همكار معلم سنقري از خودسوزي او به «اعتماد» ميگويد
خودسوزي معلم آرامي كه ديگر نتوانست آرام بماند
اعتماد- يكشنبه شب در گروههاي مجازي فرهنگيان خبري دست به دست چرخيد كه براي مدتي باقي اخبار و نوشتههاي صنفي و حرفهاي آنان را مسكوت گذاشت. «معلم سنقري خودسوزي كرد.» خبر مرگ معلم دست به دست چرخيد و روز گذشته از سايتها و خبرگزاريها سردرآورد: منصور كيهاني، معلم آموزش و پرورش شهرستان سنقر به علت پارهاي مشكلات مالي اقدام به خودكشي كرد. روز شنبه معلمي در پشت مجتمع اداري شهرستان سنقر ايستاد، روي خودش بنزين ريخت و كبريت را كشيد. مردي كه ميگويند «آرام، متواضع و شريف» بود. يكي از همكاران سابق اين معلم كرمانشاهي به «اعتماد» ميگويد: «هشت سال پيش بود كه من و آقاي كيهاني در مدرسه راهنمايي ايرانزمين شهرستان سنقر با هم همكار شديم. ايشان دبير علوم تجربي بود و دو سال هر روز با هم در يك مدرسه به تدريس مشغول بوديم.» رامين نيكروش كه حالا در تهران مشغول به كار است، از سنقر پشت خط تلفن ميآيد تا هنوز از شوك خبر درگذشت همكار قديمياش درنيامده، كمي از دلايل اقدام به خودسوزي او بگويد: «من در همه اين مدتي كه به تهران رفتم هميشه از طريق دوستان يا محافل گاهبهگاه آقاي كيهاني را ميديدم و با او در تماس بودم. مرد آرام و شريف و متواضعي بود و 18 سال بود كه از همسرش كه قطع نخاع شده بود و خانهنشين پرستاري ميكرد. آنها چهار فرزند دارند، يكي از پسرانش هم حالا معلم است و همكار ما. قرار بود كه آقاي كيهاني خانهاش را بازسازي كند تا پسرش در طبقه بالاي خانه ساكن شود و بتواند در پرستاري از مادرش كمك دست پدرش باشد. اما تقريبا 20 روز بود كه كار بازسازي خانه تعطيل شده بود.» نيكروش ميگويد كه همكارش درگيرودار گرفتن مجوز شهرداري براي تكميل خانه بوده و در اين مدت مجبور به اجارهنشيني بوده و اضافه ميكند: « آقاي كيهاني دو سال آخر خدمتش پيش از بازنشستگي را به عنوان مدير مدرسهاي در روستاي هزارخاني بالا گذراند، روستايي كه 40 كيلومتر با سنقر فاصله دارد و پيگيري او براي اينكه بتواند نزديك به خانه باشد و هر روز با توجه به وضعيت همسرش اين مسافت را مدام در رفت و آمد نباشد به جايي نرسيد.»
اين عضو كانون صنفي معلمان ميگويد كه نيمساعت پس از حادثه و پس از شنيدن خبر خودش را سريع به محوطه فرمانداري رسانده تا از صحت آن مطلع شود: «اوضاع خيلي بد بود، نگذاشتند ما وارد شويم، همه محوطه را بسته بودند و ماشين پزشكي قانوني هم بود. ديشب به خانه مرحوم كيهاني سر زديم. اوضاع خانواده خيلي به هم ريخته است.» نيكروش اضافه ميكند: «من خودم درگير كارهاي شهرداري بودهام هميشه سختگيري و بدو بدو دارد. ميدانم كه عوارض نوسازي و هزينه كار تجديد بنا براي آقاي كيهاني خيلي زياد بود البته يكي از اعضاي شوراي شهر به من گفت كه مشكل ايشان با شهرداري چندان حاد نبوده است براي همين الان مطمئن نيستيم كه دليل اصلي خودسوزي چه بوده است. با اينكه آدم آرامي بود اما گاهي فشارهاي روحي در طول زمان آنقدر روي آدم زياد ميشود كه براي شعلهور شدنش فقط يك جرقه كافي است.»روز يكشنبه وقتي كه هنوز هويت جسد سوخته محوطه فرمانداري سنقر مشخص نبود خبرگزاري ايرنا نوشت: «ساعت 10 صبح امروز (يكشنبه، هشتم شهريور) كاركنان مجتمع اداري فرمانداري شهر سنقر، با جسد سوختهاي مواجه شدند كه در سكوت و خاموشي كامل، نشان از پايان يك زندگي داشت.» امير شاهآبادي، سرپرست معاونت سياسي امنيتي استانداري كرمانشاه همان روز با اشاره به اينكه پليس احتمال ميدهد كه جسد پيداشده متعلق به كسي است كه از ديوار كوتاهي كه در پشت ساختمان وجود دارد، خود را به درون حياط مجتمع رسانده باشد. به اين خبرگزاري گفت: «گزارشهاي اوليه پليس نشان ميدهد كه جنسيت متوفا به احتمال زياد، مرد است اما سن و هويت كامل وي هنوز مشخص نيست. با توجه به اين وضعيت و شدت سوختگي و اينكه خودسوزي در سكوت كامل و بدون سر و صدا اتفاق افتاده است، فعلا نميتوان در مورد انگيزههاي خودسوزي اين شخص، اظهارنظر كرد ولي پليس و پزشكي قانوني در حال بررسي جسد هستند.»حالا جسد ناشناخته شناسايي شده است و نامش در تيتر و ليد خبرهاي حوادث تكرار ميشود. به مدد شعلههاي آتش نام معلم ديگر ناشناخته نيست؛ معلم آرامي كه ديگر نتوانست آرام بماند.