كو آن مومن كيّس مميز
منصور بيطرف
ميشل فوكو در درسگفتار مربوط به «حكومت خود و ديگران» به يكي از نوشتههاي كانت كه «روشنگري چيست؟» ارجاع ميدهد. فوكو در اين درسگفتار در كنار اين بحث سوال كانت را طرح ميكند كه «آيا بشر بهطور دايم در حال پيشرفت است؟» و خود به اين سوال به گونهاي ديگر پاسخ ميدهد و ميگويد بايد بين امكان پيشرفت و علت ممكنه پيشرفت تمايز قايل شد. در واقع دورهاي است كه امكان پيشرفت وجود دارد و فرد آتوريته آن هم است و يك روي ديگر آن اين است كه امكان پيشرفت وجود دارد اما فردي كه بتواند از اين امكان حسن استفاده و بهره را ببرد، وجود ندارد و البته زماني هم هست كه پيشرفت خارج از حيطه اختيارات فرد است و روند آن بدون دخالت فرد رو به جلو ميرود. نمونه بارز اين موضوع را ميتوان در دوره افزايش قيمت نفت در نيمه دوم دهه 1380 مشاهده كرد؛ زماني كه درآمدهاي نفتي به بيش از 700 ميليارد دلار رسيد. اما واقعيت اين است كه اين افزايش نه در گرو ايران و دولت وقتش بود و نه در اتفاقات سياسي حاشيهاي آن و متاسفانه آنكه فرد مسوول وقت دولت هم نتوانست از اين افزايش و درآمد حسن استفاده را ببرد. در واقع شناخت و تمايز گذاشتن ميان اين امكان پيشرفت و علت ممكنه پيشرفت ميتواند بنيان روشنگري و نشانه دانش باشد. اين نشانهها و تمايز گذاشتنها در واقع كار هر كسي نيست، به قول مولانا:
مومن كيس مميز كو كه تا
باز داند پادشاه را از گدا
و از اين رو حرفهايي زده ميشود و سخناني گفته ميشود كه بيشتر از آنكه تفاوتها را در اين زمينه نشان دهد سبب التقاط و خلط مبحث ميشود. يكي از اين حرفهايي كه اخيرا بسيار زده شده و باز نشر شده، كاهش قيمت نفت و انداختن تقصير آن بر گردن وزير نفت دولت روحاني است.
بنا بر گزارشها، قيمت نفت روز گذشته به 45 دلار در هر بشكه رسيد كه پايينترين سطح در شش سال اخير است. بدون شك براي كشوري كه اقتصاد آن وابسته به نفت است و بودجه نفتي خود را با بشكهاي 70 دلار بسته، كاهش حدود 35 درصدي قيمت نفت نسبت به بودجه ميتواند اقتصاد كشور را دچار فراز و نشيب سازد. اما آيا علت كاهش قيمت نفت وزير نفت ايران و دولت روحاني است؟ اگر بررسيهاي دقيقي روي اين زمينه انجام دهيم متوجه ميشويم كه كاهش قيمت نفت دلايل گوناگوني دارد. مهمترين دليل آن كاهش رشد اقتصادي چين است كه حتي توانسته بر بازارهاي بورس جهاني تاثير منفي بگذارد. دليل ديگر هم افزايش عرضه توسط كشورهايي مانند عربستان سعودي و حتي روسيه است. در اين ميان ايران كه حتي توليدش پايينتر از سال 1390 است چه نقشي ميتواند در كاهش قيمت نفت داشته باشد. اگر منظور رقباي سياسي، رايزنيها است بايد به اين نكته توجه كرد كه بخش عمدهاي از اين رايزنيها را همين فعالان سياسي با سخنرانيهاي خود نقش بر آب كردهاند كه حتي وزير امور خارجه كشورمان نميتواند پا بر روي فرش قرمز كشور رقيب بگذارد. حال اينكه اين افراد در تحليلهاي خود بر ضعيفترين حلقه كاهش قيمت نفت دست گذاشتهاند، ميتواند نشان از عدم شناخت درست آنها از بازارهاي جهاني باشد. متاسفانه آنها يكبار ديگر هم نشان داده بودند كه از بازارهاي جهاني اصلا شناختي ندارند. آن همزماني بود كه كشورهاي غربي در آستانه تحريم خريد نفت از ايران بودند و اين افراد كه اكنون مدعي شناخت بازارهاي نفتي و سياست بازيهاي آن هستند، اظهار ميكردند كه كوچكترين تحريم نفتي ايران ميتواند قيمت نفت را در بازارهاي جهاني به 300 دلار در هر بشكه برساند. اما ايران تحريم شد و قيمت نفت به بالاتر از 110 دلار هم نرسيد. اگر آنها آن دوره و ادعاهاي عجيب و غريبشان را از ياد بردهاند، حافظه ما آن را به خوبي نگه داشته است. فاعتبروا يا اولي الابصار.