گزارش «اعتماد» از مسدود شدن حساب كمكهاي مردمي به مليپوش حادثهديده راگبي
مورد عجيب سارا عبدالملكي
حسين قهار / «از همه مردم و هنرمندان و ورزشكاران و مسوولاني كه براي دختر من زحمت كشيدند و او را حمايت كردند تشكر ميكنم. اما بعضيها را كه دل من و خانوادهام را شكستند و اشك ما را در آوردند به خدا واگذار ميكنم». اينها جملات مريم ابوترابي، مادر سارا عبدالملكي است كه اين روزها همه مردم نگران وضعيت او در بيمارستان هستند. ملي پوش راگبي ايران كه چندي پيش در جريان يك سانحه رانندگي با آسيبديدگي جدي نخاعي روبهرو شد حالا همه اميد خودش و خانوادهاش به كمكهاي قابل توجهي است كه مردم به آنها كردند. اما يكسري اتفاقات دست به دست هم داد كه حساب بانكي ارايه شده به مردم مسدود شده است. اين اتفاق بهانهاي شد تا درباره اتفاقات روزهاي اخير پيرامون سارا عبدالملكي گزارشي تهيه كنيم.
ماجرا از جايي شروع شد كه يكي از طرفداران محراب قاسمخاني در اينستاگرام موضوع تصادف شديد سارا عبدالمالكي، بازيكن تيم راگبي بانوان را به اطلاع اين چهره رساند و قاسمخاني هم بعد از پي بردن به صحت و سقم اين اتفاق تلخ در تماس با مادر سارا پي به هزينههاي گزاف عمل جراحي اين ورزشكار برد. در مرحله بعدي اين شقايق دهقان، بازيگر مطرح سينما و تلويزيون ايران بود كه با هماهنگي همسرش (محراب قاسمخاني) شخصا در بيمارستان آسيا حضور پيدا كرد و از نزديك پيگير شرايط سخت سارا و خانوادهاش شد و ماحصل اين پيگيريها اطلاعرساني دقيق و بسيار مهم محراب قاسمخاني درباره شرايط ساراعبدالملكي در يك پست اينستاگرامي شد. مسالهاي كه در اصل اتفاق آغاز يك جشنواره بزرگ مردمي براي كمك به ملي پوش راگبي حادثه ديده ورزش كشور بود. دختري كه خانوادهاش به خاطر شرايط سخت مالي حتي ديگر توان خريداري دارو براي فرزند خودشان را نداشتند، ناگهان با كمپين حمايتي در شبكههاي مجازي روبهرو شد كه باني آن يك زوج هنرمند و سپس اكثر چهرههاي مشهور فرهنگي، ورزشي كشور بودند. قاسمخاني در پستي اينستاگرامي از مردم خواسته بود تا هر فردي هر چقدر در توان دارد به شماره كارت اعلامي مريم ابوترابي، مادر سارا عبدالملكي واريز كند واين پست هم توسط اكثر ورزشكاران و هنرمندان در صفحات اينستاگرم و كانالهاي تلگرامشان بازنشر شد. در نهايت اتفاقاتي افتاد كه هيچ كسي انتظار آن را نداشت.
