دليل ماندگاري شيخ اجل از نگاه ضيا موحد
اهميت سعدي در زبان است، نه اندرزها
گروه هنر و ادبيات
در باب راز ماندگاري نويسنده و شاعر و اديب، خاصه قدما، سخن بسيار رفته است. بسياراني با غور در محتوا و درونمايه آثار كهن به دنبال كشف دلايل جاودانگي يك شاعر هستند و ديگراني فرم و زيباييشناسي و در واقع چگونه گفتن را دليل اين امر ميدانند. از برآيند اين دو نظرگاه ميتوان گفت كه راز ماندگاري يك نويسنده -در معناي متوسع كلمه اعم از شاعر، اديب و...- چيزي وراي اين تقابل نخنماشده، يعني فرم يا محتواست، چراكه امروزه، نقد و نظريه ادبي به دستاوردهايي رسيده است كه حتي در خوانش متون كهن نيز فرم و محتوا را از هم تفكيك نميكند، به همين دليل است كه اهالي فن و آنها كه قدري تخصصيتر به «ريتوريك» نظر دارند، به جاي اين هر دو از «زبان» نام ميبرند. عنصر تعيينكنندهاي كه در تمام طول تاريخ ادبيات ماده اصلي برسازنده متون ادبي خلاقه بوده است.
چنين است كه شاعر و منطقدان نامآشناي ما، ضيا موحد، راز ماندگاري سعدي را نه در آنچه خواسته بگويد و نه حتي در آن شيوههاي گفتن آن محتوا، بلكه در هنر او يعني در زبانش ميداند. او معتقد است كه هنر سعدي زيباييشناسي زبان است و نوع كاربري او از زبان، فراتر از پند و اندرزهايي است كه شايد امروز ديگر كاركرد زمانه خود را ندارند. با اين حال سعدي هنوز خوانده ميشود. چرا؟ چون زبان به مثابه عرصه زيباييشناختي هنر شعر، فراتر از معنايي است كه با آن زبان منتقل ميشود.
آنچه موحد ميگويد را بايد تاخورده بر نظريههاي ادبي جديد دانست كه معتقدند زبان در «متن» جامع فرم و محتواست. چنين است كه نه معناي مورد بيان و نه فرمهاي بيان، قادر به غلبه بر زيبايي زبان نيستند.
موحد در گفتوگويي كه با ايسنا كرده، گفته طرز بهكار بردن زبان و زيباييهاي زبان باعث شده كه امروزه سراغ سعدي ميرويم وگرنه سراغ شاعران ديگر ميرفتيم.
نويسنده كتاب (تكنگاري) «سعدي» در قياس سعدي با اندرزنامهنگاران تاريخ ادبيات فارسي گفته: «ادبيات پندآموز سعدي مبناي بسياري از اندرزنامههاست كه امروزه اسمشان هم فراموش شده ولي «گلستان» سعدي همچنان هست، «بوستان» سعدي همچنان هست و همچنان هم خواهد بود. اما چرا «گلستان» و «بوستان» ماندگار هستند؟ در كتاب «سعدي» توضيح دادهام و اميدوارم همان مقدار بتواند كمك كند.» او به اين پرسش كه آيا سعدي با گذشت چند سده همچنان برايش تازگي دارد يا نه، اينطور پاسخ داد: «بله، اگر [تازگياش را] حفظ نكرده بود، كسي سراغش نميرفت. چرا آن اندرزنامهها و پندنامهها كه تعدادشان هم خيلي زياد است و مفصلتر هم هستند مثلا «قابوسنامه» مطرح نيستند؟ پس چيز ماندگاري در آثار سعدي هست كه خود او هم متوجه بوده كه در ديباچه «گلستان» آورده است: «كتاب گلستان توانم تصنيف كردن كه باد خزان را بر ورق او دست تطاول نباشد و گردش زمان عيش ربيعش را به طيش خريف مبدل نكند.»
موحد درباره جايگاه سعدي نزد فارسيزبان معاصر و علاقهمندان امروز گفت: سعدي بيتهاي بسياري دارد، در مدتي كه همهجا تعطيل بود و به اينترنت پناه ميبرديم، ميديدم چقدر شعر سعدي را به مناسبتهاي مختلف ميخوانند، در صورتي كه اين موضوع درباره حافظ معروف است. درباره سعدي، معروفيت چه در غزليات و چه آثار ديگر كم است درحالي كه آثار سعدي خيلي زياد است. اين موضوع ناشي از عدم آشناييشان با سعدي است.
«گلستان» ۱۰۰ صفحه است كه ۴۰ صفحهاش ضربالمثل شده است؛ به قول سعدي «ذكر جميل سعدي كه در افواه عوام افتاده است.»
او تاكيد كرد: لباس هنري و ظرافتهاي زبان فارسي و تسلطي كه در به كار بردن ظرافتهاي زبان فارسي داشته، «گلستان» را «گلستان» كرده و «بوستان» را «بوستان».
ضيا موحد درباره اينكه آيا زباني كه سعدي به كار برده، باعث شده فراتر از مرزهاي ايران برود و شاعر شناختهشدهاي در جهان باشد، گفت: «بله، جواد حديدي در كتاب «از سعدي تا آراگون» كه تز دكترياش بوده، درباره تاثيرات سعدي بر ادبيات غرب ذكر ميكند؛ از شعر «گلي خوشبوي در حمام روزي/ رسيد از دست محبوبي به دستم» تا «اگر باران به كوهستان نبارد/ به سالي دجله گردد خشكرودي» و... » اين شاعر گفت: «پند و اندرزها زير سلطه زيبايي نثر و قدرت بيان سعدي محو ميشود. حتما بعضي اندرزهاي سعدي زمانش گذشته، اما از اهميت شعر او كم نكرده است.»