فعاليت صندوق احيا بايد آسيبشناسي شود
علياكبر تقيزاده٭/
اوايل دهه 80 بود كه تعدادي از مديران سازمان ميراث فرهنگي به فكر ايجاد صندوق احيا افتادند و بالاخره توانستند در سال 83 به طور رسمي اين صندوق را در سازمان ميراث فرهنگي ايجاد كنند. يكي از مسوولان سازمان ميراث فرهنگي آن سالها كه از ايجاد اين صندوق حمايت كرد و ضرورت وجود چنين موسسهاي را براي ايجاد فرهنگ احيا و حفاظت از بناهاي تاريخي بين مردم متذكر شد، علي اكبر تقي زاده، مديركل ميراث فرهنگي آذربايجان شرقي بود. پس از 10 سال تقيزاده از پروسه شكلگيري صندوق احيا برايمان گفته است.
اوايل دهه 80 پروژهاي را داشتيم به نام پروژه پرديسان كه زيرنظر ميراث فرهنگي بود و در قالب قانون بودجه فعاليت ميكرد و حتي در برنامه پنج ساله هم برايش بودجهاي در نظر گرفته شد، در اين پروژه بناهاي تاريخي را كه شامل بر بناهاي داخل شهري و برونشهري بود، مرمت و احيا و تبديل به مراكز اقامتي و پذيرايي ميكرديم، اجراي اين پروژه نشان داد كه بناهاي تاريخي چقدر ظرفيت احيا دارند. اين پروژه اساسا تعريف شده بود تا ظرفيت احياي بناهاي تاريخي را به جامعه نشان بدهد. وقتي كه با يك توفيق نسبي مواجه شد، به اين ترتيب كه ما در هر شهري كه ما اين كار را آغاز كرديم، ديديم كه مردم نسبت به اين مساله رويكرد بسيار خوبي دارند، به اضافه اينكه مديران شهري و استاني را هم به اين فكر برد كه بناي تاريخي اگر احيا شوند، بهتر از اين است كه آنها را تخريب كنند و به جاي آن بناي جديدي بسازند يا پروژه ديگري جايگزين آن شود.
در سال 1383 تصميم گرفتيم كه اين پروژه را از فرم دولتي خارج و در سطح وسيع اجرا كنيم تا مردم هم وارد اين حوزه شوند. مردم را بايد كمك كرد و توان لازم براي اين كار را به آنها بدهيم، اين توانمندسازي فقط در حوزه مالي نيست، هر چند كه مساله مالي يكي از فاكتورهاي مهم است، ولي فقط اين مورد نيست، بايد به آنها اطلاعات فني داد و بعد استادكاران اين بخش را معرفي كرد و مهندسين مشاوري كه در اين حوزه تجهيز شدهاند را به آنها معرفي كرد و يك بانك اطلاعاتي در كشور تهيه كرد كه به افرادي كه در اين حوزه فعاليت ميكنند كمك و آنها را به سيستم بانكي معرفي كند و برايشان تسهيلات بانكي فراهم كند و تسهيلات بانكي ارزانقيمت هم برايشان بگيرد.
اين ايده آرام آرام پخته شد و ديديم كه اگر يك بنياد و نهادي در كشور تاسيس شود كه بتواند به همه مردم اين امكان را بدهد كه در اين حوزه حاضر باشند، ميتوان روند احيا را سرعت بخشيد. در همين روند بود كه صندوق احياي بناهاي تاريخي متولد و اساسنامه آن نوشته شد، به مجلس رفت و بعد از اينكه تصويب شد، اين صندوق توسط سازمان ميراث فرهنگي تاسيس شد. اين تاسيس همزمان شد با تغيير مديريت در سازمان و آقاي مرعشي مدير سازمان شدند، ايشان متوجه شدند كه صندوق يك نهاد بسيار موجه و خوبي است كه در اين ارتباط تاسيس شده. با اين رويكرد مديرعامل و افرادي كه ميخواستند در اين حوزه فعاليت كنند، مشخص شدند.
اما بعد از شروع به فعاليت، صندوق از اهداف اوليهاي كه براي صندوق در نظر گرفته شده بود، به بيراهه رفت. يعني فعاليت آن بيشتر به سمت اجرا كشيده شد. در صورتي كه نبايد عليالاصول رو به اجرا ميبرد، بلكه بايد بيشتر به شكل يك نهاد كمكي حفظ ميشد. هم كمك فني و هم مشورتي و تداركاتي يا كمكهايي كه از نظر مالي نياز بود. با روي كار آمدن دولت نهم اين فاصله از اهداف اوليه بيشتر شد و افرادي مسووليت صندوق را به عهده گرفتند كه در اين حوزه كارنابلد بودند و متوجه نشدند كه اين صندوق را به چه سمت و سويي ميبرند. يك كارايي اجرايي ديگري در داخل صندوق تعريف كردند، مثل كارهايي كه در موزه ملي و نياوران انجام ميشد، همزمان با اين، به واگذاري بناهاي تاريخي متعدد در سازمان ميراث فرهنگي رو آوردند، كه باز اين هم در وظايف اوليه صندوق نبود، شايد در كنار فعاليتهاي اصلياش اين فعاليتها را هم ميشد تعريف كرد، اما ميتوانست زماني اتفاق بيفتد كه صندوق به يك الگويي رسيده بود كه فعاليتهاي اصلي و مهم خود را انجام داده بود و بخشي از راه را رفته بود بعد براي تكميل فعاليتهاي خود وارد اين حوزه هم ميشد. اين حوزههاي فرعي صندوق را از كار اصلي و واجبش دور كرد، به شكلي كه هدف اصلي به كلي گم شد.
هدف اصلي صندوق اين بود كه به مردم كمك كند تا براي احياي بناهاي تاريخي تمايل پيدا كنند. قرار بود صندوق به مردم كمك فكري بدهد كه به طور مثال فضاي تاريخي كه در مالكيت شماست، ميتواند با تغيير كاربري و بازسازي بنا يك بازدهي اقتصادي داشته باشد. در حال حاضر سياستها به اين گونه است كه صندوق احيا بيايد بناهاي تاريخي را به مردم واگذار كند، اين به هيچوجه هدف اصلي صندوق نبود. ما نميگوييم اين كار را انجام ندهد، اما كار و وظيفه اصلي صندوق با توجه به اساسنامهاي كه برايش تدوين شده، اين نيست. صندوق يك نهاد حمايتي است. اگر اساسنامه صندوق را مطالعه كنيد، خواهيد ديد كه بخشهاي حمايتي آن كجاست، بايد كسي اين نقاط را مشخص و چراغ آن را روشن كند.
ضرورت و نياز امروز جامعه اين است، كساني كه بناي تاريخي دارند، چون نميدانند كه اين بنا به چه كاري ميآيد و نميدانند كه چقدر اين امكان ميتواند در حوزههاي مختلف به اقتصاد خانوار آنها كمك كند و براي شهر و كشورشان مفيد باشد و هم به چرخه اجتماعي قرار بگيرد. توانمندسازي در همه بخشها نياز است. اين اطلاعات بايد به جامعه داده شود، سازمان ميراث فرهنگي نبايد اين فرصت را از دست بدهد.
در حال حاضر به نظر ميرسد بدنه كارشناسي صندوق بايد تقويت شود، به اضافه اينكه به رسالت و وظيفه اوليه خود برگردد. البته اگر مساله سازمان ميراث فرهنگي اين است. سازمان ميراث فرهنگي نميتواند همه بناهاي تاريخي موجود در ايران را بازسازي و مرمت كند، نه توان اين كار را و نه امكان مديريت آن را دارد. بايد مردم بيايند اين كار را بكنند. مردم بايد توانمند شوند. بايد يك نهاد و بنيادي وجود داشته باشد كه اين توانمندسازي را انجام دهد، ايدهآل اين است كه آسيبشناسي از شرايط گذشته صندوق صورت بگيرد و بعد شرايط فعلي را بررسي كنيم و برگردد به اهداف اصلي خود در دوره تاسيس و آنچه را كه به عنوان ماموريت صندوق تعريف شده است را دوباره احيا كند، ميتواند صندوق را نجات دهد.
٭مديركل سازمان ميراث فرهنگي آذربايجان شرقي