• ۱۴۰۳ سه شنبه ۲۵ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3399 -
  • ۱۳۹۴ يکشنبه ۱ آذر

گفت‌وگوي كتابخانه ملي امريكا با آندرو هاجينز درباره‌ جيمز ايجي و آثارش

ايجي، نويسنده‌اي باهوش و هيجان‌انگيز بود

    ترجمه: سيدرضا ابراهيمي/  انتشار شاهكار جيمز ايجي، «روايت يك مرگ در خانواده» با ترجمه شيرين معتمدي و از سوي نشر «شورآفرين»، مناسبتي شد براي بازخواني جيمز ايجي شاعر، رمان‌نويس، منتقد فيلم و فيلمنامه‌نويس. جيمز روفاس ايجي (1957-1909) نويسنده امريكايي، با دو شاهكارش «روايت يك مرگ در خانواده» و «بياييد مردان مشهور را ستايش كنيم» توانست نام خود را در ادبيات جهان جاودانه كند. ايجي يك‌سال پس از مرگ نابهنگامش، جايزه پوليتزر 1958 را براي رمان «روايت يك مرگ در خانواده» از آن خود كرد. هر دو شاهكار ايجي در سال‌هاي 1999 و 2005 نيز از سوي كتابخانه امريكا و نشريات معتبر لوموند و تايم در فهرست صد رمان بزرگ قرن بيستم قرار گرفت. تاد موسل، نمايشنامه‌نويس بزرگ امريكايي در 1960 بر اساس رمان «روايت يك مرگ در خانواده»، نمايشنامه‌اي با عنوان «راه خانه» نوشت كه توانست جايزه پوليتزر نمايشنامه‌نويسي را دريافت كند. سه سال بعد نيز فيلمي به كارگرداني فيليپ اچ. ريسمن بر اساس اين نمايشنامه در همان منطقه‌اي كه كودكي ايجي در آنجا سپري شده بود، ساخته شد. ايجي، علاوه بر نوشتن رمان، منتقد سينمايي و فيلمنامه‌نويس برجسته‌اي نيز بود. دو فيلمنامه تحسين‌شده ايجي، «ملكه آفريقايي» (با بازي همفري بوگارت و كارگرداني جان هيوستون) و «شب شكارچي» (به كارگرداني چارلز لاوتن) از كارهاي شاخص وي به شمار مي‌آيد. رمان «روايت يك مرگ در خانواده» بازخواني ماجراي كودكي جيمز روفاس ايجي در ناكسويل تنسي، امريكاي 1915 است. ايجي وقتي شش سالش بود، پدرش را در يك تصادف رانندگي از دست داد. همين حادثه دلخراش با ايجي ماند تا زمان مرگش كه در حال نوشتن «روايت يك مرگ در خانواده» بود كه از سال 1948 آن را آغاز كرده بود. ايجي در اين رمان، از زواياي مختلف كه زاويه ديد سوم‌شخص محدود به اعضاي خانواده است، در چهل‌وهشت ساعت -  از يك روز پيش از مرگ جي تا ‌روز مرگ جي- روايتگر «مرگ» و «زندگي» در «خانواده» است. خانواده جي، شامل مري همسر جي و دو فرزندش روفاس پسر بزرگ و شش ساله كه در اصل خود نويسنده است و كاترين سه ساله است. آنچه مي‌خوانيد گفت‌وگوي ريچ‌كلي با آندرو هاجينز (منتقد، شاعر و پژوهشگر امريكايي) است كه براي پروژه‌ شاعران و نويسندگان امريكايي در كتابخانه ملي امريكا انجام شده، كه بيشتر حول محور دوران شاعري ايجي است و در برخي موارد نيز گريزي مي‌زند به نقدنويسي، فيلمنامه‌نويسي و رمان‌نويسي ايجي.

