احمد دستمالچيان در گفتوگو با «اعتماد»:
عربستان شكست در منطقه را با تنشآفريني جبران ميكند
گروه ديپلماسي|مصاحبه پشت مصاحبه؛ اين كاري است كه اين روزها عادل الجبير، وزير امور خارجه عربستان عليه ايران انجام ميدهد. پس از اعدام شيخ نمر و قطع رابطه با تهران، به نظر ميرسد عربستان دور جديدي از برنامههاي تخريبي عليه ايران را كليد زده و ميخواهد آشكارتر و فعالتر نسبت به ايران عمل كند تا اينگونه زمين سوخته شكست خورده خود در پروندههاي منطقهاي را عوض كند، اما با تمام اين تلاشها تهران همچنان محور كانون رايزنيهاي بينالمللي درباره سوريه است و در همين راستا، روز گذشته نشست سهجانبه ايران، سوريه و سوييس درباره آخرين وضعيت بحران انساني سوريه با حضور معاونان وزراي امور خارجه در تهران برگزار شد. از سوي ديگر، پس از قطع رابطه عربستان با ايران، قدرتهاي منطقهاي از تاثير اين تنش بر مذاكرات سوريه بيم دارند. الجبير مدعي است كه اين مساله بر آن مذاكرات تاثيرگذار نيست ولي حسين اميرعبداللهيان اقدام عربستان را بر گفتوگوهاي مربوط به سوريه تاثيرگذار ميداند. استفان ديميستورا، نماينده دبيركل سازمان ملل در امور سوريه نيز كه روز گذشته به رياض سفر كرده بود، قرار است به تهران سفر كند. او در رياض تاكيد كرد كه وزير خارجه عربستان تصريح كرده است تنشهاي اخير در توافقي كه در وين حاصل شده يا در روند حل سياسي بحران سوريه و نشستي كه قرار است به زودي در ژنو برگزار شود، تاثيري نخواهد گذاشت. درباره تاثير تنش جديد ميان ايران و عربستان گفتوگويي با احمد دستمالچيان، سفير سابق ايران در اردن و لبنان و كاردار اسبق ايران در عربستان گفتوگويي داشتهايم كه مشروح آن در ادامه ميآيد.
عادل الجبير، وزير امور خارجه عربستان پس از تنش در رابطه تهران و رياض اعلام كرد كه اين تنش تاثيري بر مذاكرات سوريه و يمن نخواهد داشت. حسين اميرعبداللهيان اما روز گذشته از احتمال تاثيرپذيري اين مذاكرات از تنش به وجود آمده در رابطه تهران - رياض سخن گفت. آيا حفظ استقلال سياسي مذاكرات سوريه از قطع رابطه ديپلماتيك ميان تهران - رياض ممكن است؟
عربستان سعودي در يك اقدام نابخردانه و عجولانه و از سر يك بهانهگيري روابط خويش با جمهوري اسلامي ايران را قطع كرد؛ اين قطع روابط دلايل خاصي داشت. از مهمترين دلايل قطع روابط با تهران اين است كه رياض در بسياري از پروندههاي منطقهاي مانند سوريه، يمن، عراق و... شكست خورده و به هيچ يك از اهداف خود نرسيده است. آنها در سوريه به دنبال سقوط نظام سياسي اين كشور بودند. در يمن به دنبال روي كار آوردن يك دولت دست نشانده بودند و در عراق نيز به دنبال شكست دولت عراق بودند. آنها فكر ميكردند با ورود به اين پروندهها و انجام اقدامات گسترده عليه دولت و ملتهاي آن كشورها، محور مقاومت را تضعيف يا حتي شكست ميدهند. به دليل شكست در اين پروندهها و همچنين مشكلات گسترده داخلي، دولت اين كشور شرايط بسيار سختي را پشت سر ميگذراند و حتي درون خاندان آل سعود نيز اختلافاتي شديد در اين باره ايجاد شده است. اين شرايط موجب شده تا عربستان براي دور كردن شرايط سخت از خود دست به اقداماتي نسجيده، نابخردانه و ناشي از بيتجربگي بزند. در آخرين اقدام نيز شيخ نمر را اعدام كردند و سپس دست به قطع رابطه با تهران زدند. آنچه مهم است اين است كه امريكا در طول سالهاي اخير متوجه بيثباتي و تزلزل عربستان شده و نگران از آينده عربستان است. در پرونده سوريه و تلاشها براي حل و فصل ديپلماتيك اين بحران، شاهد برگزاري نشستهايي موفقيتآميز در وين و نيويورك بوديم كه نتايج مثبتي را به همراه داشته و مورد توافق قدرتهاي جهاني نيز بوده است. در اين اجلاس نيز جمهوري اسلامي ايران حضوري موثر داشت، به گونهاي كه جان كري، وزير امور خارجه امريكا گفت كه چارچوب طرح 2254 به طرح ايران براي حل بحران سوريه بسيار شبيه است. در مقابل، عربستان با ديدن اين موفقيتها و ناكامي در تحقق خواستههايش در اين نشستها، سرخورده شده است و با دست زدن به اقداماتي گسترده ميخواهد دست به نمايش قدرت بزند و بگويد كه همچنان نقشآفرين اصلي منطقهاي است، يا حداقل اينكه در روند حل و فصل سياسي بحران سوريه اخلال ايجاد كند. اين انگيزه نيز با مرگ زهران علوش، در سعودي بيش از پيش شده است. به همين خاطر هم آنها دست به اقدامات گستردهتري خواهند زد تا اخلالآفريني كنند. اعدام آيتالله نمر و قطع رابطه با ايران نيز مقدمه اين اقدامات گسترده است. البته اين اقدامات براي آنها بيهزينه نيز نيست و شاهد آن هستيم كه سازمان ملل، امريكا، كشورهاي اروپايي و. . دست به محكوميت شديد عربستان زدهاند.
