محدوديت ژانر در ادبيات داستاني ايران - 3
در اهميت تنوع ژانر
سيامك گلشيري
چندين و چند سال پيش نويسندهيي به من حرفي زد كه هنوز گاهي به آن فكر ميكنم. گفت كه برايش دويست خواننده كافي است. همينطور هم بود. بعيد ميدانم بسياري از آثار او را دويست خواننده هم ميتوانستند بخوانند، دليلش هم اين بود كه به جز چندتايي، بقيه آثارش چيزي جز نثرنويسي نبودند، موضوعي كه بهكلي از بحث رمان و داستان مدرن جداست. شوربختانه از آنجا كه بسياري از مردم در اينجا خيلي كم كتاب ميخوانند يا بهكلي آن را كنار گذاشتهاند، در بسياري مواقع داستانها، رمانها، فيلمها و بسياري ديگر از آثار هنري، نه بهخاطر ارزش و وجود خودشان، كه به دليل شهرت نويسنده يا شهرتي كه آن اثر كسب كرده، فروش ميكنند؛ چهبسا حتي يك صفحه از آنها خوانده نشوند.
گاهي با خودم فكر ميكنم آن نويسنده، كه در ابتدا از او حرف زدم، و بعضي از نويسندگان همنسلش و همينطور نسلهاي بعد از او به تنها كسي كه نميانديشيدند، خوانندهيي بود كه پس از آنها با متن مواجه ميشد. خواننده در آثار آنها شاهد نويسندهيي بود كه بهوضوح خود را در رمان يا داستانش به نمايش ميگذاشت. او بود كه افسار تمامي شخصيتها را به دست ميگرفت و به هرجا كه ميخواست، ميبرد و هر بلايي كه ميخواست بر سر آنها ميآورد و در اين راه حتي از نويسندگان عصر كلاسيك هم پيشي ميگرفت. در حالي كه اساس رمان مدرن، پنهان شدن نويسنده از چشم خواننده است، اين نويسندگان سعي داشتند حضور خود را تمام و كمال به خوانندگان اثبات كنند و در اين راه از هر ابزاري استفاده ميكردند. در چنين دوراني، كه من آن را دوران ديكتاتوري در ادبيات ميدانم، به گمان من بيشتر نويسندگان چنين تلقي از ادبيات داشتند و مسلم بود كه هيچ ژانر ديگري قدرت پا گرفتن نداشت. درحالي كه در همين زمان در غرب نويسندگان، از آگاتا كريستي گرفته تا كافكا و همينگوي و جويس، ژانرهاي بسياري را تجربه ميكردند و خوانندگان بسياري را براي خودشان دست و پا كرده بودند، در اينجا ما همچنان درگير آمرانگي در ادبيات بوديم و خوانندگان نيز چارهيي جز سر خم كردن در مقابل آثاري كه نويسنده در آن، صفحههاي بسياري را به وصف شتر اختصاص داده بود و بدون ترديد ميشود آن را اثري ماقبل كلاسيك ناميد، نداشت. البته يكي از دلايلي كه باعث شده بود نويسندگان به اين سمت حركت كنند، اين بود كه ما دوران كلاسيك را از سر نگذرانده بوديم و مردم نيز دوران مدرن را تجربه نكرده بودند. چيزي كه در هر حال در غرب اتفاق افتاده بود و نويسندگان كاملا با آن آشنايي داشتند. آنها هرچند هر كدام ادبيات خاص كشور خودشان را دنبال ميكردند، اما به سبب نزديكي به هم و شايد نزديكي زبانها، بسيار از همديگر تاثير ميگرفتند و اين راه رشد را برايشان فراهم ميكرد. با اين همه سهم نويسندگان ما، جريان يا جريانهاي محدود خاصي بود كه گاهي نيز به طور ناقص دريافت ميشد. شايد به همين دليل باشد كه بسياري از نويسندگان متقدم، بسياري از ژانرها را در آن دوران سخيف ميپنداشتند، و به همين دليل در دورهيي نهتنها هيچ نويسنده جنايينويسي، بلكه نويسندهيي كه به شكل جدي در ژانرهاي ديگر قلم بزند، ظهور نكرد و البته اين نوع نگاه هنوز تا به امروز ادامه دارد و حتي در ادبيات كودك و نوجوان نيز رخنه كرده است.
به ياد دارم در يكي از جلساتي كه به رمان نوجوان اختصاص داشت، نويسندهيي بخشي از رمانش را براي حاضران خواند كه سرشار از كلماتي بود كه هضم آن براي خواننده نوجوان غيرممكن است. اگرچه به گمان من چنين رماني، حتي اگر براي خواننده بزرگسال هم در نظر گرفته ميشد، چيزي جز نثرنويسي نبود. در هر حال نويسنده پس از آنكه آن بخش را به پايان رساند، مدعي شد كه اين خواننده نوجوان است كه بايد خودش را همسطح نويسنده قرار بدهد و نه برعكس.
باري، مطمئنم آن رمان پس از چاپ هيچ خواننده نوجواني پيدا نخواهد كرد، زيرا صرفنظر از كلمات قلمبهسلمبهاش، يك صحنه پركشش براي نسل جوان نداشت. درواقع در اين سالها، كه من نيز به عرصه رمان نوجوان پا گذاشتهام، به نويسندگاني برخوردهام كه همچنان آن اعتقادات را يدك ميكشند. آنها، براي مثال، هنوز اهميت فانتزي و ژانرهايي را كه در اين سبك به وجود آمده، نميدانند و چهبسا آنها را سخيف هم بپندارند، درحالي كه ژانرهايي كه از آن حرف زدم، بخش مهمي از ادبيات كودك و نوجوان در غرب را در برميگيرد و البته ترجمه اين كتابها و نيز رمانهاي اندكي از اين دست كه در مملكت خودمان نوشته شدهاند، در اين سالها فروش بسيار خوبي در ميان نوجوانان پيدا كردهاند.
با همه اينها تصور ميكنم در اين دو، سه سال اخير، با پرفروش شدن رمانها و داستانهايي كه اساس آنها چيزي جز فانتزي نيست و نيز فيلمهاي بسياري كه بر اساس اين آثار ساخته شدهاند و روزبهروز هم به تعداد آنها اضافه ميشود، بسياري از نويسندگان رفتهرفته متوجه اهميت چنين ژانرهايي شدهاند و بهتدريج شاهد نويسندگاني خواهيم بود كه با چنين رمانهايي ظهور خواهند كرد.