 

  جيمز ايجي را بيشتر با دو شاهكارش «روايت يك مرگ در خانواده» كه برنده پوليتزر شده و كتاب «بياييد مردان مشهور را ستايش كنيم» مي‌شناسند كه درباره كشاورزاني نوشته شده كه در ايالت آلاباما روي زمين مالكين كار مي‌كنند. اما ايجي را با نقدهايش بر فيلم‌هاي شاخص سينماي جهان در كنار نگارش فيلمنامه‌هايي چون «ملكه آفريقايي» و «شب شكارچي» نيز مي‌شناسند. در اين بين اما اشعار او كمترشناخته شده. شما جايگاه شعر را در ميان ديگر آثار ايجي چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟
اكثر خوانندگان آثار ايجي مثل خود من از رمان‌ها و آثار نثر او راه را به تدريج به اشعار او مي‌يابند و نكته شگفت‌انگيز در مورد اشعار ايجي را مي‌توان اين‌گونه توصيف كرد كه نويسنده كه جملات فوق‌العاده زيبا و به‌طور خود ستيزي شرحه شرحه و تكه پاره رمان «بياييد مردان مشهور را ستايش كنيم» را نوشته و كسي كه وسواس و حساسيت رسوخ‌پذير رمان «روايت يك مرگ در خانواده» را در جملات آثار خود گنجانده، اشعار خود را با تمايلات شعري دوره ملكه اليزابت و انديشه متافيزيكي آغاز مي‌كند. آثار او به خواننده كمك مي‌كند تا نثر و ديدگاه اخلاق‌گرايانه شديد او را كه حاصل تربيت سختگيرانه مسيحي است بهتر بشناسد. اشعار او به شكل خاصي به افكار او نظم و ترتيبي مي‌دهد كه در آثار نثر او نمي‌توان اين نظم را به اين شكل يافت. فقط با خواندن هر دو آثار شعر و نثر او است كه مي‌توانيم حدود و قلمرو ذهن او را درنورديم.
  مجموعه‌آثار ايجي شامل 100شعر است كه در بين سال‌هاي 1929 تا 1950 نوشته شده. يعني دوره‌اي كه امريكا متاثر از ركود بزرگ و جنگ دوم جهاني است. همان‌طور كه مي‌دانيم امريكا در فاصله دو جنگ جهاني دچار ركود اقتصادي بود. به نظر شما ايجي، شاعر عصر خود است يا مي‌توان او را شاعر دوران معاصر امريكا دانست؟
حقيقت را اگر بخواهيد هيچ‌وقت از اين ديدگاه به موضوع نگاه نكردم. بعضي اشعار ايجي به مساله اقتصاد به عنوان محصول زمان شاعر مي‌پردازد. دست‌كم در اشعار اوليه او كه تفكر ماركسيست مسيحي نرم و ميانه‌رو در بن مايه فكري او نهفته است. ايجي در يكي از شعرهايش پوست از سر تاجران، دلالان و سودا‌گران مي‌كند و آنها را اين‌گونه نصيحت مي‌كند: «اگر با دقت و صداقت قلب‌هاي خود را جست‌وجو كنيد، مي‌بينيد كه تا چه اندازه قلب‌هاي‌تان به گناه پايمال كردن حق ديگران آلوده شده و چگونه زيركانه و وحشتناك مسوول خون‌هاي به ناحق ريخته‌شده تعداد بي‌شماري از انسان‌ها هستيد. چاره اين قلب‌ها توبه و پشيماني است كه انسان پس از ارتكاب گناه به آن روي مي‌آورد. از اعمال خود توبه كنيد و در پي اصلاح خود باشيد، در غير اين صورت نفرين و لعنت ابدي را براي خود مي‌خريد. » اما در دنياي معاصر، من قدرت خشم و برندگي اشعاري مانند «ترانه‌هاي غمگين خانه» را ستايش مي‌كنم كه در سال 1931 نوشته شده. در اين شعر كهنه‌سربازاني كه در دوران صلح به سر مي‌برند مسايلي را به چالش مي‌كشند. «چيزهايي كه ما براي آن جنگيده‌ايم، خانواده كه مادر به شكل افراطي مد گراست و پدر در حال پر كردن لوله توپ است و خوراك خانه همان غذاي تكراري هميشگي است: گمان من به حقيقت نزديك است/ ما كهنه‌سربازان امريكا/ در نبردي ديگر نمي‌جنگيم / مگر جنگ خوبي آغاز شود. » از نظر من اين شعر گامي فراتر از زمان خود گذاشته و با قدرت و صلابت بيشتري چهره جنگ‌هايي كه امريكا درگير آن بوده است را به ما نشان مي‌دهد.
  ايجي تقريبا تمام سبك‌هاي شعري را تجربه كرده: شعر روايي، شعر غنايي، اشعاري با زبان پيچيده يا ساده، زبان عاميانه، اشعاري با گويش محلي مناطق كوهستاني، هجو، مجادله، غزل و آوازهاي ميخانه. او همچنين متاثر از سنت‌هاي شعري گوناگوني شعر سروده: سنت شعري دوره اليزابت در قرن هفدهم، اشعار جان دان (شاعر قرن شانزدهم)، شكسپير و حتي والت ويتمن، هارت كرين (شاعر قرن نوزدهم) و رابرت فراست. ايجي چه هدفي را در اشعارش دنبال مي‌كرد و تاثيرگذارترين فرد در اشعارش چه كسي بود؟ آيا او خود را متعلق به جنبش شعري خاصي مي‌دانست؟
فكر مي‌كنم ايجي در اين زمينه مي‌خواهد دنباله روي شاعراني مانند كرين و اليوت باشد. او به‌طور كامل خود را بخشي از سنت ادبي انگليس مي‌ديد و تمايل داشت درباره دنياي معاصر بنويسد. اما او به دور از گفتمان سياسي و ديني بود كه اليوت بخشي از آن بود. ايجي برخلاف اليوت ولي مانند كرين دوست داشت به سبك منحصر به فرد امريكايي بنويسد كه در آن زمان هم مرسوم بود و هم نثري پيشرو و مدرن محسوب مي‌شود. نمي‌توانم با اطمينان بگويم كه او به عنوان شاعر در اين زمينه موفق بود يا نه ولي گاهي در برخي اشعار با شايستگي به اين موفقيت دست پيدا مي‌كند. اما ايجي اشعار باشكوهي خلق كرد. شكسپير و شاعران قرن هفدهم انگلستان تاثيرگذارترين چهره‌ها در سبك شعري او بودند، اما ايجي چنان عشقي به ادبيات داشت كه من متنفرم كه بگويم چه كسي تاثيرگذارترين فرد روي او بوده. زيرا تاثيرگذارترين به اين معناست كه او آثار شاعر يا نويسنده را نه به خاطر عشق به ادبيات بلكه فقط براي شكل بخشيدن به فرم شعري خودش خوانده است. همان‌طوري كه ما شيفته گفته‌ها و حالات ذهني و فكري عشاق مي‌شويم او نيز مجذوب آثار شاعران و نويسندگان بود. او در شيفتگي نسبت به ديگر شاعران در چرخه شتاب زده و سريع گرفتار بود: واله و شيفته آنها مي‌شد، عشق آنها را ترك مي‌گفت يا آن را با شيفتگي و عشق ديگري جايگزين مي‌كرد. عشق او به ادبيات مانند رابطه عاشقانه بود كه در نهايت منجر به انسجام و تكامل سبك شعري او مي‌شد.
