روزشمار تاريخ ايران از مشروطه تا انقلاب اسلامي
كتاب دو جلدي «روزشمار ايران- از مشروطه تا انقلاب اسلامي» ازجمله كتابهاي مرجع براي پژوهشگران و روزنامهنگاراني است كه ميخواهند روي اسناد تاريخي تحقيق كنند، به ويژه براي تجربه پژوهشي دانشجويان دوره كارشناسي كه ميخواهند به ريشهيابي اسناد تاريخي مبادرت ورزيده و با ذهني جستوجوگر و خلاق، تمرين كاربردي شدن «روش تحقيق ايراني» را حتي بدون ورود به پايه كارشناسي ارشد آغاز كنند. تربيت نسلي آگاه و هوشيار، به دور از بيماري مزمن «دور تسلسل باطل مدركگرايي» كه از ضرورتهاي جامعه دانشگاهي ايران امروز است. از همين روي، امروز به نقل از سخن باقر عاقلي، نويسنده كتاب در بخش «ديباچه» ميپردازيم.
روزشمار تاريخ (كرونولوژي) كه به آن تقويم وقايع و گاهنامه نيز اطلاق شده عبارت از ثبت وقايع و حوادث تاريخي به ترتيب زمان وقوع و اين شيوهاي در تاريخنويسي است كه اخيرا بعضي از وقايعنگاران پيش گرفتهاند. البته در زمانهاي گذشته اين شيوه تاريخنگاري مرسوم بوده است. در قرن اخير در ايران نيز بعضي از مورخين و و قايعنگاران دست به چنين كاري زدهاند ولي هيچ كدام دنباله پيدا نكرده است، مثلا «حقايق الاخبار ناصري» و «روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه» كه با شيوهاي خاص و افكاري مختلف نوشته شده است. در خاطرات اعتمادالسلطنه جنبههاي انتقادي آن بيش از جنبههاي خبري است و اصولا اخبار عمومي و مردمي و حوادث روزانه جامعه در آن كمتر ديده ميشود. كتب «منتخب التواريخ» مظفري و «افضل التواريخ» نيز حاوي اخبار دولتي و درباري است. در سالهاي اخير چند نفر به تاليف كرونولوژي تاريخ ايران پرداختهاند كه نخست بايد از شادروان دكتر بهاءالدين پازارگاد نام برد كه ۲۵ قرن تاريخ ايران را به اختصار در آن گنجانيده و جزو قرن اخير بقيه قرون كلي و بدون تعيين روزه و ماه و حتي در بعضي از موارد سال است. محمدجواد بهروزي نيز كتابي تحت عنوان «تقويم تاريخي، فرهنگي و هنري ۲۵۰۰ ساله» به گونهاي كه ذكر شد منتشر كرده كه در حقيقت كلياتي از تاريخ ايران است. كتاب ديگري تحت عنوان «گاهنامه پهلوي» در سه جلد انتشار يافته كه متضمن اخبار خاصي است. باتوجه به فقدان چنين كتابي بعضي از دوستان و دانشپژوهان در مقام تشويق نگارنده به تهيه آن برآمدند و ابتدا قرار بود اين كار مهم به صورت گروهي انجام بگيرد ولي در مراحل عمل و تنظيم تنها ماندم و قريب پنج سال در اين امر خطير ممارست نمودم و سرانجام بخشي از آن به عنوان روزشمار عصر مشروطيت (۷۳ سال) تهيه و تقديم علاقهمندان ميشود.
خوشبختانه بعد از استقرار مشروطيت و آزادي نسبي، نشريات در ايران افزايش يافت و روزنامهها و مجلات مختلفي در تهران و ساير شهرهاي ايران انتشار يافتند كه همهگونه اخبار در آنها درج ميشد. صورت مذاكرات نمايندگان ادوار مختلف مجلس نيز در خور توجه بوده و حاوي اخبار مهم است. علاوه بر آن كتابهاي انتشار يافته كه متضمن وقايع روزانه است مانند «تاريخ مشروطه» و «تاريخ ۱۸ ساله آذربايجان»، تاليف احمد كسروي و «روزنامه اخبار مشروطيت» تاليف سيد احمد تفرشي حسيني و «واقعيات اتفاقيه در روزگار» نوشته محمد مهدي شريف كاشاني و بالاخره كتب «آبي و نارنجي» قابل استفاده و استناد هستند ولي هر كدام از كتب مزبور زمان كوتاهي از وقايع را در بر ميگيرد. كتاب حاضر در دو بخش انتشار مييابد... براي تهيه اخبار اين كتاب غالب روزنامهها، مجلات، سالنامهها و كتب مختلف مورد مطالعه و استفاده قرار گرفته و از آنها فيشبرداري شد و سعي بر اين بوده كه حوادث و وقايع مهم تاريخي كه ارتباط با سياست داخلي و خارجي و فرهنگ و تمدن و زندگي مردم دارد آورده شود به ندرت نيز چند خبر خارجي كه در تاريخ ايران موثر بوده است نقل شده و همچنين تلاش زيادي معمول شده تا اگر تضاد و اختلافي از لحاظ تاريخ وقوع حوادث و اخبار در منابع مختلف وجود دارد، برطرف شود. براي بعضي اخبار مولف زيرنويس نوشته است تا ذهن خواننده روشن شود و در حوادث مهم تاريخي هم سعي منابع معرفي شود تا پژوهشگران با مراجعه به منابع اصلي اطلاعات بيشتري به دست آورند. بخش مهمي از كتاب اختصاص به ضمائم و تعليقات دارد. علاوه بر متن قراردادها، پيمانهاي نظامي، اعلاميههاي مهم، نطقها، مقالات مهم و حساسي هم كه توسط مورخان يا صاحبنظران تهيه و انتشار يافته است گردآوري شده تا خواننده در بعضي اخبار اطلاعات جامعي به دست بياورد. در حقيقت ضمائم و تعليقات مجموعهاي جالب و خواندني است كه خود به تنهايي كتابي مجزا و شيرين است. كتاب حاضر بدون شك به عنوان يك مرجع براي محققان، مورخان، پژوهشگران و دانشجويان قابل استفاده است و ميتوانند با مراجعه به آن، تاريخ وقوع حوادث را به دست بياورند. سبك و نگارش كتاب دربرگيرنده سبك نويسندگي زمان است و كلمات و لغاتي به كار گرفته شده كه در آن زمان مرسوم و متداول بوده است. منباب مثال «رييسالوزراء» و «نخستوزير» هر دو استعمال شده است يعني از روزيكه فرهنگستان «نخستوزير» را جايگزين «رييسالوزراء» کرد ديگر كلمه مزبور به كار برده نشده است. در مورد القاب و درجات نظامي نيز اين رويه اتخاذ شده است. تا سال ۱۳۰۴ خورشيدي كه انتخاب نام خانوادگي و اخذ شناسنامه اجباري شد، افراد و مقامات كشوري و لشكري و صاحبان مشاغل آزاد و اهل علم حتي كسبه داراي لقب بودند مانند مشيرالدوله، سردار رفعت، معينالتجار، صدرالعلماء در جاي خود اين القاب استعمال شده ولي پس از انتخاب نام خانوادگي از استعمال القاب سابق خودداري شده و فقط به ذكر نام و نامخانوادگي اكتفا شده ولي در فهرست اعلام باين نكته توجه شده است و در مقابل نام و نامخانوادگي لقب سابق او آمده است، مانند حسين پيرنيا (موتمنالملك) يا اسدالله قديمي نوايي (مشارالسلطنه) ...
منبع: كتابخانههاي شماره يك
و ايرانشناسي مجلس