• ۱۴۰۳ يکشنبه ۳۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3415 -
  • ۱۳۹۴ سه شنبه ۲۴ آذر

خدا قوّت!

تقريبا نوعي اتفاق نظر وجود دارد كه يكي از مهم‌ترين مسائل و حتي بحران‌هاي جامعه ايران، بحران رسانه‌اي است. اينكه رسانه‌هاي رسمي اين جامعه در وضعيتي نيستند كه نيازهاي خبري و غيرخبري مردم را تامين كنند، نيازهاي مردم هم از حيث موضوعات خبري و هم از جهت ميزان اعتماد به آنها. و به همين دليل است كه رسانه‌هاي غيررسمي و شبكه‌هاي مجازي و ماهواره‌اي از هر دو جهت (محتوا و اعتماد) در حال پيش‌روي هستند، و البته اين وضع به نفع جامعه نيست. جامعه سالم و پايدار، جامعه‌اي است كه اخبار و ساير نيازهاي ارتباطي مردم آن با جامعيت و سرعت و دقت و نيز اعتبار و اعتماد بالا از سوي رسانه‌هاي رسمي در اختيارشان قرار گيرد. اگرچه وجود اين نقيصه در ايران به خوبي حس مي‌شود ولي متاسفانه به جاي كوشش براي بهبود رسانه‌هاي رسمي، سعي در فيلتر و غيرقابل دسترسي كردن ساير رسانه‌ها مي‌كنند، ولي مشكل مهم‌تر اين است كه مسووليت ذي‌ربط به جاي پذيرش اين واقعيت و كوشش براي بهبود آن، سعي در روتوش اين تصوير و قلب واقعيت دارند. اجازه دهيد وارد اصل موضوع شويم. هفته گذشته رييس مركز پژوهش و سنجش افكار صداوسيما گفت‌وگويي انجام داد، و در آن مسائلي را طرح كرده است، از جمله گفته است كه:
«درصد اعتماد به اخبار تلويزيون ۶۱ درصد و اخبار صدا ۶۲ درصد است و كمترين اعتماد به اخبار شبكه‌هاي اجتماعي و موبايلي با ۲۷ درصد و شبكه‌هاي ماهواره‌اي با ۲۹ درصد است... مخاطبان بخش‌هاي خبري صدا‌و سيما 82 درصد اعلام شده... روند مخاطبان از سال 88 به بعد سير صعودي داشته است؛ سال 88 بخش‌هاي خبري صدا‌و‌سيما 71 درصد؛ سال 89، 74 درصد؛ سال 90، 75 درصد؛ سال91‌، 71 درصد‌ و امسال 78 و 8 دهم درصد مخاطب داشتند... ميزان مخاطبان بخش‌هاي خبري راديو نيز در اين نظرسنجي 26 درصد بوده است كه از گرايش مخاطبان اخبار به بخش‌هاي خبري صدا و سيما حكايت دارد... طبق نظرسنجي‌ها تهراني‌ها با 87 و 6 دهم درصد و مخاطبان استاني با 84 و دو دهم درصد بيشترين بينندگان برنامه‌هاي سيما هستند.» واقعيت اين است كه وضعيت صداوسيما بيش از آن دچار مشكل است كه با اين مطالب بتوان تغييري در اين وضعيت در ذهن جامعه ايجاد كرد.

 


