بنفشه سامگيس
ظهر ديروز، 24 ساعت از حادثه انفجار كانتينرهاي اسكله بندرعباس گذشته بود ولي مردم شهر ميگفتند هوا هنوز بوي سوختگي ميدهد. شهر تعطيل شده بود چون ظن غلتيدن گازهاي سمي ناشي از انفجار در هواي شهر مطرح بود و آن تعداد انگشتشماري از اهالي كه جرات كرده بودند يا به ناچاري، به دل شهر زده بودند، ماسك چند لايه به صورت كشيدند. نماينده سازمان حفاظت محيط زيست گفته بود كه به دنبال عمليات اطفاي حريق و با فرو نشستن زبانههاي آتش، دستگاههاي سنجش غلظت آلايندههاي هوا را در گوشههاي شهر نصب كردهاند و خروجي دستگاهها، نشان داده كه هوا، مسموم نيست اما مردم باور نداشتند چون يك روز قبلش، دو يا سه ساعتي از ظهر گذشته بود كه از هر گوشه شهر به چشمشان ديدند آسمان سرتاسر بندرعباس، چطور پشت ابرهاي سياه پنهان شد و چطور هواي سوخته، از قله كوه «گنو» به خيابانها و كوچههاي شهر رسيد. در تصاويري هم كه ظهر ديروز از اسكله و بندر منتشر ميشد، ستوني از دود خاكستري و سياه، دور خود ميپيچيد و تا آسمان ميرفت. مردم بندرعباس؛ آنهايي كه 10 يا 20 كيلومتر دورتر از اسكله بودند، ميگفتند روز قبلش، وقتي صداي انفجار را شنيدند و درها و شيشه پنجرهها و سقف و كف خانه و مغازه و محل كارشان لرزيد، فكر كردند زلزله آمده ولي بعد از چند دقيقه، با شنيدن اولين خبرها فهميدند كه كانتينرهاي مستقر در اسكله تركيده و آتش گرفته. تا ظهر ديروز، آمار رسمي جانباختههاي انفجار 28 نفر بود و تعداد مجروحاني كه به بيمارستانها رسيدند، از هزار هم گذشت ولي اهالي شهر ميگفتند هنوز جسد خيليها زير آوار ساختمانهاي اطراف كانتينرها جا مانده اما آتشي كه همچنان شعله ميكشد، رد داغي دور آوار كشيده كه حتي لولههاي آبپاش آتشنشاني را هم ذوب ميكند چه برسد كه دستي جرات كند به دل اين توده ترسناك ويراني بزند و زندههاي احتمالي و مردههاي حتمي را بيرون بكشد. ظهر ديروز، 24 ساعت بعد از انفجار، آنهايي كه در فاصله چند صد متري انفجار بودند و زخم و شكستگي نداشتند و همان ساعتهاي اول، به درمانگاه و بيمارستان نرفته بودند، كمكم از شوك خلاص شده بودند و حالا ميفهميدند كه موج انفجار توي گوششان مانده و تعادل ايستادن ندارند و به محض به ياد آوردن آن چند ثانيه قبل و بعد از 12 و 5 دقيقه ظهر 6 ارديبهشت، بغض ميكنند. تعداد اينها نامعلوم بود و مرتضي يكي از همينها بود؛ كارمند ساختمان گمرك شهيد رجايي كه ثانيههاي قبل از انفجار، در راهروي اداره ايستاده بود و با همكارانش حرف ميزد كه غرش انفجار، توالي جملهها را شكست و مرتضي، مثل يك تكه گوشت، به ديوار راهرو كوبيده شد و در كسري از كمترين مقياس زماني، تنش را از زمين كند و به سمت راه فرار دويد.
«در اصلي ساختمون بسته شده بود. يك در ديگه توي ساختمون بود كه بچهها اون رو باز كردن و همه دويديم بيرون توي محوطه.»
مرتضي وقتي ميخواهد صداي انفجار را توصيف كند، يادش ميافتد كه اين غرش كركننده براي بندرعباسي كه به افت و خيز امواج خليجفارس دلخوش بود، چه غريبه و چه ويرانگر بوده.