عربستان از ابتدا مخالف حضور ايران در مذاكرات سوريه بود و ايران را كشوري غيرعربي ميدانست كه نبايد در گردونه اين مذاكرات باشد. آيا با توجه به فضاسازيهاي اخير رياض در خصوص ايران در ميان كشورهاي عضو شوراي همكاري و همچنين كشورهاي عربي امكان مخالفت اين كشورها با تداوم حضور ايران در مذاكرات سوريه وجود دارد؟
اگر ايران در سوريه حضور دارد، اين حضور مستشاري است و نه نظامي. اين حضور نيز به درخواست رسمي دولت سوريه بوده است پس غيرقانوني نيست و مشروعيت دارد. اين نشانهاي از باطل بودن ادعاهاي عربستان نسبت به ايران است. همانطور كه شما بيان كرديد، عربستان از ابتدا مخالف حضور ايران بود. داستان مذاكرات ژنو2 و مخالفت عربستان با حضور ايران را نيز همه ديگر ميدانند. ادعاي رياض نيز آن بود كه ايران بخشي از مشكل در سوريه است ولي اين نگاه ديگر شكست خورده است و الان همه ايران را بخشي موثر و غير قابل انكار از راهحل سياسي بحران سوريه ميدانند. مخالفت عربستان با ايران هم در ادامه مخالفتهاي رژيم صهيونيستي و امريكا با ايران است. هيلاري كلينتون در خاطرات خود مينويسد كه عربستان مخالف سرسخت بشار اسد بود و براي سقوط وي برنامهريزي ميكرد و به همين خاطر با همكاري امريكا و اسراييل گروههاي تروريستي حاضر در سوريه را تشكيل دادند. معلوم است كه عربستاني كه همپيمان اسراييل و امريكا است با حضور ايران در سوريه مخالف باشد. پرونده آنها در مسائل منطقهاي نيز سياهتر از آني است كه بخواهد ادعايي درباره ايران داشته باشد.
تا چه اندازه اقدام برنامهريزي شده عربستان براي قطع رابطه ديپلماتيك با تهران در راستاي تلاش براي برهم زدن طرحهاي به تصويب شده ايران در خصوص سوريه در مذاكرات وين 1 و 2 و نيويورك بوده است؟
عربستان بعد از آنكه جمهوري اسلامي ايران با درايت و هوشمندي وارد مذاكرات هستهاي شد و در مذاكرات با شش قدرت جهاني با منطق جلو رفت و با عزتمندي به توافق رسيد، خشمگين بود. رياض تمام تلاش خود را كرد تا توافقي صورت نگيرد و پس از آن هم تلاش كرد تا برجام رد شود. اينك توان و ظرفيت منطقهاي و بينالمللي ايران معلوم شده و قدرتهاي فرامنطقهاي نسبت به نقش موثر و قدرتمند منطقهاي ايران پي بردند و خواستار بهرهگيري از اين قدرت هستند. در مساله سوريه نيز شاهد هستيم كه در مذاكرات وين1 و وين2 و مذاكرات نيويورك اين خواست و نظر ايران است كه سرانجام ديكته ميشود. عربستان در حدود پنج سال گذشته به هيچ يك از خواستههاي خود نرسيد و در امتداد آن نيز در نشستهاي فراگير سوريه در وين و نيويورك ناكام بوده است. غرب نيز در اين مدت به خواستههاي عربستان تن نداده و به نظر در آينده هم تن نخواهد داد. به نظر ميرسد كه رياض با اقدامات اخير خود ميخواهد زمين بازي را عوض كند و جايگاه خود را ارتقا بدهد.
ايران و عربستان در يمن در تقابل كامل سياسي و بن بست در هرگونه تبادل نظر بودهاند. آيا اين حركت عربستان ميتواند با تشديد فعاليتهاي نظامي اين كشور در يمن همراه باشد؟
مدتهاست كه عربستان در يمن به شكست رسيده است. روز گذشته نيز شوراي امنيت تشكيل جلسه داد و بر آتش بس در يمن و راهحل سياسي تاكيد كرد. به نظر ميرسد كه شكستهاي عربستان در منطقه، آنها را سرخوردهتر از هر زمان ديگري كرده است. با ادامه اين روند نيز آنها سرخوردهتر از هماكنون نيز ميشوند. هماكنون امريكا فشار بسياري براي پايان جنگ بر عربستان وارد ميكند. استانهاي شمالي يمن نيز در اختيار كامل نيروهاي انصارالله است و آنها مانع از حضور و پيشروي نيروهاي سعودي شدهاند. علي عبدالله صالح، رييسجمهور سابق يمن نيز عربستان را تهديد كرده است كه با ادامه حملات از سوي رياض، ارتش تاسيسات صنعتي و زيرساختي اين كشور را مورد هدف قرار ميدهد. عربستان تحمل آن فشار و حملات احتمالي را ندارد و بنابراين مجبور به آتشبس هستند.
برخي از منابع غربي ادعا ميكنند كه پس از بروز تنش ميان تهران و رياض، عربستان و تركيه بر حجم كمكهاي خود به شبه نظاميان مخالف بشار در سوريه ميافزايند. آيا اين مساله امكانپذير است؟ آيا ميتواند به تغييري در معادلات ميداني سوريه منتهي شود؟
دو بازنده اصلي در بحران سوريه، تركيه و عربستان هستند. تركيه متاسفانه خود درگير باتلاق سوريه كرد و هزينههاي بسياري را در اين باره پرداخت. من به ياد دارم كه اردوغان در هفتههاي نخست بحران سوريه ميگفت تا دو هفته ديگر در مسجدجامع دمشق نماز ميخوانيم. اين همان توهماتي است كه سياستمداران مغرور، متكبر و جاهطلبي گرفتار آن ميشوند. صدامحسين نيز اينگونه بود و سرانجام اين مسائل منجر به سقوط او شد. هماينك تركيه و عربستان در موقعيتي قرار گرفتهاند كه با پرداخت آن همه هزينه و صدور آن همه تروريست به جايي نرسيدهاند و حتي امريكا نيز همانند سابق از آنها حمايت نميكند. طبيعي است كه قطر، عربستان و تركيه كماكان به حمايتهاي مالي، نظامي و لجستيكي خويش از تروريستها در سوريه ادامه بدهند ولي نه همانند قبل. دليل نيز آن است كه روسيه در سوريه است و آسمان سوريه را در اختيار دارد و كوچكترين اقدام تروريستها از چشمان آنها دور نميماند كماآنكه روسيه بارها تانكرهاي نفتي داعش را بمباران كرده است. ادامه كمكها به تروريستها نيز مخالف روند قطعنامه 2254 است زيرا در اين قطعنامه، روند نظامي بايد به فاز سياسي تبديل شود. در مجموع، من احتمال افزايش كمكها را بعيد نميدانم ولي راه به جايي نميبرد.
آيا ميتوان اينگونه استدلال كرد كه عربستان سعودي با قطع رابطه ديپلماتيك با تهران به دنبال تطويل بحران در سوريه و يمن و تغيير بازي باخته خود بود؟
عربستان در تمام پروندههاي منطقهاي، باخته است. قدرتهاي بزرگ نيز باختن آنها را ميدانند. اكنون عربستان براي تغيير اين نتيجه و دور ساختن آثار باخت ميجنگد و به همين خاطر، اقدامات ايضايي تخريبي عليه ايران را بيشتر ميكند. عربستان هماينك پروژه ايرانهراسي را با تمام توان كليد زده كه خوشبختانه به جز چند كشور، ديگران همراهي جدي با آن نكردند. آنها ميخواهند بگويند ايران حامي تروريسم است و درصدد ناامنسازي منطقه ولي از الان مشخص است كه اين حرف خريدار ندارد و جهان به آن ميخندد. ايران فرهنگي چند هزار ساله دارد و عملكرد سالهاي اخيرش نيز همگي در راستاي ثباتسازي منطقه بوده است. ايران بيشترين هزينه را در مبارزه با تروريسم پرداخت كرده و بيشتر هزينه را هم داده است.
فكر ميكنيد اين تنش ميتواند در جزييات مذاكرات مانند تعيين گروههاي تروريستي يا ماهيت دولت انتقالي يا موقت در سوريه تاثيرگذار باشد؟
در اجلاس نيويورك، اردن به همراهي عربستان ليستي را درباره گروههاي تروريستي آماده كرده بود كه آن ليست با نقشآفريني ايران از دستوركار خارج شد و قرار شد كارگروهي با عضويت ايران مسووليت اين امر برعهده بگيرد. بيترديد آنها در اين باره اخلالآفريني بيشتري خواهند كرد كماآنكه در سه نشست قبلي درباره سوريه نيز همين كار را كردند ولي راه به جايي نبرده و نميبرند. اكنون غرب و امريكا فهميدهاند كه عربستان به مهرهاي سوخته تبديل شده و نبايد مانند گذشته روي آن سرمايهگذاري كنند.