ارتباط نامناسب آموزش و پرورش با دولت و مردم
مسائل را حل نشده باقي گذاشته است
محمد رضاخواه، نماينده كانون صنفي معلمان در اين نشست سخنان خود را با اشاره به تاثيرات انعكاس مطالب يك سازمان يا نهاد در رسانهها آغاز كرد و گفت: ارزيابي من، از ايدهاي كه روزنامه اعتماد با ساختن صفحه مدرسه در پيش گرفته است، اين است كه، با طرح مسائل يك سازمان يا يك وزارتخانه به طور روزانه، هفتگي يا چند روز هفته در يك رسانه يا روزنامه و در اينجا به طور خاص روزنامه اعتماد، باعث ميشود تا با طرح مسائل آن سازمان در جامعه، مسائل و مشكلات، ايرادات و نواقص، انتقادها و نكات مثبت آن سازمان در جامعه مطرح شده و به طور عمومي مسائل آن سازمان مورد رويت جامعه قرار گيرد و درجهاي از اهميت بيشتر را مسائل آن سازمان در نزد افكار عمومي بيابد و حساسيت جامعه نسبت به مسائل آن سازمان بيشتر شود. از طرفي بحثهايي در اين زمينه باعث ميشود به دليل قرار گرفتن اين بحثهاي كارشناسي در يك فرآيند طولاني مدت، جزييتر و تخصصيتر شود و در درازمدت از واكاوي اين بحثها و نظرات بتوان نظرات راهگشايي براي حل مسائل آن سازمان يا كمتر كردن آنها يافت.
ايشان در ادامه افزود: از طرفي با توجه به اينكه در جمعي هستيم كه دوستان نويسنده و صاحبنظري وجود دارند، لازم ميدانم مطلبي را عرض كنم. همانطور كه ميدانيد مدتي است تشكلهاي فرهنگيان با مسوولان دولتي، نمايندگان مجلس و برخي مسوولان سابق كشور، جلساتي را به طور مداوم برگزار ميكنند. آنچه در اين جلسات براي من جالب بوده اين است كه اگر چند نفر از مسوولان كه سابقه آموزش و پرورشي داشتهاند، مانند جناب نوبخت، رياست سازمان مديريت و برنامهريزي و برخي اعضاي كميسيون آموزش و تحقيقات مجلس، از جمله سخنگوي آن كميسيون آموزش مجلس را فاكتور بگيريم، اغلب مسوولان درباره مسائل و مشكلات آموزش و پرورش و حتي چالشهايي كه اين سازمان با آن مواجه هست كماطلاع يا بياطلاع هستند. اين حرف را ميتوانم به مردم هم ربط بدهم و بگويم، مردم هم اكثرا با مسائل آموزش و پرورش اغلب غريبه هستند و اگر هم چيزي بدانند سطحي است. براي من در اين زمينه دو پرسش مطرح شده و اين دو پرسش را به عنوان حلقههاي مفقودهاي ميدانم كه ممكن است با حل آن بتوان تا حدي مشكلات آموزش و پرورش را هم حل كرد. اين فعال صنفي و رسانهاي در بخش ديگري از سخنان خود گفت: همانطور كه ميدانيد سهم آموزش و پرورش ايران از توليد ناخالص ملي كشور حدود يك و سه دهم درصد و از بودجه عمومي دولت 10 و هشت دهم درصد است. هرچند اين درصدها در مقايسه با كشورهاي منطقه و پيشرفته جهان، درصدهاي قابل قبولي نيست، اما دولت دارد اين هزينه را ميكند، ولي درباره بهرهوري اين هزينه، تعيين اهداف اين سازماني كه برايش هزينه ميكند، دستاوردهاي آن، توسعه و آمادگي آن براي دنياي جديد، برنامهاي ندارد و كلا درك كمي از چالشها، فرصتها، انتظارات و ساير ابعاد آموزش و پرورش دارد و اولين سوال همين است كه چرا دولت به اين نحو با توجه به هزينهاي كه ميكند نسبت به هزينه انجام شده تااين حد بيتفاوت است.
رضاخواه در ادامه افزود: در سال تحصيلي گذشته حدود 12 ميليون دانشآموز در كشور تحصيل ميكردند. اين تعداد از دانشآموزان و خانوادههاي آنان احتمالا جمعيتي حدود
40 ميليون نفر را در كشور به صورت مستقيم درگير خود ميكردند كه تقريبا بالاي 50 درصد از جمعيت ايران به طور مستقيم درگير آموزش و پرورش ميشوند. سوال بعدي من به مطلب بالا اشاره دارد، چرا 50 درصد جمعيت ايران به طور مستقيم درگير آموزشوپرورش هستند اما اين جمعيت اكثريتشان به طور سطحي اطلاعاتي درباره آموزش و پرورش و مسائل و مشكلات، رويكردها و چالشهاي آن دارند؟
اين عضو هيات مديره كانون صنفي در پايان گفت: به اعتقاد من پاسخ به دو سوال بالا ميتواند پاسخي باشد به اين سوال كه چرا آموزش و پرورش در جامعه ما مورد بيمهري و بيتوجهي چه از طرف دولت و مجلس و چه از طرف مردم قرار گرفته است و ضرورت دارد تا دوستان اهل قلم، با بررسي پاسخ به اين سوالات اين حلقههاي مفقوده كه باعث عدم ارتباط مناسب آموزش و پرورش با دولت و مردم شده را از ديدگاه خود بررسي كنند.