«همه چيز ريخت پايين، شيشهها شكست، همه چيز تركيد. من آسيب نديدم ولي هر طرف رو نگاه ميكردي، دهها نفر رو ميديدي كه با دست و پاي شكسته روي زمين افتاده بودن يا شيشه توي صورتشون تركيده بود. آتشنشاني و اورژانس و هلالاحمر خيلي سريع رسيدن ولي فايدهاي نداشت چون انفجار، همه چيز رو نابود كرده بود و ويراني انگار ته نداشت.»
محل انفجار از ساختمان محل كار مرتضي حدود يك كيلومتر دورتر بود ولي مرتضي ميگويد در آن ساعت از روز، حداقل 60 نفر كارمند و كارگر در آن محوطه مشغول كار و حاضر بودند و دقايقي بعد از انفجار، كل محوطه گمرك پر شد از آدمهاي زنده ماندهاي كه هراسان و زخمي، فرار ميكردند يا روي زمين افتاده بودند و كمك ميخواستند. مرتضي به سمت پاركينگ ساختمان گمرك دويد و همينجا بود كه صدها ماشين پارك شده در محوطه را ديد كه براثر موج و شدت انفجار، به آهن پارههايي بدون سقف و شيشه تبديل شده بودند.
«موج انفجار من رو گرفت. اون موقع متوجه نشدم. حالا بعد از 24 ساعت ميفهمم كه سر و كلهام چطوريه. تعادل ندارم. الان ميخوام برم دكتر. ديروز نرفتم. ديروز حالم بهتر بود. حالا از شوك در اومدم. همهمون دچار شوك بوديم. خيلي شوك بدي بود. ديشب تا صبح بيدار بوديم و همهاش درباره انفجار حرف ميزديم. شوك هنوز توي تنمون هست. اصلا نميشه فراموشش كرد. حادثه خيلي سختي بود. همين حالا كه دربارهاش حرف ميزنم، بغضم ميگيره.»
سعيد، كارمند يكي از شركتهايي است كه تا قبل از ساعت 12 و 5 دقيقه ظهر 6 ارديبهشت، در محوطه اسكله بندرعباس، وجود فيزيكي داشت و بعد از ساعت 12 و 5 دقيقه ظهر 6 ارديبهشت، ساختمان اين شركت به تلي از آوار اجر و شيشه و سيمان تبديل شد. شركت محل كار سعيد، حدود 700 متر تا محل انفجار فاصله داشت و سعيد يادش ميآيد كه ثانيههايي قبل از 12 و 5 دقيقه ظهر 6 ارديبهشت، از بانك به سمت شركت ميآمد كه غرش انفجاري كه همه جا را به لرزه انداخت، سعيد را هم به كف پياده رو كوبيد.
«اول يه موج بود مثل صداي زلزله. بعد از 5 ثانيه، صداي انفجار اومد و شيشههاي ساختمون ريخت. وقتي دود انفجار رو از جلوي چشممون كنار زديم، ديديم شركت سينا به طور كامل نابود شده و داره توي آتيش ميسوزه و شركت خزر قشم كه كمي دورتر بود هم تبديل به آوار شده. محوطه جلوي شركت، پر بود از آدم، آدماي زخمي و روي زمين افتاده. انقدر مجروح كف محوطه افتاده بود كه آمبولانس نتونست وارد محوطه بشه و مجبور بودن براي انتقال مجروح هلي كوپتر بفرستن.»
سعيد ميگويد در لحظات قبل از انفجار و بنا به روال معمول محوطه اسكله، صدها نفر؛ صدها راننده ماشين سنگين براي تخليه و بارگيري و كارمند و كارگر ترخيص كار و عابر پياده در حال آمد و رفت بودند و بعد از انفجار، محوطه تبديل به دريايي از خون شد. سعيد ميگويد تا يك روز بعد از انفجار، گروههاي امداد و نجات فقط توانستهاند زنده و مردهها را از آوار شركت خزرقشم بيرون بكشند ولي بقاياي شركت سينا همچنان شعلهور است و معلوم نيست چند جسد زير آوار اين شركت باشد.
«هنوز موج و گرماي شعلهها در حدي هست كه آتشنشاني از فاصله 300 متري روي آوار آب ميپاشه و نميتونه جلوتر بره.»
سعيد ميگويد آنهايي كه بعد از انفجار زنده ماندند، يا موجزده شدهاند يا مجروح. سعيد هم، ساعتهاي اول بعد از انفجار رفت سمت نزديكترين درمانگاه ولي ازدحام جمعيت در محوطه درمانگاه در حدي بود كه با خودش فكر كرد شرايط اين همه آدم زخم خورده با چشم و صورت و دست و گوش خونچكان، خيلي خيلي بدتر از احوال اين مرد موج گرفته است. حالا كه يك روز از انفجار گذشته، سعيد ضربههاي انفجار را در گوشهايش حس ميكند....
يك منبع آگاه به «اعتماد» ميگويد كه از ظهر ديروز، وزارت بهداشت و تمام سازمانهاي وابستهاش، از انتشار هرگونه آمار درباره تعداد مجروحان و فوتيها و باقي خسارات جاني انفجار كانتينرهاي اسكله بندرعباس، منع شدهاند و اعداد جديد، در صورت صلاحديد مديران واحدهاي مديريت بحران استاني يا كشوري اعلام خواهد شد. بنابراين، وزارت بهداشت كه متولي و صاحب تختهاي بيمارستاني و بستري و مسوول ارائه خدمات درماني و توزيع دارو و پزشك در كشور است و گزارش نفر به نفر پذيرشها در اورژانس و بخشهاي عادي و ويژه بيمارستانها را دريافت و ثبت ميكند، اجازه اعلام آمار ندارد. بنابراين، حسين كرمانپور، رييس مركز اطلاعرساني وزارت بهداشت كه كمي پيش از نيمه شب 7 ارديبهشت و ساعاتي بعد از انفجار، گزارش دستنويسي از تعداد پذيرش و فوت و ترخيص مجروحان براي خبرنگاران منتشر كرده بود، فقط به توضيح مشاهدات بسنده ميكند و در جواب «اعتماد» و در تشريح شايعترين آسيبها در حوادثي از جنس انفجار و فروريزش سازهها ميگويد: «در اين شرايط معمولا با انواع شكستگيها و ضربه مغزي و خونريزي داخلي مواجهيم. در چنين حوادثي، افراد يا بر اثر ضربه تيز فرورونده و نافذ با تكههاي آهن و شيشه و پرتاب وسايل سنگين آسيب ميبينند، يا در معرض ضربات غيرنافذ و پنهان اما به شدت مرگآسا قرار ميگيرند. در چنين حوادثي، ضربات غيرنافذ معمولا بر اثر موج انفجار ايجاد ميشود و فردي كه در فاصله نزديكي از موج انفجار بوده، ممكن است هيچ شكستگي و خونريزي و پارگي در سطح بدن نداشته باشد ولي امعا و احشاي داخلي بدن اين فرد، بر اثر شدت موج انفجار دچار پارگي و از هم گسيختگي ميشود و حتي عروق مغز را دچار اختلال ميكند و اين فرد كه در ظاهر هيچ جراحتي هم ندارد، حداكثر تا يك ساعت بعد از حادثه، به دليل خونريزي داخلي يا به دنبال كاهش سطح هوشياري ميميرد. البته با گذشت 24 ساعت از انفجار، ديگر با چنين مواردي مواجه نيستيم چون در همان ساعات اول بعد از حادثه و به دنبال انتقال مجروحان به مراكز درماني، ترياژ در اورژانس انجام شده و مجروحان، يا با درمان سرپايي يا با بستري و حتي انتقال به بخش مراقبتهاي ويژه و اتاق جراحي، شناسايي و تفكيك شدهاند و حتي افرادي كه با موج انفجار دچار آسيب شديد شدهاند هم در همان ساعتهاي اول فوت كردهاند اما شايد از مجروحان بستري در بخش مراقبتهاي ويژه، بيماراني باشند كه به دليل شدت ضايعه و با وجود تمام تلاش كادر درمان، فوت كنند ولي قطعا، در موارد بستري در بخشها، با فوت ناشي از ضربات غيرنافذ، مواجه نيستيم ولي امكان دارد تعداد مجروحان اعزامي به بخش مراقبتهاي ويژه به دليل شدت جراحت افزايش داشته باشد و همين طور ممكن است از بين مجروحاني كه زنده ميمانند، تعدادي هم به دليل عوارض طولاني مدت مثل خونريزي مغزي يا سن بالا فوت كنند.»
