نگاهي به «فلسفه مراقبت» و «اثر هنري شدن»
نسبتِ انسان، فلسفه و هنر
سميه مهرگان
بوريس گرويس، فيلسوف و نظريهپرداز فرهنگي معاصر اهل روسيه، به خاطر پژوهشهاي عميق و متنوع خود در زمينههاي هنر، فلسفه، سياست و جامعهشناسي شناخته شده است. او كه در حال حاضر در آلمان زندگي ميكند، تاثير زيادي در نقدهاي فلسفي و هنري معاصر داشته و آثارش بهويژه در بررسي نسبت انسان و هنر، جامعه و ساختارهاي قدرت جايگاه ويژهاي دارند. گرويس در آثار خود همواره در جستوجوي ارتباطات و تضادهاي موجود بين هنر و فلسفه، بهويژه در دوران پسامدرن و جهاني شدن بوده است. تاكنون 10 اثر از او توسط اشكان صالحي به فارسي ترجمه شده است. «فلسفه مراقبت» و «اثر هنري شدن» تازهترين آثاري است كه از گرويس ازسوي نشر بان منتشر شده است. گرويس در «فلسفه مراقبت» (2017) به طور عمده به بررسي فلسفه مراقبت و مفهوم مراقبت در فرهنگ معاصر ميپردازد. او از يك زاويه جديد به اين موضوع نگاه كرده و نشان ميدهد كه چگونه مراقبت نه تنها به معناي عمل مستقيم فيزيكي يا رواني است، بلكه يك پديده فرهنگي و اجتماعي است كه با ساختارهاي فلسفي و اخلاقي گره خورده است. در «فلسفه مراقبت» گرويس بحث ميكند كه مراقبت كه اساسا مفهومي انساني و به نوعي فردي است، به مرزهاي جمعي و اجتماعي نيز كشيده شده و به ساختارهاي پيچيده اجتماعي پيوند ميخورد. او در اين كتاب به مفهومهاي نگرش به «ديگري» و همچنين مسووليت اخلاقي در برابر ديگران پرداخته و نشان ميدهد كه چگونه ميتوان مراقبت را از يك امر صرفا فردي به يك امر اجتماعي و فلسفي گسترش داد. اين تحليل نه تنها ابعاد جديدي از مراقبت را نشان ميدهد، بلكه دغدغههاي فلسفي و اجتماعياي را كه در دنياي مدرن با آن مواجهيم، روشن ميكند. «اثر هنري شدن» ديگر اثر گرويس است كه در سال 2013 منتشر شده است. اين كتاب به طور خاص به تحليل و نقد فرآيند تبديل يك شيء يا پديده به اثر هنري و همچنين چگونگي تعاملات اجتماعي و فرهنگي ميان هنر و جامعه ميپردازد. گرويس در اين اثر به اين موضوع توجه دارد كه چگونه يك اثر هنري بهواسطه شرايط فرهنگي، اجتماعي و سياسي تبديل به يك پديده اجتماعي قابلتوجه ميشود. «اثر هنريشدن» درواقع نهتنها به تحليل ماهيت هنر و فرآيندهاي هنري ميپردازد، بلكه همچنين رابطه هنر با جهان بيروني و نحوه تاثير متقابل آن با ساختارهاي اجتماعي و فرهنگي را مورد بررسي قرار ميدهد. گرويس با استناد به تاريخ هنر و نقدهاي فلسفي پيشين، مفاهيم پيچيدهاي را پيرامون تغييرات هنري در دنياي معاصر مطرح ميكند و نشان ميدهد كه هنر به عنوان يك پديده اجتماعي چگونه ميتواند بر مفاهيم و ارزشهاي جامعه اثر بگذارد. در مجموع، گرويس در اين دو كتاب مهم خود به تحليل مفاهيم پيچيدهاي در عرصههاي فلسفه و هنر پرداخته است. در كتاب «فلسفه مراقبت» او با نگاهي نو به موضوع مراقبت پرداخته و سعي دارد رابطه ميان مراقبت و مسووليتپذيري اجتماعي را توضيح دهد. او اين مفهوم را به عنوان يك رفتار انساني كه ميتواند دلالتهاي فرهنگي، اجتماعي و اخلاقي خاصي داشته باشد، بررسي ميكند. گرويس معتقد است مراقبت به چيزي فراتر از نياز به حمايت جسمي و رواني تبديل شده است و به عنوان يك عامل اجتماعي بايد در نظر گرفته شود كه رابطهاي مستقيم با ارزشهاي اخلاقي، اجتماعي و حتي سياسي دارد. در مقابل، كتاب «اثر هنري شدن» گرويس به طور خاص به فرآيندهاي هنري و تبديل اشياء و پديدهها به آثار هنري پرداخته است. در اين اثر، او فلسفه هنر را از زاويهاي تازه و جذاب ميكاود، جايي كه هنر نهتنها به عنوان يك فرم استتيك، بلكه به عنوان يك نيروي اجتماعي با ويژگيهاي خاص خود درنظر گرفته ميشود. گرويس بر اين باور است كه هنر در فرآيند تبديل به اثر هنري در پيوند با جامعه قرار ميگيرد و نه تنها به عنوان يك پديده استتيك، بلكه به عنوان يك كنش اجتماعي و فلسفي اهميت پيدا ميكند. گرويس همواره در ميان فيلسوفان معاصر جايگاه ويژهاي داشته است. او به عنوان يكي از مهمترين نظريهپردازان هنر و فلسفه اجتماعي بهشمار ميرود و بسياري از بزرگترين نامهاي فلسفه معاصر، ازجمله ژاك دريدا، ميشل فوكو و هنري لوفر به كارهاي او اشاره كردهاند. اين انديشمندان به ويژه به آثار گرويس در زمينه هنر و سياستهاي فرهنگي توجه زيادي داشته و آثار او را در زمينه هنر و انتقاد اجتماعي مهم ارزيابي كردهاند. در ميان محققان و فيلسوفان هنر، آنتوان دوفورس و سيمون دومونت ازجمله كساني هستند كه بهطور ويژه به كتاب «اثر هنري شدن» گرويس اشاره كرده و آن را به عنوان يك نقطه عطف در تحليلهاي فلسفي هنر معاصر شناختهاند. اين نظريهپردازان بر اين باورند كه گرويس در اين كتاب با طرح مفاهيمي چون «هنر به عنوان فرآيند اجتماعي» و «هنر به عنوان رابطه ميان فرد و جامعه»، ديدگاههاي جديدي را در فلسفه هنر ارايه داده است. در تحليل نهايي ميتوان گفت كه آثار بوريس گرويس بهويژه «فلسفه مراقبت» و «اثر هنريشدن» براي هر كسي كه به دنبال درك پيچيدگيهاي فلسفي هنر و همچنين چگونگي تاثيرگذاري اين هنر بر جامعه و فرهنگ است، مفيد و تاملبرانگيزاست. اين دو اثر نشان ميدهند كه گرويس در پي ايجاديك ارتباط ميان مفهوم فردي و اجتماعي است و تلاش دارد تا جنبههاي اخلاقي، فرهنگي و فلسفي را در مورد هر دو حوزه هنر و مراقبت از جنبهاي متفاوت مورد بررسي قرار دهد.