وقتي 20:30 هم استاد را
استاد خطاب ميكند
همه مردان رييسجمهور و استاد آواز ايران
سما بابايي/ «محمدرضا شجريان يكي از اساتيد موسيقي ايران در بيمارستان بستري شد.» اين حالا خبر جديدي نيست، اگرچه تا مرخص شدنش از بيمارستان و سلامتي كامل و حتي اجراي كنسرتش، ميتوان گفت كه بدترين خبري است كه دربخش هنر وجود دارد؛ اما همين خبر تازه ميشود وقتي شبكه خبري «20:30» با آن رويه مخصوصش و با آن مشكلاتي كه در تمام اين سالها با حاشيهسازيهايش براي هنرمندان و ازجمله همين خسروي آواز ايران به وجود آورده است، بيان ميكند.
خب بايد خوشحال شد كه «رسانه ملي» سرانجام مهمترين چهره موسيقايي ايران در دهههاي گذشته را به عنوان «استاد» خطاب كرده و خبر بيمارياش را نيز با شرح و تفصيلات پخش كرد اما بياييد همان بحثِ تكراري دستمالي شده هميشگي را انجام دهيم، اينكه اگر «محمدرضا شجريان» براي هر كشور ديگري بود – هر كشوري حتي مثلا همين تاجيكستان كه بغل گوشمان است- چه تصويري از او در جهان ارايه ميدادند؟ چه كارهايي برايش ميكردند؟ آثارش را الان كدام كمپانيهاي بينالمللي در تيراژهاي ميليوني ضبط و پخش ميكردند؟ اصلا چند مجسمهاش در ميدانهاي پايتخت و شهرهاي مختلف آن كشور وجود داشت؟ اما به واقعيت برگرديم، به جايگاه رسمي و نه مردمي استاد شجريان. استاد كشورش را كه با تمام نامهريهايي كه مراجع رسمي به او كردهاند و با تمام جفاهايي كه برخي جناحها در حقش روا داشتهاند - دوست دارد و به هرحال به تمام اتفاقات تاريخي كشورش همواره واكنش نشان داده است. هيچكس نميتواند منكر تاثير آثار او در انقلابِ 57 شود. در اتفاقي چون جنگ، در زلزله بم و در حوادث سالهاي گذشته همواره حضور تاريخي داشته است. اما چند سالي است صدايش از شبكههاي تلويزيوني پخش نميشود، حتي «ربنا»يش كه بارها گفته هديهاش به ملت ايران است. خب البته رسانه ملي، خيلي چيزهايش را به ميل خودش تعيين ميكند، همه هم اين را پذيرفتهاند و خيلي هم ملالي نيست؛ اما نميتوان از ممنوعالكاري او گذشت، از اينكه در اين سالها نتوانسته است در ايران كنسرتي برگزار كند و ميرود در استانبول – همان جايي كه شده است بهشت موعود خوانندگان لسآنجلسي- اجراي برنامه كند. عرصه را چنان تنگ كردهاند كه حالا استاد آواز ايران هم براي اجراي برنامه آنجا را انتخاب ميكند كه البته بيماري ميآيد به سراغش، آنفلوآنزاي شديد و عفونت ريه مانع از برگزاري كنسرت تا برخي رسانههاي خاص خوشحال و شادان شوند كه بليت نفروخته و روزنامهاي بنويسد: «شجريان كه مدتي است با بيمحلي دوستان سابقش روبهرو شده و كنسرتش در استانبول به دليل نفروختن بليت لغو شد، براي مطرح شدن، سرماخوردگي را بهانه كرده و براي بستري شدن به يك بيمارستان خصوصي رفته است.»
اما وقتي مسوولان دولتي – دولت تدبير و اميد- اينچنين به حضور استاد بياعتنايند، واقعا از ديگران انتظاري ميرود؟ بياييم مروري داشته باشيم به گفتههاي مسوولان:
دكتر حسن روحاني: «آيا ما بهتر از صداي شجريان داريم؟ او سفير فرهنگي ايران و براي صدور به كشورهاي ديگر بهترين است. هنر، بهترين سفير ما در جهان است. از حافظ سفير بهتري داريم كه به اروپا و امريكا بفرستيم؟ از هنر فرشچيان و اميرخاني و احصايي غرورآفرينتر داريم؟ از صداي شجريان بهتر داريم؟ از خط و خوشنويسي كه ما در ايران داريم، در دنيا سراغي هست؟ از بناهاي عظيمي كه در اصفهان و شيراز ميبينيم بهتر داريم؟ همه اينها به عنوان سفيران ما هستند كه ميتوانند در سطح جهان افكار عمومي جهاني را به مفاخر و ميراث فرهنگي ما جذب و جلب كنند.»
محمدرضا عارف: «تمام خانوادهها آرزو ميكنند روزههايشان را با «ربنا»ي شجريان افطار كنند.»