يك منبع آگاه به «اعتماد» ميگويد كه مراكز درماني بندرعباس در ساعات اوليه بعد از حادثه انفجار كانتينرهاي اسكله شهيد رجايي، با كمبود برخي اقلام دارويي و تجهيزات پزشكي مواجه بودهاند كه اين اقلام هم تامين و ارسال شده است. اين منبع آگاه گزارشي از اقدامات اوليه وزارت بهداشت براي «اعتماد» ميفرستد. در اين گزارش، علت حادثه انفجار كانتينر، در حال بررسي است اما انفجار تا شعاع 50 كيلومتري از محل حادثه احساس شده و در اثر انفجار، شيشههاي منازل مسكوني و مراكز تجاري شكسته و واحدهاي اداري و انبار كالا در اسكله دچار آسيب شدهاند. در بخشي از اين گزارش در معرفي محل حادثه و شرايط پس از انفجار آمده است: «...منطقهاي صنعتي با تراكم بالاي زيرساختها (انبارها، مخازن سوخت و ساختمانهاي اداري) نزديك به مناطق مسكوني و شهرهاي اطراف كه صداي انفجار و لرزش زمين را در شعاع وسيعي قابل تشخيص كرد. دود نارنجي و خاكستري ناشي از انفجار، حاكي از احتمال وجود مواد شيميايي در محل حادثه است. وجود مواد خطرناك (سوخت و مواد شميايي) در انبارها و مخازن. احتمال نشت مواد سمي يا آتشسوزيهاي گسترده به دليل ماهيت كالاهاي ذخيره شده. زيرساختهاي قديمي يا غيراستاندارد كه ممكن است در برابر انفجار آسيبپذير باشد. گرماي منطقه و احتمال وزش باد ميتواند در گسترش آتشسوزي يا دود سمي تاثيرگذار باشد. اعلام شرايط اضطراري و تشكيل ستاد بحران در وزارت بهداشت. آمادهباش قطب دانشگاهي جنوب كشور (شيراز) جنوب شرق كشور (كرمان) و قطب مركز (تهران) اطلاعرساني سريع و صحيح حادثه به منظور جلوگيري از نشر اخبار كذب... ارسال 795 واحد خون به استان هرمزگان، ارسال 400 واحد خون به استان فارس براي پشتيباني، بررسي شرايط جوي منطقه و احتمال رخداد آلودگي شيميايي در شهر و روستاهاي اطراف محل حادثه تا شعاع 30 كيلومتري از محل حادثه، اعلام شرايط اضطراري بهداشتي در شهرستان بندرعباس... تجهيزات پزشكي ارسالي شامل 10 عدد دستگاه شوك، 10 دستگاه نوار قلب، 50 عدد دستگاه پمپ سرنگ، 2 عدد سونوگرافي پرتابل، 200 عدد برانكارد، بيش از 10 هزار عدد ويال مترونيدازول، سرم سديم كلرايد، سرم شست و شو، آمپول تزريقي ليدوكايين، آمپول جنتاديك، آمپول استاجكت، پماد موبيكا، امپول اتراكوريم، آمپول سديم بيكربنات، آمپول ديكاترو، آمپول كتورلاك، سرم رينگر، سرم تزريقي دسكتروز، 390 تخت در 12 مركز بيمارستاني دانشگاهي در استانهاي فارس، كرمان، تهران براي پذيرش بيماران آماده شده...»