با توجه به اينكه ممكن است مردم آشنايي زيادي با جزييات دانش نظرسنجي‌ها نداشته باشند. به نقد مطالب ارايه شده از سوي ايشان پرداخته مي‌شود. شايد درس‌آموز باشد.
1- پيش از هر چيز بايد سازماني كه نظرسنجي را انجام مي‌دهد، مستقل باشد. مركز نظرسنجي تحت مديريت صداوسيما كه نمي‌تواند يافته‌هايي خلاف منويات اين سازمان را توليد يا حداقل منتشر كند. در كجاي جهان چنين چيزي داريم؟ البته سازمان مي‌تواند مركز نظرسنجي داشته باشد براي سنجش جزييات برنامه‌هاي خود، ولي نظرسنجي درباره كليت سازمان از سوي مردم وقتي معتبر است كه از سوي يك نهاد مستقل انجام شود.
2- نتايج ارايه شده از سوي ايشان با نتايج ساير مراكز كه نسبت به اين سازمان استقلال دارند هماهنگي لازم را ندارد. براي مثال نظرسنجي ايسپا نشان مي‌دهد كه اعتماد به صداوسيما زير 50 درصد است و فقط 22 درصد اعتماد زياد به آن دارند! و طي 10 سال گذشته اين روند بدتر هم شده است. از سوي ديگر گزارشي كه اخيرا درباره وضعيت اجتماعي كشور به مقامات عالي نظام ارايه شده است، حكايت از شاخص رو به افول اعتماد نهادي است، حال چگونه ممكن است اين روند درباره صداوسيما متفاوت باشد؟ جالب اينكه ايشان مدعي است، دقيقا هم از سال 1388 اين روند بهبود يافته است! حداقل خوب بود كه مسائل به گونه ديگري طرح مي‌شد.
3- آمارسازي در نظرسنجي‌ها خيلي ساده است، ممكن است پاسخ چند مقوله كه اعتماد كم را با اعتماد متوسط و زياد جمع كنيم و به عنوان افراد داراي اعتماد ذكر كنيم و در برابر آنها فقط كساني را كه اصلا اعتماد ندارند قرار دهيم. اين بازي با نظرسنجي است. يا سوال را طوري طرح كنيم كه نتايج دلخواه بيرون آيد. يا جامعه آماري و نمونه‌گيري را مناسب اهداف خود تعريف كنيم. يا حتي ظاهر پرسشگران به طريقي باشد كه پاسخ‌هاي متناسب از نظرسنجي دريافت شود. به علاوه معلوم نيست كه تفاوت‌هاي افراد در ميزان استفاده يا اعتماد چگونه بوده است؟ مثلا تفاوت‌ها برحسب سطح تحصيلات يا شهر و روستا يا سن چگونه‌اند؟ يا معلوم نيست ميزان اعتماد يا بي‌اعتمادي برحسب افرادي است كه از آن رسانه استفاده مي‌كنند يا همه پاسخگويان را شامل مي‌شود؟ بنابراين پيشنهاد مي‌شود كه اگر صداوسيما مي‌خواهد درك درستي از وضعيت استفاده مردم از اين رسانه‌ و ساير رسانه‌ها به دست آورد و بداند كه كيفيت اعتماد مردم نسبت به آنها چگونه است، سفارش نظرسنجي را به يك موسسه بي‌طرف دهد و چند نفر كارشناس نظرسنجي و رسانه را ناظر اين طرح قرار داده و نتايج آن را در اختيار افكار عمومي قرار دهد.
4- اشكالات نظرسنجي بيان شده از سوي رييس مركز فوق در برخي جزييات نيز كاملا مشهود است. آنجا كه به ميزان اعتماد به رسانه‌هاي ماهواره‌اي و شبكه‌هاي مجازي نيز اشاره مي‌كند كه هر دو تقريبا يك اندازه هستند. كساني كه با مسائل رسانه آشنا هستند، به راحتي مي‌توانند متوجه شوند كه اين نتيجه نمي‌تواند درست باشد. شبكه‌هاي مجازي به دليل فقدان مسووليت خبري و فاقد شخصيت حقوقي و حرفه‌اي بودن، اخبارشان به گونه‌اي است كه اعتماد كمتري را جلب مي‌كند، ولي شبكه‌هاي ماهواره‌اي فرق دارند. به علاوه اين ميزان اعتماد از سوي بينندگان آنها عنوان شده يا از سوي همه مردم؟ اگر اولي است كه غيرعاقلانه است با اين ميزان اعتماد كم، از آنها استفاده كنند، و اگر از سوي همه مردم (اعم از استفاده‌كنندگان و كساني كه استفاده نمي‌كنند) است در اين صورت اين پاسخ بيهوده و بي‌ارزش است و معناي روشني از آن برنمي‌آيد زيرا كساني كه از آنها استفاده نمي‌كنند در معرض اخبار و مطالب آنها نيستند.
5- نظرسنجي‌ها به‌طور معمول با تجربه‌هاي روزمره جامعه نبايد در تعارض باشد و اگر چنين شد بايد به يك جاي كار شك كرد. تجربه عادي ما مي‌گويد كه بيشترين اخبار و حتي موضوعات غيرخبري كه روزانه مورد بحث قرار مي‌گيرند منشأ آن رسانه‌هاي رسمي نيست. اگر واقعا تا اين حد وضع اين رسانه رسمي خوب و رو به رشد است، ديگر جاي نگراني وجود ندارد و به قول يكي از كساني كه در زير اين خبر نظر داده بود، بايد گفت به حول و قوه الهي اگر همين وضع ادامه پيدا كند، تا چند سال ديگر ميزان استفاده خبري از اين رسانه به 120 درصد خواهد رسيد. پس اگر چنين است اين همه حساسيت نسبت به ديش‌هاي ماهواره‌اي و شبكه‌هاي مجازي و... چيست؟ اگر مديران كشور به اين نتايج باور دارند، پس چرا اين همه بر طبل فيلترينگ و ارسال پارازيت كوبيده مي‌شود؟ كدام را بايد باور كرد؟ اين نتايج را يا اين عملكرد را؟
ظاهرا پژوهشگران محترم آن درصدد بوده‌اند كه با اين نتايج خود يك خدا قوت! به فعالان رسانه رسمي بگويند ولي فقط فراموش شده كه اصل اساسي پژوهشگري بي‌طرفي است و به همين دليل ايشان در مقام پژوهشگر، نبايد نسبت به منتقدان برنامه‌هاي صداوسيما موضع مي‌گرفت و چنين مي‌گفت كه: «عمده نقد ها (به برنامه‌هاي صدا و سيما) در يكي دو سال اخير غير منصفانه و از سر كم لطفي و تنگ‌نظري‌هاي حرفه‌اي است. وي در رابطه با هجوم انتقادات به سريال معماي شاه و كيميا گفت: منتقدان اجازه بدهند قسمت‌هايي از اين سريال‌ها پخش شود و بعد نقد كارشناسانه و علمي كنند، مشاهده مي‌شود هنوز چند قسمتي از پخش اين سريال‌ها نگذشته است كه در برخي از سايت‌هاي كم‌مخاطب نظرخواهي تعداد اندكي ارايه مي‌شود و نه نظر سنجي و آن آمار اندك به عموم مردم تعميم داده مي‌شود».
در هر حال ما هم به دست‌اندركاران اين نظرسنجي چيز ديگري جز خداقوت نمي‌توانيم بگوييم. فقط اميدواريم مصداق رفتار ملانصرالدين نشويم كه وقتي ديد صف نانوايي شلوغ است، گفت كوچه بالايي‌اش نذري مي‌دهند، مردم براي گرفتن آش نذري صف را ترك كردند، ملا هم باورش شد و خودش هم در پي مردم روانه شد! البته در صورت تكرار ممكن است كسي حرف او را باور نكند ولي خودش باور كند و برود!

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون