بهار سرلك/ شعر منتشرنشدهاي از «ازرا پاوند» در حراجي به قيمت 7500 يورو فروخته شد. ازرا پاوند، شاعر و ويراستار امريكايي در اين شعر كه به سبك سرودههاي غزلواره شكسپير است، «بركههايي» را كه «چشمان زيباي» دوستش «ايزابل كودرينگتون» نقاش بريتانيايي است ستوده است.
پاوند در آوريل 1909 براي كودرينگتون، كه پس از ازدواج با منتقد هنري «پاول جورج كونودي» نامش به «ايزابل كونودي» تغيير ميكند، مينويسد: «نتوانستم شعري قديمي كه بلندهمتي تو را سر ذوق بياورد پيدا كنم بنابراين شعري جديد گفتم كه اميدوارم تو آن را با آغوش باز بپذيري. » شاعر اثر مدرنيست كلاسيك «ترانهها» در ادامه مينويسد: «اين شعر را به سبك غزلوارههاي شكسپير سرودم چون فقط در اين سبك است كه فكر با توسل به ظرافتِ تركيبها حكمراني ميكند تا شايسته خانم «كونودي» باشد.»
«كتي مرسدن» صاحب حراجي «ليوناند تورنبال» ادينبورگ كه روز چهارشنبه نامه و شعر ازرا پاوند را فروخت، گفت: «اثري هنري و تقليدي از سبك شكسپير است... اين شعر جالب و كاملا معصومانه است و در آن نشاني از وجههاي خودسرانه ديده نميشود. پاوند آشكارا خانم كونودي را ستايش ميكند؛ پاوند در مقام يك دوست براي اين خانم نامه و شعري نوشته كه او را تحسين كند.»
مرسدن در ادامه ميگويد: «كونودي خود هنرمند بود و با همسرش دوستان خوبي بودند كه دوستانشان شاعران، نويسندگان و هنرمندان آن زمان بودند.» «ايزابل كوردينگتون پايك نات» سال 1901 با كونودي ازدواج كرد و اين زوج سال 1912 از يكديگر جدا شدند. دهه 1920 كوردينگتون به طور منظم در موسسات و نمايشگاههاي «رويال آكادمي»، «سالن پاريس»، «نودلر گالري» در پاريس و «انجمن هنرهاي زيبا» لندن آثارش را به نمايش ميگذاشت.
مسوول حراجي ليوناند تورنبال معتقد است شعر و نامه پاوند «منتشرنشده» بودند. پيش از اين يك يا دو نامه دستنوشته از پاوند در حراجي به فروش رسيده بودند، اما با اين وجود اين نامه شعر غيرمعمول بود.
آدرس منزل كونودي روي پاكت اين نامه به چشم ميخورد. پاوند سال 1908 به لندن رفت و تا سال 1920 در اين شهر زندگي كرد و سال 1914 با «دوروتي شكسپير» ازدواج كرد. او ويراستار مجله «ليتل ريويو» بود و از حرفه ادبي نويسندگاني همچون «جيمز جويس»، «تي. اس. اليوت»، «ارنست همينگوي» و «دي. اچ. لارنس» حمايت كرد.
جايزه يك عمر دستاورد ادبيِ «جوايز كتاب ملي» براي «دان دوليلو»
گريزهاي «دان دوليلو» به تكنولوژي و تروريسم برترين افتخار ادبي آكادمي هنر و ادبيات امريكا را براي او به ارمغان آورد.
«دان دوليلو» رماننويس، نمايشنامهنويس و مقالهنويس امريكايي مدال افتخاري جوايز ادبي كتاب ملي را براي يك عمر دستاورد ادبي و اعطاي هنر منحصر به فردش به ادبيات امريكا دريافت ميكند. نويسنده «نوفه سفيد» و «جهان زيرين» در مصاحبه با خبرگزاري «آسوشيتدپرس» گفت: «پسركي كه در محله برانكس زندگي ميكرد هنوز هم در گوشه ذهنم چنباتمه زده است.»
روز چهارشنبه، يازدهم شهريور، «بنياد ملي كتاب» از اين نويسنده 78ساله اهل نيويورك براي «خلق آثار متنوع كه به بررسي رسوم فرهنگ معاصر امريكاي مدرن ميپردازد و در آثارش از ريتمهاي مكالمات روزمره با نثري زيبا و روايتهاي متفاوت بهره برده است» قدرداني كرد.
اين بنياد به آسوشيتدپرس گفت: «جنيفر ايگان»، برنده جايزه پوليتزر، در شصتوششمين مراسم جوايز كتاب ملي كه 18 نوامبر در منهتن برگزار ميشود، جايزه دان دوليلو را به او اهدا ميكند. «توني موريسون»، «فيليپ راث» و «نورمن ميلر» از برندگان پيشين اين جايزه هستند.
مدير اجرايي بنياد ملي كتاب «هارولد آوگنبرام» در بيانيهاي گفت: «دان دوليلو بزرگترين نويسنده بيچونوچراي نسل خود است. او تاثيري شگرف بر دو نسل از نويسندگاني كه پس از او آمدند گذاشته است و آهنگ و سبك آثارش در آثار نسلهاي بعدي طنينانداز خواهد شد.»
مدتها از ستايش و تحسين دوليلو براي گريزهايش به دنياي تكنولوژي، بيگانگي و تروريسم ميگذرد و حتي در رمان «بازيكنان» سازمان «گريف» را در مركز جهاني تجارت به تصوير ميكشد. دوليلو اين كتاب را 20 سال پيش از حمله يازدهم سپتامبر نوشت. او به خبرنگار آسوشيتدپرس گفت: «وقتي به گذشته و به اين كتابم نگاه ميكنم، فكر ميكنم اين كتاب جوابيههاي متعدد يك نويسنده به چالشها و قيامهاي مردمي دهههاي 60 و 70 ميلادي است. لحظات، ساعتها، روزها و سالهاي يازدهم سپتامبر واقعيتهاي خوفناكي بودند كه رمان «مرد در حال سقوط» را شكل دادند. اما فكر نميكنم نويسندهاي باشم كه آثار نخستينم شامل چنين واقعهاي بشوند. »
او در ادامه افزود: «دلم نميخواهد عمل وحشيانه ديگري را به تصوير بكشم اما ممكن است ترور رييسجمهور «كندي» نويسندگي را در من شكل داده باشد؛ حتي پيش از آنكه نوشتن نخستين رمانم را شروع كرده باشم.»
«سگ در حال فرار»، «اسامي» و «نقطه امگا» از ديگر آثار دان دوليلو هستند. وقتي خبرنگار آسوشيتدپرس از او خواست نام چند نويسنده جواني كه با آنها احساس نزديكي ميكند را بگويد، دوليلو به شوخي در جواب گفت: «با سني كه من دارم، همه نويسندهها جوان هستند.»
دوليلو گفت: «فهرستها نمودي از تشنج فرهنگي هستند بنابراين بگذاريد بگويم آثار قوي در راهند و رمان به عنوان يك فرم همچنان ابتكار نويسندگان جوان را برميانگيزاند. درست است كه برخي از ما با عمر طولاني نويسندگان كاركشتهاي ميشويم اما همين عمر طولاني هم باعث ميشود نويسندههاي بدي از آب دربياييم. حقهاي كه بايد زد اين است كه وقتي در مرز نويسنده خوب و بد هستي، بميري. »