درباره سوشا مكاني و اخبار حاشيه اي
معصومه سليمي /
1- هرگز تركهاي كوچك را فراموش نكن
همهچيز از آن روز شروع شد كه سوشا مكاني ديگر رقيبي به نام نيلسون را كنار خود نديد و با پيراهن شماره يك، دروازهبان اصلي پرسپوليس شد. شايد هم از پيشتر؛ از روز مسابقه پرسپوليس و استيل آذين كه او از دروازه استيل آذين محافظت ميكرد. در آن بازي از پرسپوليس گلي خورد كه چندان براساس بازي جوانمردانه پرسپوليسيها نبود و البته از حركات اضافي خودش هم ناشي ميشد. سوشا بعد از آن گل زار زار گريه كرد و با دست آسمانها را نشان داد و گفت: «خدا آن بالاست». حواشي و درگيريهاي آن بازي باعث شد پرسپوليسيها ميانه خوبي با مكاني نداشته باشند. سوشا به نفت و بعد به فولاد خوزستان پيوست اما با قهرماني فولاد، گذرش دوباره به پرسپوليس افتاد با همه خاطراتي كه قبلتر ساخته بود. او ميتوانست از اين موقعيت استفاده كند، نقطه درخشان تيمش باشد و جايي در قلب هواداران قرمز براي خود باز كند اما در معدود بازيهايي درخشيد، در بسياري بازيها معمولي بود و در برخي بازيها، اشتباهاتي بعيد مرتكب شد. انتقادها آغاز شدند ولي سوشا همچنان با نوسان ادامه داد. نوساني كه نه به سمت قرص شدن دل هواداران پيش ميرفت و نه به سوي يكسره كردن كار و تصميمي قاطع براي به خدمت گرفتن دروازهباني جديد. در اين ميان خاطرات هم زنده شدند و منتقدان بيرحمتر. آنها از خطاها نگذشتند و عادلانه و ناعادلانه اشتباهات مكاني را به رخ كشيدند تا اينكه بهروز سلطاني، دروازهبان سالهاي گذشته پرسپوليس، بعد از بازي با «پديده» درباره تمرينهاي سطح پايين سوشا و نياز پرسپوليس به جذب دروازهبان جديد حرف زد. در اين شرايط در حالي كه سوشا از جانب سرمربي تيمش حمايت ميشد، طي مصاحبهاي گفت: «بايد قبول كنيم من هم آدمم و اشتباه ميكنم. دروازهبانهاي بزرگ دنيا هم اشتباه ميكنند و در يك بازي شش، هفت گل ميخورند.» سوشا ترك ايرادهاي كوچكش را دست كم گرفته بود.
2- هرگز با پاي خودت وارد برزخ نشو
ماجرا از اعتراض و انتقاد و نارضايتي گذشت. ديگر پاي موضوعي در ميان نبود كه برانكو بتواند به راحتي حامي دروازهبان تيمش باشد. سوشا قبلا گفته بود: «دوست دارند كاري كنند كه تمركزش به هم بخورد.» حالا نه ديگران كه خودش باني اصلي اين آشفتگي بود. مصاحبه محمدرضا زادمهر، در بحبوحه سر و صدا و حواشي زندگي دروازهبان قرمزها و بازداشت او، موضع پرسپوليس را نسبت به ماجراي پيش آمده آشكار ميكرد: «آرامشي كه پرسپوليس دارد، رمز اصلي موفقيت است.» طبق اين گفته عضو هياتمديره پرسپوليس كمتر كسي تصور كرد كه اين تيم قصد داشته باشد آرامش و مسير موفقيتي را كه در آن به خوبي پيش ميرود، با پرداختن به ماجراي دروازهبانش، از كف بدهد. سوشا در برزخي گرفتار شد كه خودش قدم اول را براي ورود به آن برداشته بود.
3- هنرت را در جمع نا آگاهان ارايه نكن
در جام جهاني 1986، ديه گو مارادونا گلي را با دست وارد دروازه پيتر شيلتون كرد كه خيليها تحسين و تشويقش كردند. مارادونا، مارادونا بود. بهترين بازيكن تاريخ فوتبال جهان كه هر حركتش داخل مستطيل سبز، نشان از ظرافت و استعدادي خارقالعاده داشت. آنقدر كه حواشي زندگي شخصياش نميتوانست منكر نبوغ او باشد. هر تماشاگري با هر سن و سالي، خواه مسلط به فوتبال خواه در مقام يك ناظر غيرحرفهاي، اذعان داشت كه او هنرمند واقعي دنياي فوتبال است. مارادونا در آن جام جهاني، با خيال راحت به دستي كه آن گل را به ثمر رسانده بود، گفت: «دست خدا». سوشا مكاني در 26 فروردين سال 1390 طي بازي تيمش با پرسپوليس گفت: «خدا آن بالاست». مارادونا 20 سال بعد از ماجراي «دست خدا» از مردم انگليس بابت آن گل عذرخواهي كرد و «دست خدا» را به فراموشي سپرد. اما اگر خاطرهها در اثر گذشت زمان غباري از فراموشي به خود بگيرند، زماني دوباره با تلنگري جان خواهند گرفت. همانطور كه اهالي فوتبال جهان «دست خدا» را از ياد نبردهاند، فوتبالدوستان ايراني هم «خدا آن بالاست» و باقي اتفاقهاي مهم را فراموش نكرده و نميكنند. سوشا مكاني ميتوانست ورق را برگرداند، ميتوانست آن قدر حرفهاي زندگي كند و هنرمندانه بازياش را ارايه دهد كه آگاهان و ناآگاهان خيلي كمتر بتوانند او را هدف نقدهاي تند خود قرار دهند اما خاطرهاي ديگر در ذهن مخاطبانش ساخت كه البته هنوز كامل شكل نگرفته است.