  ويلفرد شيد در نقد و مرور آثار ايجي مي‌نويسد كه «ايجي هيچگاه از تعلقات ديني به‌طور كامل جدا نشده اما هيچگاه دوباره آن را در آغوش نگرفته.» و شما در مقدمه آثار ايجي نوشته‌ايد «شعر ايجي وقتي به قوي‌ترين نقطه خود مي‌رسد كه دوباره به ايمان و اعتقادات مذهبي چنگ مي‌زند اما اين‌بار ديوانه‌وار. » به نظر شما ايجي از اشعارش بيشتر از رمان‌هايش استفاده كرده تا عرصه‌اي براي به چالش‌كشيدن اعتقادات مسيحي انگلو- كاتوليك خلق كند؟
بله. نخستين اشعار ايجي سروده‌هاي مرد جواني است كه در ايماني غوطه ور كه ميراث مادر و پدر خوانده‌اش است كه كشيش بود. اين اشعار از لحاظ ايمان و باور ديني از قوي‌ترين اشعار ايجي است. ايجي آن زمان تحت تاثير تعاليم و موعظه‌هاي پدر فلاي در مدرسه سنت اندروز در شهر سيواني ايلات تنسي بود. ايجي سعي كرد تا در ميان سنت ادبي غزلسرايي كه از دانته تا جان‌دان را شامل مي‌شد، شكل و فرم مناسبي براي بيان و اظهار باورهاي خود بيابد تا بتواند آنها را آزموده و در برابر سنت مدرنيسم به كار گيرد. شالوده اصلي غزليات ايجي جدال و چالش ميان روح و ذهن است. او به مقوله ايمان فطري مي‌پردازد تا جايي كه به تدريج خرد هوشيار و آگاه او اين شكل از ايمان فطري را صيقل مي‌دهد، شكل و فرم آن را تغيير داده و سرانجام در جايي خارج از غزل آن را تخريب مي‌كند. او به خوبي مي‌داند كه چگونه بايد احساس را در قالب تفكر در آورد به‌طوري كه انديشه از احساس و احساس از انديشه پيشي مي‌گيرد و قطعات و بخش‌هاي غزل بهترين حامل براي اين‌گونه تعمق و مراقبه است. خواندن آن قطعه از غزل به عنوان شعري كامل تجربه بسيار نيرومندي است، شايد بيشتر از خواندن هر غزل ديگري ارزشمند است.
  ايجي در سنت بزرگ و گسترده غزل نويسي چه جايگاهي دارد؟
غزل چالش هميشگي براي هر شاعر و هر كسي است كه شيفته شعر انگليسي است. در مقام شاعر غزل همانقدر براي رابرت فراست جذاب بود كه براي ايجي جذاب است و سرودن غزل براي شيفتگان ادبيات آنقدر امري معمول و طبيعي است كه مانند چرخاندن دستگيره در براي ورود به كتابخانه كاري معمولي به‌شمار مي‌رود. ارزيابي فيتس‌جرالد عاقلانه و محتاطانه است. او از صراحتي كه در كلام من يافت مي‌شود اجتناب مي‌كند. غزل‌هاي ايجي در رديف بهترين‌هاي ويليام شكسپير، سر توماس وايت (شاعر قرن شانزدهم)، هنري هاوارد (شاعر قرن شانزدهم)، جان ميلتون، جان دان ويليام وردزورث (شاعر بزرگ قرن نوزده) يا رابرت فراست نيست، اما بهترين غزل‌هاي او در مقام دوم غزليات بزرگاني كه نام آنها را آوردم قرار مي‌گيرد.
  ايجي به شخصه قصه‌گويي مسحور‌كننده است و كسي است كه عاشق قصه‌گوهاي شبگرد است. آيا شما اثري از اين شوخ و شنگي و طبع سرگرم‌كننده در اشعار او مي‌بينيد؟
بله بدون شك. او با همان سرعتي كه جديت و وقار دوره جواني را در آثارش ترك گفت به شوخ طبعي و شادابي نيز اجازه داد تا وارد اشعارش شود. ايجي معروف بود كه سخنوري خيره‌كننده و غرا است كه مي‌تواند شنوندگانش را از شب تا صبح مسحور كلام خود كند.
  نوشته‌هاي جيمز ايجي براي شما چه مضامين و مفهومي داشت؟ شما چگونه ويراستار اين مجموعه شديد؟
من براي اين به ويراستاري اين مجموعه برگزيده شدم كه من نيز چون ايجي شاعري اهل جنوب هستم كه همانند او غرق در دنياي عقايد ديني مسيحيت پروتستان هستم و علاقه‌مند به شعر موزون. من اين مسائل را از درون به خوبي مي‌شناسم و يكي از خواننده‌هاي آثار ايجي هستم كه شعر او را بعد از خواندن آثار نثر او كشف كردم. به دلايل مختلفي حس مي‌كنم من با ايجي بزرگ شدم. كتاب «بياييد مردان مشهور را ستايش كنيم» را وقتي به كالج مي‌رفتم خواندم و بسيار تحت تاثير نحوه زندگي انسان‌هايي قرار گرفتم كه كمتر از 100 مايل از من فاصله داشتند. خانواده‌هايي كه روي زمين‌هاي اجاره كشاورزي مي‌كردند زندگي مشابه خانواده پدر و مادر من در حومه ايلات جورجيا داشتند. ايجي به من كمك كرد تا ريشه‌هاي خود را كشف كنم و بفهمم از كجا آمده‌ام. اين حقيقتي بود كه والدين من هميشه مي‌خواستند با مخفي كردن آن من را از دانستن آن برحذر بدارند. در كالج هانتينگ داون ساعت‌هاي زيادي را در بين ساعات كلاس‌هاي درس در كتابخانه مي‌گذراندم. نقد فيلم‌هاي ايجي را مي‌خواندم. غرق اشتياق به هنر سينما بودم در حالي كه امكان تماشاي فيلم‌هايي كه او نقدشان كرده بود در آن زمان وجود نداشت. سال‌ها ديوانه وار روزنامه مورنينگ‌واچ و نامه‌هاي ايجي به كشيش فلاي را مي‌خواندم زيرا دوستي خواندن آنها را چنان با اصرار و تاكيد به من سفارش كرد كه من خواندن اين نامه‌ها را پايبندي جدي به اصولي كه داشتم، مي‌دانستم. وقتي در نهايت آنها را خواندم و شيفته آن شدم.
  اشعار زيادي در ميان آثار ايجي به موضوع مرگ اختصاص يافته، اما تعداد محدودي از اين اشعار به موضوع عشق مي‌پردازند. درحالي كه اكثر اين اشعار را ايجي در زمان يكي از سه ازدواج خود سروده است. به نظر شما اين موضوع كه هيچ شعري در طول سه سالي كه ايجي مجرد بوده نوشته نشده تا چه اندازه مي‌تواند قابل تامل و توجه باشد؟
پسر مذهبي اهل جنوب صداي ناقوس مرگ را اغلب بيخ گوش خود حس مي‌كند. مهرباني و رافت مسيح هيچگاه (يا شايد گاهي) به اندازه خشم و قضاوت خداوندي قوي و در دل‌ها ماندگار نبوده است. زندگي ايجي زير سايه مرگ زودهنگام و روان زخم وارده از مرگ پدرش بود. پدر او در سانحه رانندگي كشته شد. با اين توصيف دليل وجود مفهوم مرگ به عنوان موضوعي جدي و تكرار شونده در آثار او زياد تعجب‌آور نيست. روي ديگر اين سكه يا دليل ديگر اين موضوع اين است كه عشق، انگيزه كافي براي ترغيب شاعر به نوشتن را به او نمي‌داده است. اشتياق حاصل از عشق در ميان شاعراني كه ايجي به آنها علاقه‌مند بوده زياد رايج نيست البته به غير از ويليام باتلر ييتس. به نظر من ايجي نيز مانند خيلي از كساني كه زندگي نامرتب و آشفته‌اي دارند به همسري نياز داشت كه بتواند زندگي او را سروسامان بدهد و وقتي در فاصله بين دو ازدواج خود مجرد بود، ترجيح مي‌داد زماني را كه صرف نوشتن شعر مي‌كند به يافتن همسري مناسب اختصاص دهد. يا بهتر است بگويم زمان نوشتن شعر را سرمايه‌گذاري مي‌كرد تا همسر ديگري بيابد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون