فضاي مساعد رقابت
دعوت واقعي به حضور
احمد خرم
«همه چهرههاي علاقهمند خدمت، در انتخابات حاضر شوند»؛ اين توصيه انتخاباتي و البته صحيح رييسجمهوري را ميتوان از جهات مختلفي مورد تدقيق و بررسي قرار داد؛ موضوعي كه قطعا براي يك نظام مردمسالار نه تنها طبيعي به نظر ميرسد كه حتي بايد در فهرست دستوركار نظام مردمسالار از بالاترين كارويژههاي ممكن برخوردار باشد. با توجه به اهميت موضوع سه نكته به تفكيك در اين باره لازم به تاكيد است.
اول اينكه اين دعوت آقاي روحاني را ميتوان در طول و ادامه دعوت مهم و تاريخي رهبر معظم انقلاب در آستانه انتخابات سال 92 دانست؛ جايي كه ايشان همه شهروندان و حتي آنها را كه حامي نيستند، به شركت در انتخابات دعوت و تشويق كردند و آن را در ارتباط با سرنوشت كشور دانستند. دعوت رييسجمهوري از چهرههاي علاقهمند به خدمت از جريانهاي سياسي مختلف در چارچوب قانون و نظام جمهوري اسلامي بازتاب همان موضعگيري هوشمندانه مقام معظم رهبري در سطح نخبگان سياسي است. دعوت سال 92 مقام معظم رهبري تا جايي كه برداشت ميشود، نميتواند محدود به همان مقطع باشد و
از لوازم اوليه براي تحقق آن هم مشاركت طيفهاي سياسي با گرايشهاي مختلف است تا انگيزه مشاركت عمومي را بالا برده و گسترده شدن دايره انتخاب افراد خود به عامل مشوقي براي حضور در پاي صندوقهاي راي تبديل شود.
نكته دوم اما اين است كه تحقق عملي چنين دعوتي نياز به چه لوازمي دارد؟ رييسجمهوري خود پيش از اين هم در مقاطع ديگري و از جمله مقطع مذاكرات هستهاي دعوتهايي اينچنين از جامعه مدني داشت. خصوصا جايي كه ايشان از دانشگاهيان خواستند تا براي اشاعه بحثهاي فني پيرامون موضوع هستهاي وارد صحنه شوند و نهايتا اين دعوت آنچنان كه بايد و شايد كارگر نيفتاد. يعني با وجود انتظاري كه وجود داشت، موجي از استقبال از اين دعوت رييسجمهوري را شاهد نبوديم. دليل هم اين بود كه آقاي روحاني در فضايي كه مقدمات و لوازم ابتدايي آن محقق نبود از قسمتي از جامعه مدني درخواست مشاركتي داشت كه حتي ميتوانست براي آن قسمت هزينهساز هم بشود. همين وضعيت را ميتوان در فضاي پيرامون دعوت جديد ايشان نيز دريافت.
يك سوال ساده كافي است تا موضوع به صورتي بهتر خود را نشان دهد؛ آيا زمينهاي مناسب براي ورود گروهها و چهرههاي سياسي فعال در چارچوب قانون براي انتخابات هفتم اسفندماه فراهم است؟ نسبتهاي كذبي كه به شكل گسترده نصيب گروه عمدهاي از فعالان سياسي ميشود و براي عنوانكنندگان آن در كشور نيز هيچ تبعات منفي ندارد، چگونه در حوزه زيرساختي تحقق اين دعوت، تعريف ميشوند. بسيار روشن است كه مهيا كردن فضاي لازم جهت اجرا شدن اين دعوت تنها از عهده دولت ساخته نيست و اين نيازمند عزم نهادها و قواي ديگر نيز است.
اما سوال اساسي كه ميتوان از آقاي روحاني پرسيد اين است كه برنامه عملي دولت - به جز اظهارنظرهايي كه در حوزه كلامي صورت ميگيرد - براي تحقق اين پيشنهاد چيست؟ مهمتر اينكه نشانههاي داشتن چنين برنامهاي تاكنون در كجاي كارنامه دولت يازدهم خود را بروز داده است؟ با اين ديدگاه متاسفانه يك بار ديگر با خلأيي مواجه ميشويم كه اگر به تمامي نااميدكننده نباشد، به اندازه كافي نيز اميدواركننده نيست.
نكته سوم را ميتوان ناظر به نكته دوم اين بحث مطرح كرد؛ تاريخ جمهوري اسلامي و انتخاباتهاي متعدد آن نشان داده است كه هم كف جامعه به عنوان رايدهندگان و قشرهاي مختلف مردم و هم سطح نخبگان سياسي در رقابتهايي چون انتخابات پيش رو همواره نشان دادهاند در صورت مهيا بودن شرايط، از شادابي لازم براي حضور در صحنه برخوردار هستند. تجربه فضاي نه چندان گرم انتخاباتي همگي به مقاطعي برميگردد كه اين زمينه تحت شرايطي خاص محدود شده بود.
به طور مستقل، انتخابات سال 92 به خوبي و روشني نشان داد كه اشتياق مردم و نخبگان حتي در بدترين شرايط سياست داخلي كشور براي رقم زدن يك مشاركت مطلوب و موثر تا چه اندازه زياد است. بنابراين ميتوان گفت كه نه كف جامعه و قشرهاي مختلف مردم و نه حتي سطوح مختلف نخبگان سياسي براي مشاركت در انتخابات چندان تابع دعوتها نيستند، بلكه حضور آنها تابعي از فضايي است كه بايد ساخته و پرداخته شود.
فضايي كه به وجود آمدن آن به شكل طبيعي فرآيند انتخابات را داراي چنان جذبه و كششي ميكند كه از يك سو با ليستهاي متعدد انتخاباتي و البته رقابتي واقعي و جدي مواجه خواهيم شد و از سوي ديگر صفهاي طولاني رايگيري را به چشم خواهيم ديد. اين فضا در واقع خود بزرگترين دعوت براي يك انتخابات پر شور است.