• ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۱ شهريور
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3361 -
  • ۱۳۹۴ چهارشنبه ۱۵ مهر

آسفالت كاري

شهرام شهيدي

 

كوچك‌زاده نشست روي صندلي تاريكخانه و گفت عكسي بينداز كه در تاريخ ثبت شود. عموحسام گفت: خوب شد امروز آمديد. ممكن است تا فردا فيلم و زينك ما تمام بشود و از ركود كاري به بحران بغلتيم. كوچك‌زاده بادي در غبغب انداخت و گفت: بفرما رييس‌جمهور قرار بود صد روزه مشكلات را حل كند اما امروز دو سال مي‌گذرد. عمو حسام گفت: اصل مشكلات كه به صد روز نكشيده حل شد. نشد ؟ روزي كه دولت قبلي رفت به صورت خودكار خيلي از مشكلات حل شد يا كاهش يافت. كوچك‌زاده گفت: نخير. اصلا قرار بود رييس‌جمهور به درد مردم برسد، نه اينكه وزير خود را مامور دست دادن با شيطان كند. عموحسام گفت: چي ؟ يعني وزير اين دولت عنر عنر آمده تو تاريكخانه، با موسيو شيطان دست داده و خلاص ؟ كوچك‌زاده گفت: مگر شيطان اينجاست؟ عمو حسام گفت: اين موسيو همه جا هست. نخود هر‌ آش است. تا مي‌گويند برجام بدو بدو نظر مي‌دهد. تا مي‌گويند دلالي در فوتبال، انگار مويش را آتش زده‌اند و بايد نظر بدهد. تا مي‌گويند مسكن مهر فوري موضع مي‌گيرد. كوچك‌زاده گفت: آهان آهان آهان. آب در كوزه و ما تشنه‌لبان مي‌گرديم. خود فلان فلان شده‌اش است با آن شارلاتان‌هاي رسانه‌اي‌اش. عمو حسام با تعجب پرسيد: رسانه؟ مگر موسيو شيطان ما رسانه هم دارد ؟ بگذار صدايش كنم... موسيو ؟ موسيو ؟ موسيو وارد تاريكخانه شد. كوچك‌زاده گفت: پس شمايي اين شيطان معروف ؟ خوب شد آمدي كه من يقه‌ات را بگيرم و منعكس‌كننده فرياد پابرهنگاني باشم كه مي‌گويند اگر براي آسفالت كردن فضاي بين بلوك‌هاي مسكن هشتگرد بودجه نيست چطور براي... يكهو موسيو شيطان پريد وسط حرفش و گفت: چطور براي آسفالت كردن بودجه بود ؟ حق با شماست. ما با آسفالت كردن مشكل داريم. كوچك‌زاده حس كرد ديگر جايش در تاريكخانه نيست. وقتي مي‌رفت زيرلب غرولند مي‌كرد بايد يك كارخانه آسفالت‌سازي بخرد و خلاص.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون