، نتيجه، هيچ خوب نخواهد بود. من هشدار را اينطور مطرح مي‌كنم كه در طول 22 سال اخير و بعد از وقوع زلزله 5 دي بم، در هيچ كدام از زمين لرزه‌هاي كشور تلفات بالاي هزار نفر نداشتيم آن هم فقط به اين دليل كه كانون زلزله در محدوده جمعيتي نبوده و البته براي ما بسيار باعث خوشحالي است و اميدواريم تمام زمين‌لرزه‌ها، همين طور باشد تا فقط در تحقيقات زمين‌شناسي و زلزله‌شناسي و مطالعات امواج و ارتعاشات كاربري داشته باشند. اما كانون زلزله 5 دي 1382 در شهربم، كنار محدوده جمعيتي بود و در آن محدوده حدود 100 هزار نفر سكونت داشتند كه با وقوع زلزله، يك‌سوم اين جمعيت كشته شدند. تعداد كشته‌شدگان زلزله بم باعث شد كه ايران در دهه 2000 تا 2010 بابت شاخص تلفات به ازاي حادثه، رتبه اول جهان باشد چون يك شهر 100 هزار نفري با يك زلزله 6.5 ريشتري، يك‌سوم جمعيتش را از دست داد. بعد از زلزله بم، همواره اين نگراني مطرح بوده كه زلزله پرقدرت در شهرهاي بزرگ‌تر و با جمعيت 500 هزار يا يك ميليون يا 4 ميليون يا 10 ميليون نفر چه نتيجه‌اي رقم خواهد زد و اگر در اين شهرها هم 30‌درصد جمعيت كشته شوند، چه فجايع بزرگ انساني ايجاد خواهد شد ؟ حتي فكر كردن به اين شرايط هولناك است اما بايد تكرار كنم كه يكي از دلايل آمار اندك تلفات در زلزله‌هاي 22 سال اخير، فاصله كانون زلزله از محدوده تمركز جمعيت بوده و دليل دوم اين است كه سال 1382 و در زمان وقوع زلزله بم، مسكن مهر نداشتيم ولي طي 15 سال اخير اين پديده به تمام استان‌ها و شهرهاي كشور اضافه شده است. امروز اطراف هر شهري، آپارتمان‌هاي ارزان قيمتي با تابلوي مسكن مهر ساخته شده كه در تمام زلزله‌هايي كه در فاصله سال 1391 تا امروز و با بزرگاي بيش از 5 رخ داده، بيشترين آسيب‌ها را در مسكن مهر شاهد بوده‌ايم و حتي اگر آمار كشته شده‌هاي ساكن در مسكن مهر كم بوده ولي خسارت اقتصادي بسيار زياد بوده آن هم در حالي كه قرار بود اين سرمايه‌گذاري ارزان قيمت، به نفع قشر مستضعف باشد ولي ميزان آسيب‌پذيري مسكن مهر در كل كشور، شبيه مين‌گذاري اطرف تمام شهرهاست. سال 1391 و در زلزله ورزقان آذربايجان شرقي، سال 1393 و در زلزله مورموري آبدانان ايلام، سال 1396 و در زلزله ازگله سرپل ذهاب و اسلام‌آباد غرب و گيلانغرب كرمانشاه و همچنين، سال‌هاي 1396 و 1399 در زلزله ملبارد و دماوند، بازديدهاي ما نشان داد كه مسكن مهر بيشترين آسيب و تخريب را داشت. بنابراين، بعد از سال 1382 و بعد از زلزله بم، وضعيت كشور از نظر ميزان آسيب‌پذيري در برابر زلزله بدتر شده چون علاوه بر پديده مسكن مهر، خشكسالي و بي‌آبي هم باعث مهاجرت گسترده جمعيت شده در حالي كه تمركز جمعيت، خطرپذيري و آسيب‌پذيري را افزايش خواهد داد. امروز چالش بزرگ كشور ما و بسياري از كشورهاي در حال توسعه، تمركز بالاي جمعيت در كنار تغييرات اقليمي و خشكسالي و بحران آب است.

اين هشدارها بسيار مهم است. اميدواريم مسوولان به اين هشدارها توجه كنند.

البته من نگاه صفر و صد به اين وضع ندارم و معتقدم كه حتي در شرايط بدتر از امروز، بايد گره‌هاي يك كلاف سردرگم را به تدريج و با حوصله باز كنيم چون نگاه علمي، مبتني بر نگرش صفر و صد نيست. در هيچ كشوري براي رفع خطرپذيري تهران يا استانبول عصاي سحرآميز وجود ندارد بلكه بايد با برنامه‌هاي تدريجي، ريسك خطرپذيري را كاهش بدهيم. كاهش ريسك خطرپذيري به معناي اجراي مقاوم‌سازي، افزايش اگاهي عمومي و كاهش تمركز جمعيت ظرف يك برنامه 20‌ساله است و جز اين، راه ديگري نيست. تجربه جهاني هم نمونه‌هاي موفقي از كاهش خطرپذيري در كشورهايي مثل امريكا و نيوزيلند و ژاپن است و حتي در ايران هم طي 30 سال اخير اقدامات خوبي براي كاهش خطرپذيري در برابر زلزله انجام شده ولي البته در مقابل اين اقدامات خوب، كارهاي بدتري هم انجام شده كه ريسك خطرپذيري را افزايش داده است. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون