درباره نورپردازي هنرمند آلماني در برج آزادي
مرغ همسايه غاز است
ليلي گلستان
در هيچ شهري در دنيا شما اين همه نقش و نگار، آن هم از نوع بنجل و نازل و سخيف روي ديوارهاي شهر نميبينيد. شهر شده پر از ماهي و موجودات زير دريا و خانههاي قديمي و پيرزنهاي دهاتي كنار درهاي قديمي كلوندار، يا ماشينهاي پلاستيكي رنگ و وارنگ وسط چمن بزرگراهها، يا ماهي و دلفين و نهنگ وسط ميدانها، يا آرمهاي گچي در گوشه و كنار خيابانها يا گلكاريهاي هولناكي مثل آن بچه چاق و بدهيبت زير لحافي از گل كه واقعا ديدنش ترسناك است. (در سمت شرقي بزرگراه مدرس). اين شاهكارهاي بينظير به دليل اين است كه مسوولان محترم فكر ميكنند همهفنحريفند. حتي مقوله زيباييشناسي را هم فوت آبند.
هرچند نوشتيم و نوشتند انگار نه انگار. نتيجهاش هم همين شهر زشت و بيريختي است كه تحويلمان دادهاند مسوولان بايد بدانند كه كار را بايد به دست كاردان بسپارند. آنها ميتوانند از كساني كه صاحبسليقهاند و نه ج وياي نام و مال، بخواهند كه در زيباتر كردن شهر كمكشان كنند. ما در حيطه هنرهاي تجسمي كساني را داريم كه به خوبي ميتوانند در اين راه ياريشان دهند.
هيچ احتياجي هم به اين نيست كه از خارج كساني را بياوريم تا برج آزادي را نورپردازي كنند. اين كار سفير آلمان ميتواند نشان دادن نمونهاي باشد به عنوان هشدار به مسوولان. در ايران هميشه مرغ همسايه غاز بوده، ولي بالاخره يك روز بايد بدانيم كه خودمان غازهاي پروار بسياري داريم. متاسفانه هميشه خودمان را دستكم گرفتهايم.