بوي گل سوسن و...
عبدالجبار كاكايي
زير چادر سلطنتي كوههاي اطراف مرو، بعد از جنگ «دندانقان» مشاهير رجال دربار مسعودي با سر و موي گرد و خاك گرفته جمع شده بودند، شش ماه اردوكشي و فتح قلاع بين راه و رسيدن به سرحد مواجهه با تركمنها و چند روز نبرد بي امان و شكست خفت بار مسعود غزنوي ازجماعتي كه آدم حسابشان نميكرد، اكنون خندهاي تلخ بر لبان سلطان نشانده بود.
باقيمانده لشكر شكست خورده، اردو زده بود و رجال خسته و در هم شكسته، گرد امير مغلوب جمع شده بودند تا تكليف غزنه را روشن كند و
هركس به فراخور حال خود پي كاري و ياري رود. در اين اثنا بود كه «بوالفضل» وارد سراپرده سفري همايوني شد، مسعود با خندهاي بلند گفت: «آه بوالفضل تويي شكر خدا كه جراحتي نداري...» و اين مواجهه اميرمسعود با تاريخ نويس بزرگ عصر محمودي و مسعودي بعد از شكست بزرگ دندانقان مرو بود، حكومتي كه پدر با خون دل از مرو به دست آورده بود، پسر ازهمان مرو وا نهاد.
معمولا شكست بزرگ ونهايي در يك نقطه اتفاق ميافتد اما اين نقطه، خط اتصالي دارد به شكستهاي پشت سر كه به چشم نيامده و كوچك انگاشته شدهاند، آنچه مسعود از دست داده بود، دلهاي ملت و لشكريانش بود كه در طول 10 سال رفته رفته از او فاصله گرفته بودند، از ستيز با بازماندگان حكومت پدر تا گسستن از بزرگان و نخبگان و رجال و مشاهير وقت، گفت «جانب دلها نگاهدار كه سلطان ملك نگيرد اگر سپاه ندارد.»
تاريخ، عبرتآموز و زندگيساز است، نقش بوسهل زوزنيها در تاريخ، مخرب و كشنده است، جاه طلبان متملقي كه بين منفعت مردم و منفعت شخصي قرار ميگيرند و در تهي كردن عرصه از خادمان و خاصان سهم بسزايي دارند.
اما اكنون زير چادر سلطنتي مسعودي، امير جوان، لحظات دلهره آور شكست و عقبنشيني را با نوشيدن شراب سبك ميكند و ميخندد، درست مثل خندهاي كه برلبان افسرده قزاق كهنسال تبعيدي در جزيره موريس جراحي شد، يا پوزخند رييس حزب اشتراكي بعث عراق، پاي چوبه دار.
از مدار اين خندهها ميشود به رد نشانههاي خيانت اطرافيان و در واقع نزديكان دور پي برد و فهميد كه چه دستهايي در كارند تا رفته رفته از خادمان، خائنان بسازند و از اميران اسيران.
فجر انقلاب ياد آور اتحاد مردم براي شكستن طلسم «شاه و رعيتي» است، نوعي تجديد عهد با انقلاب مشروطه و بازنمايي شعارهاي استقلالطلبانه و آزاديخواهانه مردم، اميد آنكه در كنار هم بودن را از ياد نبريم و بدانيم غفلت از همديگر شكستي است به تلخي شكست دندانقان در تاريخي كه بارها تجربهاش كردهايم.
اين روزها كه بوي گل سوسن و ياسمن از رسانه ملي ميآيد، براي همه بايد عزيز باشد، همه كساني كه به درك انقلاب 57 رسيدند و به حقيقت آن مومن ماندند.