حالا دو سالي از آن روزها ميگذرد. از آن مناظره كه هشت نامزد انتخابات رياستجمهوري در تلويزيون و مقابل دهها ميليون چشم، حرفها و برنامههاي فرهنگي خودشان را مطرح كردند و اتفاقاً خيليها گفتند كه «شجريان»، شاهبيت آن مناظره بود. در فيلم تبليغاتي رييسجمهور منتخب هم، او در حالي كه در اتومبيل نشسته بود، صداي شجريان از ضبط ماشين پخش ميشود و ميگويد: «هميشه از علاقهمندان صداي او بودم.» به خاطر همه اين چيزها، دكتر حسن روحاني كه با اعجاز تدبير و اميدش به رياستجمهوري رسيد، خيليها تصور كردند آوازخوان شهير بعد از چندين سال ممنوعالكاري، ميتواند بار ديگر در كشورش به اجراي برنامه بپردازد. اين اميد به اندازهاي پررنگ بود كه حتي برخي عنوان كردند، دكتر روحاني و همسرش به منزل ايشان هم رفتهاند؛ خبري كه بعدها مشخص شد شايعه بوده و البته با تكذيب رسمي از طرف رييسجمهور و همچنين محمدرضا شجريان مواجه نشد.
اما با گذشت نزديك به دو سال، همچنان شجريان در ايران كنسرتي برگزار نكرده؛ نهتنها اين اتفاق رخ نداده كه حتي چشمانداز روشني نيز در اين خصوص وجود ندارد و بدتر آنكه خبرهاي خوشي هم به گوش نميرسد. از وضعيت موسيقي در اين مدت ميگذريم كه نقد بر آن بسيار است و البته هميشه يك پاسخ براي آن. دفتر موسيقي ارشاد، مجوز ميدهد و برنامهها لغو ميشود؛ اينبار توسط گروههايي ديگر. مخاطبان و اهالي موسيقي هم اين مساله را متوجه ميشوند؛ اما مساله غمانگيز اين است كه هيچ چشماندازي براي اجراي كنسرت و حتي انتشار اثري از اسطوره آواز ايران وجود ندارد.اين در حالي است كه شنبه «حسين نوشآبادي» - سخنگوي وزير ارشاد - در جلسه مطبوعاتي خويش تنها به گفتن اين جملات بسنده كرد كه: «در مورد اين خواننده، ما آرزو ميكنيم به زودي سلامتش را كسب كند و نتايج پيگيريهاي درمانياش هم مثبت باشد. ما هميشه خواهان اين بودهايم كه هنرمندان كشورمان در شرايط خوبي به سر ببرند و براي ايشان هم آرزوي سلامتي ميكنيم.»
نگاه-1
كيوان ساكت
همه دولتها و ملتها به مفاخر هنري و ادبي و علمي خود ميبالند و يكي از مهمترين تفاخر ملي هر مردمي بدون شك هنرمندان و انديشمندان آن ملت و مملكت هستند. خوشبختانه بعد از سالها كه صدا و سيما كه حتي نام استاد شجريان را اجازه برده شدن نميداد و بر اين عملكرد پافشاري داشت اكنون كه استاد در بستر بيماري افتاده گويا وجدان آقايان بيدار شده است و به فكر نوشدارو افتادهاند. ولي همين قدر هم باز مايه دلگرمي است كه اندك توجهي به هنرمندان سرشناس ما شود كه مايه افتخار ملي و عشق مردم ايران است. نكتهاي كه مايلم توجه مسوولان و متوليان را به آن جلب كنم اين است كه دوستان عزيز نام شجريان و هر هنرمند شايسته و تراز اول و دلسوخته در هر نوع حكومتي يكسان خواهد درخشيد. با پنهان و كتمان كردن نام آنها نميتوان چهره درخشان هنرمندان را ناديده گرفت يا آنان را از دل مردم بيرون يا هنر آنان را كتمان كرد. ناديده گرفتن و كتمان نام هنرمندان در هر دوره و توسط هر دولتي جز بياعتمادي مردم حاصل ديگري نخواهد داشت.
تنت به ناز طبيبان نيازمند مباد / وجود نازكت آزرده گزند مباد
سلامت همه آفاق در سلامت توست/ به هيچ عارضه شخص تو دردمند مباد
نگاه-2
سعيد فرجپوري
كنسرت استانبول تنها به خاطر ناآراميهايي كه در كشور تركيه وجود داشت، لغو شد و در آن زمان استاد در شرايط جسماني مناسبي قرار داشتند. در واقع دليل علاقه ايشان به اجراي برنامه در تركيه، صرفا فراهم شدن امكانات بيشتري براي همراهي با مخاطبان ايراني است كساني كه با اجراي برنامه استاد شجريان مخالفت ميكنند و ايشان را ممنوعالكار كردهاند، بايد در برابر تاريخ اين سرزمين پاسخگو باشند ايشان بدون شك يكي از مهمترين و محبوبترين چهرههاي موسيقي در چندين دهه گذشته است. استاد شجريان، علاقه بسياري دارند تا اين رپرتوار را كه ما آماده كردهايم در ايران اجرا كنند و تمام تلاشهايشان را در اين زمينه كردهاند. دولت با وجود تمام قولهاي مساعدي كه در ابتداي فعاليت خود براي ادامه فعاليتهاي آقاي شجريان انجام داد، در اين ميان بدقولي كرده است و او نيز بايد پاسخگوي تاريخ باشد.