كرمانپور در جواب احتمال كمبود دارو يا تجهيزات پزشكي به دليل افزايش تعداد مجروحان حادثه در روزهاي آينده و بعد از پايان عمليات امداد و نجات، ميگويد كه تمام اقلام درماني مورد نياز بيمارستانهاي بندرعباس، توسط استانهاي معين و همجوار هرمزگان تامين خواهد شد و تاكيد ميكند كه با گذشت يك شبانهروز از حادثه انفجار كانتينرها، نه تنها كمبود دارو و تجهيزات پزشكي به وزارت بهداشت اعلام نشده بلكه درمان تمام مجروحان با هر سطح از جراحت هم در تمام مراكز درماني هرمزگان و فارس و كرمان و تهران رايگان بوده و از خانوادهها ميخواهد در صورتي كه حتي يك ريال بابت هرگونه خدمت درماني براي مجروحان حادثه انفجار كانتينرها پرداخت كردهاند، گزارش بدهند تا پيگيري شود.
كرمانپور، افزايش تعداد مجروحان را هم منوط به انفجارهاي جديد ميداند اما در واكنش به بدحالي آن تعدادي كه در روز اول بعد از حادثه، به مركز درماني نرفتهاند و به تدريج از شوك حادثه رها ميشوند و نيازمند مراقبتهاي درماني هستند، ميگويد اگر چه كه تعداد اين افراد، خيلي زياد نخواهد بود اما آنها هم بايد هرچه زودتر براي دريافت خدمات درماني به كلينيكهاي دانشگاه علوم پزشكي هرمزگان مراجعه كنند.
طبق گزارش كلي وزارت بهداشت از ارائه خدمات درماني براي مجروحان حادثه انفجار كانتينرهاي اسكله بندرعباس، در طول شبانهروز بعد از حادثه، بيش از هزار نفر از مجروحان، بستري يا تحت درمان بودهاند، 125 نفر از مجروحان، تحت عمل جراحي قرار گرفتهاند و ازمجموع 240 مجروح بستري در مراكز درماني، 37 نفر به بخش مراقبتهاي ويژه منتقل شدهاند....
بابك يكتاپرست، مدير روابط عمومي سازمان اورژانس كشور كه غروب ساعاتي بعد از انفجار كانتينرهاي بندرعباس، به شهر حادثهديده رفته و از مجروحان بستري در 4 بيمارستان عيادت كرده در توضيح مشاهداتش و شرايط بعد از حوادث مشابه و احتمال افزايش تعداد فوتيها و مجروحان در روزهاي بعد از حادثه به «اعتماد» ميگويد: «تعداد مجروحان و فوتيها مربوط به شدت حادثه است و احتمال افزايش قربانيان دور از ذهن نيست. در چنين حوادثي، معمولا شدت جراحات و آسيب مصدومان با يك معاينه اوليه در مركز درماني سطحبندي ميشود اگرچه كه ممكن است شدت جراحات، جوري باشد كه مجروحان، زنده به بيمارستان برسند ولي در اورژانس يا حتي بعد از بستري و به دليل موثر نبودن درمان، فوت كنند. آنچه ما در بازديد از اورژانسهاي 4 بيمارستان بندرعباس شاهد بوديم، بيشترين آسيب مجروحان اين حادثه، ضربه ناشي از موج انفجار و خرد شدن شيشهها و پرت شدن افراد بر اثر شدت موج انفجار بود و البته، تعدادي هم دچار سوختگي شده بودند چون كمترين فاصله را با محل حادثه داشتند.»
