روابط ايران و عربستان پازلي از تداوم روندهايجديد در خاورميانه
شهرام فرسايي٭ /اقدام عربستان سعودي در قطع يكجانبه روابط سياسي خود با ايران با بهانه قرار دادن حمله به سفارت اين كشور در تهران (به دنبال شهادت تحريك آميز شيخ نمر از علماي برجسته شيعه عربستان) در محافل غير رسمي تحليلي و رسانهاي بازتابهاي شايان توجهي داشته است. چرايي و انگيزه رفتار عربستان و تاثير آن بر تحولات خاورميانه موضوع حايز اهميتي است كه نيازمند تامل و بررسي بيشتر است. اين رويداد در ادامه مجموعهاي از تحولات، كنشهاي سياسي و روندهاي جديدي است كه هر روز بيشتر خود را نشان ميدهد، روندهايي كه روايتگر دگرگوني راهبردي و تحول در همه اجزا و مختصات منطقه است. تحول در روابط ايران و عربستان را بايد در مجموعه تحولات و روندهاي موجود در خاورميانه مورد تحليل قرار داد. در اين زمينه گزارههاي ذيل شايان توجه است:
خاورميانه در وضعيت كنوني شاهد كثرت تحولات و بحرانهاي مختلف از جمله ظهور و تكامل پديده داعش در سوريه و عراق، جنگ داخلي در سوريه، مداخله نظامي عربستان در يمن، تداوم سركوب فلسطينيها توسط رژيم صهيونيستي، ادامه تنش سياسي در مصر و بيثباتي در ليبي است. ديدگاههاي ايران و عربستان نسبت به اين حجم از رويدادهاي مخاطرهآميز، متضاد، متنوع و پيچيده مسالهساز و بحرانآفرين بوده است. حمله گسترده نظامي عربستان به يمن، سياستهاي جنگطلبانه در سوريه، سياستها و رفتارهاي خشونتطلبانه و فرقه گرايانه در عراق، نمونههايي از اختلافنظرهاي مبنايي طرفين است. ايران و روسيه دو حامي اصلي بشار اسد در جنگ سوريه هستند و عربستان، جنگ در سوريه را جنگ ايران براي گسترش سلطه شيعي در منطقه ارزيابي ميكند.
كثرت تحولات در منطقه، همزمان منجر به شكلگيري و تداوم روندهاي جديد منطقهاي از جمله خشونت و افراطيگري، تروريسممحوري جهت دستيابي به اهداف سياسي و اقتصادي، جنگهاي نيابتي منطقهاي، رقابتهاي كلاسيك و نوين بازيگران فرامنطقهاي و شكلگيري شرايط نوين سياسي و راهبردي شده و اين امر منطقه را آماده هرگونه تحول غير قابل پيشبيني كرده است. ايران و عربستان مدت زيادي است كه در روندهاي موجود و روندهاي در حال زايش درگير هستند. قطع روابط دو كشور آخرين پرده از تحولات غيرقابل پيشبيني جاري در منطقه است.
واقعيت اين است كه بازيگران امنيتي و سياسي در منطقه هيچگاه تا اين اندازه متنوع نبودهاند. علاوه بر امريكا، اتحاديه اروپا، كشورهاي غرب اروپا، مديترانه، منطقه نورديك (شمال اروپا) و مركز و شرق اروپا در اين منطقه بازيگري دارند. روسيه با حضور در متن تحولات سوريه به خاورميانه بازگشته و از سويي انگيزه حضور ناتو در تحولات سوريه را مضاعف كرده است. بازيگران محلي و منطقهاي نقش مهمتري از بازيگران فرامنطقهاي يافتهاند. هر چند مثلث ايران، عربستان و تركيه به عنوان قدرتهاي منطقهاي، اثرگذاري قابل توجهي بر روندها دارند ولي افزايش بازيگران منطقهاي و پيگيري منافع ملي مستقل از سوي آنان، زمينه برخوردهاي ايران و عربستان را افزايش داده است.
عربستان در مقام يك بازيگر فعال منطقهاي با دستورالعملي متفاوت و در چارچوب راهبرد مستقل ملي خود، جوياي اين است كه بازي را يك ـ صفر به نفع خود پايان دهد. اين امر منجر به فرسايشي شدن تحولات، افزايش دامنه تضادها، سوءتفاهمها و سوءبرداشتها و تحليلهاي متفاوت از بحرانهاي منطقهاي ايران و عربستان شده است.
فقدان همگرايي اقتصادي ميان بازيگران منطقهاي از جمله ايران و عربستان باعث افزايش و تعميق تنشها و تضادها شده و در مواردي با كاهش دامنه همكاري و ائتلاف ميان بازيگران منطقهاي، وضعيت را به مرحله بنبست كشانده است.
سرعت و سيالي تحولات منطقهاي افزايش يافته و با تداوم بروز حوادث غيرقابل پيشبيني، دوستيها و دشمنيها در خاورميانه دستخوش تغيير شده و شكافهاي دروني نخبگان سياسي و امنيتي عميق شده است.
سعوديها شروعكننده بازي خطرناكي شدهاند كه الزاما تمامكننده آن نيستند. تنش در روابط ايران و عربستان پيامدهايي بر تلاشها جهت مبارزه با داعش و پيشبرد روند صلح در سوريه و ايجاد ثبات در خاورميانه خواهد داشت. عربستان سعودي براي برهم زدن بازي منطقهاي ايران به دو ابزار پول و استفاده از نيروهاي افراطي در جنگهاي نيابتي كه عربستان در عراق و سوريه راه انداخته متوسل شده است.
عربستان بر اين باور است كه با اجرايي شدن توافق هستهاي، قدرت رو به تزايد منطقهاي ايران افزايش يافته و با رفع تحريمهاي اقتصادي عليه ايران، پولهاي به دست آورده خرج گسترش نفوذ ايران در منطقه خواهد شد. در اين زمينه بايد اضافه كرد كه يك نوع هراس غيرواقعي در مورد حل و فصل پرونده هستهاي ايران در بين برخي از كشورهاي منطقه ايجاد شده است .
عربستان با برقراري روابط تنگاتنگتر با برخي از كشورهاي منطقه به اصليترين منبع حمايت و تغذيه تروريسم در خاورميانه تبديل شده و گروههايي مانند داعش و النصره بدون حمايت مالي و لجستيكي عربستان سعودي قادر به ادامه تحركات خودشان نيستند. اين امر جمهوري اسلامي ايران را تحريك كرده است.
بررسي رفتارهاي قدرتهاي منطقهاي نشان ميدهد كه بعضا اين كشورها در شرايط بيثباتي و تنشهاي جاري، مسوولانه عمل نميكنند. در همين چارچوب عربستان با فرار به جلو، ايران و متحدان منطقهاياش را متهم به تشكيل شبكه هستهاي تروريستي كرده است؛
عربستان سعودي از روي كار آمدن دولت اعتدالگرا و حل و فصل مساله هستهاي و بازگشت فضاي اعتماد بينالمللي به ايران و تقويت جايگاهش در منطقه و در سطح بينالمللي ناخرسند است. از سويي روند تحولات چند سال گذشته وروند تضعيف موقعيت عربستان در منطقه منجر به رفتارهاي نامعقول و غيرمنطقي اين كشور در عرصه تحولات منطقهاي شده و اين كشور را به بازيگري راديكال و عصبي تبديل كرده است.
ناگفته پيداست با توجه به ضرورت پايبندي به كنوانسيونها و مقررات بينالمللي، هر گونه تعرض به سفارتخانههاي خارجي به هر علتي، اقدامي مغاير با منافع ملي كشورها محسوب ميشود. در دنيايي كه كشورها در عرف ديپلماتيك به دنبال ارتقاي منزلت و اعتبار بينالمللي خود هستند، حمله و به آتش كشيدن سفارت عربستان در تهران با هر انگيزهاي به دور از شأن و جايگاه ملت ايران بوده و از سويي به روابط خارجي كشور آسيبهاي جدي زده و ايرانهراسي را تقويت ميكند. اينگونه حملات و تجربه تاثير آن بر روابط خارجي ايران نشان ميدهد كه در داخل ايران گروههايي هستند كه در مقام بازيگران فروملي قابليت بازيگرداني در عرصه سياست خارجي را همچنان حفظ كردهاند.
به نظر ميرسد گفتمان اعتدال و عقلانيت دولت يازدهم هنوز به باور عمومي همه آحاد و اقشار جامعه تبديل نشده است. گفتوگوي مستقيم و ارتباط ديپلماتيك جمهوري اسلامي ايران و عربستان با رعايت مصالح و عزت نظام براي حل اختلافات ضروري است.
٭ پژوهشگرارشد امور راهبردي