• ۱۴۰۳ سه شنبه ۱ خرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3433 -
  • ۱۳۹۴ چهارشنبه ۱۶ دي

دوستي‌هاي بي‌وجه، دشمني‌هاي بي‌دليل!

علي شكوهي


سال‌ها قبل يادداشتي نوشته بودم با همين عنوان و در آن به دو موضوع اعتراض كرده بودم. امروز به آن نوشته دسترسي ندارم اما مي‌خواهم دوباره در همين مقوله نكاتي را مطرح كنم.  اول- مردم ايران با هر اعتقاد و نژاد و قوميت و سليقه سياسي، داراي منافع مشتركي هستند و سرنوشت مشابهي دارند. قرار نيست اين كثرت فكري و فرهنگي و سياسي در ميان مردم، آنان را به رويارويي بكشاند بلكه اصل بر آن است كه همان منافع و سرنوشت مشترك، آنان را به سوي همكاري و همراهي سوق دهد و به يكديگر نزديك كند. در واقع قرار است در درون اين مرز سياسي، مردم بر سر حداقل وجوه اشتراكي كه دارند، همكاري كنند و اجازه ندهند بر سر وجوه اختلاف آنان سرمايه‌گذاري شود و وفاق ملي آنان را بر باد دهد.  دوم- يكي از دستاوردهاي انقلاب اسلامي اين بود كه نظام تازه‌تاسيس بر شكاف تاريخي ملت - دولت در ايران فائق آمد و اين فاصله را به حداقل رساند. اين يك واقعيت تاريخي است كه مردم طي قرون متمادي، حكومت را از خود نمي‌دانستند و مساله آن را مشكل خودشان تلقي نمي‌كردند، همان‌گونه كه حاكمان هم مشروعيت و قدرت خود را ناشي از اراده مردم نمي‌دانستند و به آنان پاسخگو نبودند. جمهوري اسلامي در مقطعي از تاريخ ايران تاسيس شد كه اين شكاف تاريخي، به حداقل و احساس هم‌سرنوشتي ميان مردم و حاكمان، به حداكثر خودش رسيده بود.  سوم- در جبهه نيروهاي انقلاب و كساني كه پاي نهضت امام خميني ايستادند و انقلاب اسلامي را به پيروزي رساندند، همين همگرايي در سال‌هاي قبل و حتي بعد از انقلاب قابل توجه بود. برخي بر اين باورند كه انقلاب اسلامي حاصل به هم رسيدن دو نيروي فكري فعال در جامعه بود يعني روحانيت انقلابي و روشنفكري ديني و بدون اين همكاري، امكان نداشت جريان اسلام‌خواه بتواند به صورت همزمان توده‌ها و نخبگان را بسيج كند و رهبري انقلاب مردمي سال 57 را به دست بگيرد. اگر اين دو جريان به توصيه برخي روحانيون و روشنفكران، به سراغ اختلافات مي‌رفتند امكان نداشت كه آن رخداد بزرگ تاريخي واقع مي‌شد.  چهارم- در سال‌هاي بعد از انقلاب ميان نيروهاي موسوم به خط امام، اختلافاتي بروز كرد كه در ابتدا رنگ فكري داشت و به مقوله ميزان اقتدار نظام سياسي و ولي‌فقيه مربوط بود اما به تدريج اين اختلافات رنگ سياسي و سپس صبغه تشكيلاتي گرفت. با گذشت زمان، به خصوص بعد از تبيين مقوله ولايت مطلقه فقيه از سوي امام خميني(ره) و تشكيل مجمع تشخيص مصلحت نظام، بنيان نظري و فكري اين اختلافات از ميان برداشته شد اما كاركرد سياسي و تشكيلاتي آن اختلافات ادامه يافت و همكاري نيروهاي سياسي دو طيف با يكديگر كم شد.  پنجم- بعد از رحلت امام خميني(ره)  و به خصوص بعد از روي كار آمدن دولت اصلاحات، فضاي تازه‌اي در مناسبات جناح‌هاي سياسي كشور ايجاد و شكاف ميان نيروهاي انقلاب تشديد شد. در اين ميان كساني پيدا شدند كه هدف اصلي خودشان را حذف رقيب قلمداد كردند و بخشي از نيروهاي جبهه انقلاب را به مثابه دشمن جا زدند. اين افراد و نيروهاي سياسي و حتي فعالان برخي نهادهاي متعلق به حكومت، با تهديد تلقي كردن رقباي سياسي خود، حذف آنان را هم مباح و حتي واجب دانستند و بدين‌وسيله بر دشمني‌هاي بي‌دليل داخلي دامن زده شد.  ششم- واكنش به اين رويكرد تازه در بخشي از نيروهاي سياسي تندرو درون جبهه انقلاب، به هم ريختن خطوط فكري و سياسي در نيروهاي مقابل به خصوص موسوم به اصلاح‌طلبان را تشديد كرد و در واقع آن «دشمني‌هاي بي‌دليل»، در مقابل باعث پيدايي «دوستي‌هاي بي‌وجه» شد و كساني كه هيچ‌گونه مباني فكري و سياسي مشتركي نداشتند، در كنار هم قرار گرفتند صرفا به اين دليل كه ظاهرا دشمن مشترك داخلي پيدا كرده بودند. اشكال اين نيست كه چرا آنان با يكديگر همكاري كردند زيرا ما هم معتقد به همكاري روي حداقل‌ها هستيم اما مشكل اين است كه تعارض با بخشي از نيروهاي سياسي درون جبهه انقلاب نبايد عمده شود و همه‌چيز بر اساس اين تعارض، رنگ و رقم نخورد.  هفتم- جدا بر اين باورم كه برخي از نيروهاي سياسي كشور متخصص تبديل دوست به دشمن هستند و در هر گروه و جمعي كه قرار مي‌گيرند، به جست‌وجوي خطوط تمايز و تفارق مي‌پردازند تا مرزبندي اعتقادي و سياسي خود را ترسيم كنند و در نتيجه جمعي را كه بر محور مشتركات در حال انجام مسووليت خود است، از هم بپاشند. همين مدل برخورد آنان باعث مي‌شود كه كساني خواسته و ناخواسته در ضديت با اينگونه سياست حذفي و طردي، به يكديگر برسند و براي بقا و تداوم حيات سياسي خود، به يكديگر نزديك شوند. در واقع در ريشه‌يابي اينگونه دوستي‌هاي بي‌وجه حتما بايد به ريشه آن توجه كرد كه همان دشمني‌هاي بي‌دليل است.  هشتم- اين روزها در شبكه‌هاي اجتماعي نوع مناقشاتي كه ميان نيروهاي سياسي درون كشور جريان دارد، تابلوي تمام‌عيار اين فضايي است كه ترسيم كردم. كساني از گرايش‌هاي سياسي متفاوت را مي‌توان نشان داد كه مواضع خود را نه بر اساس ملاك‌ها و معيارهاي مورد قبول بلكه بر اساس مواضع جريان مقابل تنظيم مي‌كنند. با هر چه رقيب موافق باشد، اينان مخالفند و در مقابل هر چه آنان به نقد بنشينند، اينان دفاع مي‌كنند. حتي وقتي پاي موضوعات بين‌المللي و منطقه‌اي هم به ميان مي‌آيد باز اين منازعات بعضا سطحي ميان نيروهاي سياسي است كه حرف آخر را مي‌زند. شايد زمان بايد بگذرد و عقلانيت نيروهاي سياسي درون كشور افزايش يابد و برخي از اصول مشترك و مقبول مورد توجه بيشتر قرار بگيرد تا اين ضعف بزرگ درمان شود و همگان، به جاي نحوه برخورد ديگران با خود، اصول را مبناي تنظيم مناسبات خود با يكديگر قرار دهند و نه دشمني بي‌وجه داشته باشند و نه دوستي بي‌دليل.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون