آغاز رسمي فعاليتهاي سوادآموزي به بيسوادان از سال 1315 و با آغاز به كار سازمان تعليمات اكابر شروع شد؛ سازماني كه براساس قانون «اعتبار براي تشكيل مدارس ابتدايي و تعليمات عمومي» تاسيس شد. اين قانون مصوب 14 ارديبهشت ماه 1306 شمسي بود و در ماده هشتم آن آمده است: «وزارت معارف مجاز است در نقاطي كه صلاح و مقتضي ميداند در دهات و قراء و قصبات كلاس اكابر ابتدايي تاسيس نمايد.» در اين دوره با استفاده از فضاي مدرسههاي موجود كلاسهاي شبانه براي بزرگسالان تشكيل شد.
فعاليتهاي اين سازمان تا زمان اشغال ايران در دوران جنگ جهاني دوم يعني شهريورماه ۱۳۲۰ ادامه داشت. از يك دهه بعد كار سوادآموزي از سر گرفته شد و سازمانها با اسامي مختلفي اين كار را برعهده گرفتند: سازمان آموزش سالمندان (1335- 1332)، سازمان آموزش بزرگسالان (1343-1335) در اين زمان سوادآموزي به بزرگسالان هدف خودش را تلاش براي تحقق اهداف توسعه و عمران كشور قرار داد، تشكيل «سپاهدانش» هم بخشي از اين طرح بود، بخشي از كساني كه بايد خدمت زير پرچم را ميگذراندند به آموزگاران سپاه دانش يك دوره آموزشي را طي ميكردند و با درجه گروهباني براي خدمت در سپاه دانش به وزارت آموزش و پرورش گمارده ميشدند تا در مناطق روستايي و ميان عشاير به گسترش آموزش بپردازند. كميته ملي پيكار جهاني با بيسوادي (1355-1343) در اين دوران بر فايدههاي اقتصادي سوادآموزي تاكيد شد تجربيات حاصل از اجراي برنامههاي سوادآموزي در اين دوره اتخاذ اين راهبرد را كه امور اجرايي برنامههاي سوادآموزي به ادارات و سازمانهاي دولتي واگذار شود و كميته ملي پيكار با بيسوادي در نقش برنامهريز و طراح طرحهاي اجرايي و نيز تدبير امور سوادآموزي فعاليت كند، ضرورت بخشيد. وزيران آموزش و پرورش كشورهاي جهان در گردهمايي تهران در سال ۱۳۴۴ مفهوم سوادآموزي تابعي را به عنوان برداشتي كامل و موثر از سواد پذيرفتند. سوادآموزي تابعي يا حرفهاي، آموزش سواد و علوم با توجه به شغل افراد و ياددادن مهارتهاي مربوط به حرفه آنان همراه با سوادآموزي است. در پي اين توافق همگاني، قرار شد طرح يادشده به صورت آزمايشي در ۱۱ كشور جهان از جمله ايران به اجرا درآيد.
به اين منظور دوقطب صنعتي و كشاورزي كشور يعني دزفول و اصفهان براي اجراي آزمايشي طرح انتخاب شدند و از سال ۱۳۴۶ طرحهاي سوادآموزي تابعي در اين دو منطقه به اجرا درآمد. از نكات قابلتوجه در آمار سوادآموزان تابعي (حرفهاي) سرعت بيشتر رشد تعداد سوادآموزان زن به سوادآموزان مرد است، بهطوري كه با گذشت زمان تعداد سوادآموزان زن بر سوادآموزان مرد پيشي گرفته است. همچنين در سالهاي ۵۲-۱۳۵۰ تعداد سوادآموزان كاهش يافته است. آمار نشان ميدهد اين طرح تا سال ۱۳۵۶ فعال بوده است و حتي به شهرهاي ديگري مانند ساوه و يزد گسترش پيدا كرده است. با وجود اين موفقيتهاي به دست آمده در راه اشاعه سوادآموزي ناچيز بود. در آخر هم سازمان جهاد ملي سوادآموزي (1357- 1355) آغاز به كار كرد كه با وقوع انقلاب فعاليتهايش پايان يافت.
پس از انقلاب
«ن و القلم و ما يسطرون... مايه بس خجلت است كه در كشوري كه مهد علم و ادب بوده و در سايه اسلام زندگي ميكند كه طلب علم را فريضه دانسته است، از نوشتن و خواندن محروم باشد. ما بايد در برنامه درازمدت فرهنگ وابسته كشورمان را به فرهنگ مستقل و خودكفا تبديل كنيم و اكنون بدون از دست دادن وقت و بدون تشريفات خستهكننده براي مبارزه با بيسوادي بهطور ضربتي و بسيج عمومي قيام كنيم تا انشاءالله در آينده نزديك هر كس نوشتن و خواندن ابتدايي را آموخته باشد... من از ملت عزيز اميد دارم كه با همت والاي خود بدون فوت وقت ايران را به صورت مدرسهاي درآورند و در هر شب و روز و در اوقات بيكاري يكي دو ساعت را صرف اين عمل شريف نمايند. بپا خيزيد كه خداوند متعال با شماست. از خداي تعالي سعادت و سلامت و رفاه ملت شريف را خواستارم. و السلام عليكم و رحمهالله و بركاته روحالله الموسوي الخميني هفتم دي ماه 58»
فرمان امام اعلام آغاز به كار نهضت سوادآموزي در كشور بود تا دو هدف عمده را دنبال كند:
1- كوتاهمدت: آموزش خواندن و نوشتن به افراد محروم از نعمت ارزشمند سواد
2- بلندمدت: ارتقاي آگاهي و دانش بزرگسالان نوسواد در زمينههاي مختلف و تبديل فرهنگ وابسته كشور به فرهنگ مستقل و خودكفا.
جمعيتي بالغ بر ۱۴ ميليون نفر بيسواد در كشور وجود داشت. مركز اسناد انقلاب اسلامي در خصوص عملكرد اين سازمان مينويسد: «بسيج سواد آموزي توانست هدف كوتاهمدت فرمان تاريخي امام (ره) را در ربع قرن گذشته محقق نمايد و نرخ با سوادي كشور را در جمعيت شش ساله و بالاتر از 5/74 درصد در سال 1355به 85درصد در سال 1380 افزايش دهد و در راستاي نيل به اهداف بلندمدت، با شروع آموزشهاي توسعه (آموزشهاي پس از سواد) فصل جديدي از كتاب زرين انقلاب شكوهمند اسلامي رقم خورده و اكنون كه درصد قابل توجهي از افراد بزرگسال جامعه در گروه سني زير 45 سال (گروه مولد جامعه) باسواد شدهاند».
قرائتي؛ چهره نهضت سوادآموزي
سوم اسفند ماه سال 89 رسانهها اعلام كردند: حجتالاسلام محسن قرائتي پس از 28 سال فعاليت در زمينه ريشهكني بيسوادي در كشور، امروز جايگاه رياست سازمان نهضت سوادآموزي را به علي باقرزاده سپرد.
محسن قرائتي كه نزديك به سه دهه رياست اين سازمان را بر عهده داشت تبديل به چهره نهضت سوادآموزي شده بود. قرائتي در ارديبهشت سال ۱۳۶۱ به نمايندگي ولي فقيه در سازمان نهضت سوادآموزي منصوب شد و سپس رياست اين سازمان را نيز بر عهده گرفت. در سالهاي نخستين تصدي او بر اين سازمان جنگ هشتساله و پس از آن آسيبهاي ناشي از جنگ سبب شد تا حركت سوادآموزي به آرامي پيش برود. در سال ۱۳۶۲ مطرح شد كه بر اساس آن افراد باسواد خانواده بيسوادان را ياري ميكردند تا به مهارتهاي سوادآموزي دست يابند. از آن زمان به بعد طرحهاي گوناگون ديگري به اجرا در آمده است كه شامل طرحهاي «گامي به سوي نور»، «سرباز معلم»، «لازمالتعليم» و «مساجد» ميشود. فراز و نشيبهاي سوادآموزي در طول دهه 60 ادامه داشت تا جايي كه به خاطرات هاشمي رفسنجاني هم راه پيدا كرده است. هاشمي در خاطره روز 13 فروردين سال 1369 نوشته است:
«آقاي[محسن] قرائتي، تلفني از مشكل اجراي تصميم اجباري كردن سوادآموزي در تابستان آينده براي افراد در سنين 10 تا 35 ساله، اظهارنگراني كرد؛ به اين جهت كه اكثر آنها كارگران فقير و شاغلاند كه مشكل است بتوانند نصف روز خود را صرف يادگيري سواد كنند؛ گفتم براي پيدا كردن راههاي ممكن، بررسي بيشتري بكنند.»
حالا نهضت سوادآموزي در دور جديد فعاليتهاي خود تلاش دارد تا طلسم رسيدن جمعيت بيسوادان كشور را به زير 9 ميليون نفر بشكند، آن هم در شرايطي كه مسوولان اين سازمان معتقدند خيال جامعه از بيسوادي راحت شده است. نهضتي كه با اسمها، رسمها و ماموريتهاي مختلف از دهه دهم هجري شمسي آغاز شد همچنان ادامه دارد.