باز هم مردم به داد هم رسيدهاند. در اولين ساعات بعد از انفجار كانتينرهاي اسكله بندرعباس، سازمان انتقال خون به ايرانيها پيام داد كه مراكز درماني شهر، به گروه خوني ويژه نياز دارند. تا كمتر از 12 ساعت بعد، حجم مراجعات اهداي خون در بسياري استانها به حدي بود كه صبح ديروز، سخنگوي سازمان انتقال خون اعلام كرد كه نياز اين گروه خوني براي مراكز درماني شهر حادثهديده برطرف شده است. اهالي بوشهر و خوزستان، دمام و سنج به دست گرفتهاند و براي خواهران و برادران زخم خورده و جانباختهشان، شروه سر دادهاند. صفحات فضاي مجازي، پر شده از پيامهاي تسليت براي بندرعباس و مظلوميتش. از غروب اولين روز حادثه، جراحان چشم و پلاستيك و عمومي بندرعباس، در شبكههاي مجازي پيام دادند كه مجروحان حادثه را به رايگان درمان ميكنند. فرهاد ملاحسيني، متخصص جراحي پلاستيك و ترميمي، يكي از اين پزشكان است كه تا سه ساعت بعد از نيمه شب 7 ارديبهشت، جراحات 9 نفر از مجروحان انفجار را معاينه و مداوا كرد. ملاحسيني، در توضيح بيشترين جراحاتي كه در همين چند ساعت بعد از حادثه شاهد بود، به «اعتماد» ميگويد: «آسيبها متعدد بود ولي بيشترين مراجعات به مطب من، مجروحاني با پارگيهاي ناحيه صورت بر اثر خرد شدن شيشه يا ريزش آوار بودند. براي يكي از مجروحان، احتمال شكستگي بيني داشتم و يكي از مجروحان هم پرت شده بود و جراحتي ناشي از ضربه سنگين روي سرش داشت. مجروحاني كه به مطب من آمدند، جراحتهاي جزيي داشتند و نيازي به بستري نبود. بايد براي اين مردم كاري انجام ميدادم مثل بقيه همكارانم كه البته در بيمارستانها مشغول به مداواي جراحتهاي بسيار عميقتر و شديدتر بودند.»
اين جراح ترميمي، ظهر 6 ارديبهشت در مطبش بود كه صداي انفجار شنيد و از لرزش ساختمان، حدس به زمين لرزه برد و بعد از شنيدن اخبار متوجه شد چه به سر مردم آمده است.
«اينطور كه از همكارانم در بيمارستانها شنيدم، بيشترين آسيبها، جراحات ناشي از موج انفجار و پرتشدگي و سوختگي بوده و فوتيهاي سوختگي، آنهايي بودند كه در فاصلهاي كم، در معرض حرارت شديد قرار داشتند كه فوت شدند.»
دكتر (...) يكي ديگر از پزشكاني است كه از اولين ساعات بعد از انفجار و با توجه به اخباري كه از آمار بالاي مجروحان چشم ميشنيد، به اهالي بندرعباس پيام داد كه براي جراحات چشمي ناشي از انفجار، درمان و مداواي رايگان ميدهد. تا نيمه شب بعد از انفجار، 70 مجروح به مطب اين جراح آمدند.
«در حوادث مشابه، بسته به فاصله فرد از محل انفجار، بيشترين آسيب و جراحتها ناشي از برخورد جسم خارجي مثل شيشه و تكههاي آوار با چشم است. هرچه افراد به محل انفجار نزديكتر باشند، احتمال سوختگي شيميايي يا سوختگي حرارتي هم بيشتر ميشود. مجروحاني كه روز شنبه و بعد از انفجار به مطب من آمدند، جراحات برگشتپذير داشتند اگرچه كه بر اثر ضربه سخت به كره چشم، دچار خونريزي چشمي شده بودند يا خردههاي شيشه و آوار در چشمشان ريخته بود.»
اين جراح چشم طبق شنيدههايش از همكارانش در بيمارستانهاي بندرعباس شنيده كه ميزان جراحات چشمي با عمق و آسيبهاي بيشتر، بسيار زياد بوده و همكارانش، يك شبانهروز را بدون پلك بر هم گذاشتن به ته رساندهاند و ميگويد يكي از دلايل داوطلب شدن براي مداواي رايگان مجروحاني كه آسيبهاي شديدي نداشتند همين بود كه بتواند در كنار همكارانش، سهمي از بار اندوه اين شهر را بر دوش بكشد....
اهالي جنوب و شمال بندرعباس به «اعتماد» ميگويند كه هواي شهر هنوز مسموم است. اهالي ميگويند از فردا ميشود در هركوچه و خيابان شهر، خانهاي را پيدا كرد كه عزادار جانباختهاي در انفجار اسكله است. اهالي ميگويند خيابانهاي شهر خلوت است اما شهر را بايد پشت ديوار بيمارستانها پيدا كرد؛ جايي كه خانوادهها، دلنگران ماندن يا رفتن عزيزانشان زمينگير شدهاند.