وضعيت سارا عبدالملكي نسبت به روزهاي ابتدايي بستري شدن در بيمارستان خيلي بهتر است. اما در شرايط كنوني به دليل آسيب شديد نخاعي او ديگر توانايي راه رفتن و ايستادن ندارد و اين حقيقت تلخي است كه هنوز اين مليپوش راگبي در جريان آن قرار نگرفته است. سارا عبدالملكي در حال حاضر 22 سال سن دارد و 5 سالي ميشود كه راگبي بازي ميكند و عضو تيم بانوان راگبي ستارگان تهران است. او همچنين سه سال سابقه پوشيدن لباس تيم ملي راگبي را هم در كارنامه دارد. البته در اين مدت او توانسته بود با حضور در كلاسهاي مختلف مدرك مربيگري راگبي خود را هم دريافت كند و اخيرا هم مشغول طرح استعداديابي راگبي بانوان بود كه در جران يك سانحه رانندگي به چنين وضعيتي گرفتار شد. طبق خبرهاي منتشر شده او براي طرح استعداديابي راگبي به كرمانشاه رفته بود و در مسير بازگشت از اين ماموريت، خودروي او در جاده چپ ميكند. در جريان اين اتفاق هم آسيب شديدي به بدن او وارد ميشود. مهرههاي هفت و هشت كمر او شكسته و در نخاع فرو رفته و پزشكان مجبور شدهاند با عمل جراحي سخت مهرههاي آسيبديده را از كمر او بردارند و پينهاي مخصوص جايگزين آن كنند. در واقع او در حال حاضر دچار آسيبديدگي نخاعي 90 درصدي شده است. علاوه بر آن جمجمه او هم آسيب ديده و بر اثر شدت جراحات وارد شده، دنده او هم در اين حادثه شكسته و به ريه او آسيب رسانده بود. جمجمه اين دختر قهرمان راگبي ايران نيز به خاطر فشار ضربات آسيب ديده و دست چپ و پاي راست و كتف او هم شكسته و پزشكان براي او پلاتين كار گذاشتهاند. تا به امروز هم به خاطر تمام اين جراحات جدي عملهاي جراحي سنگين و مختلفي روي مليپوش راگبي ايران انجام شده و اين احتمال وجود دارد كه در آينده باز هم پزشكان مجبور شوند عملهاي ديگري در صورت عدم بهبودي نواحي آسيبديده بدن روي او انجام بدهند.
كمپين اينستاگرامي به وجود آمده از سوي هنرمندان و ورزشكاران در حمايت از اين ورزشكار اما موجي از اميد و خوشحالي را در بين مردم به وجود آورد. در اين بين فقط كافي است سري به صفحات اينستاگرام چهرههايي بزنيد كه در كمپين جمعآوري كمك به سارا عبدالملكي شركت كردند. نكته قابل تامل و غيرقابل باور درباره اين بسيج مردمي اما اين است كه تا ظهر روز پنجشنبه چيزي حدود 350 ميليون تومان پول از طرف مردم و چهرههاي سرشناس و خير براي كمك به او به حساب بانكي مادرش منتقل شد و اين رقم با سرعت چشمگيري رو به افزايش بود. البته رقم جمعآوري شده خيلي بيشتر از هزينههاي بيمارستان بود. اما واقعيت اين است كه با توجه به آسيبديدگي نخاعي سارا عبدالملكي، او حالاحالاها توانايي راه رفتن نخواهد داشت و به همين ترتيب طبق اعلام پزشكان بايد چيزي حدود 18 ماه به صورت مداوم فيزيوتراپي انجام دهد و تحت نظر پزشكان متخصص باشد تا با مرور زمان بلكه راهي براي مشكل آسيبديدگي نخاعي او پيدا شود. به اين ترتيب هزينههاي درماني بعد از ترخيص به قدري براي خانواده او زياد است كه به خاطر همين موضوع مردم خير پول بيشتري براي او جمعآوري كردند. پولي كه معلوم نيست تمام هزينههاي درماني او در طول 18 ماه آينده را تامين خواهد كرد يا خير.
راه افتادن كمپين مردمي براي كمك به سارا عبدالملكي البته حاشيههاي بسيار زيادي را به وجود آورد و خانواده او را تحت فشار قرار داده است. حسن ميرزاآقابيگ، رييس انجمن راگبي ايران در مصاحبهاي راديويي اعلام كرد كه آنها تمام هزينههاي بيمارستان اين مليپوش را تامين كردهاند و هيچ نيازي نيست كه مردم به حساب مادر او پول واريز كنند. بعد از اين اظهارنظر نوبت به نايبرييس بانوان انجمن راگبي رسيد كه اين ادعا را مطرح كرد. اين مقام مسوول اما در تماس تلفني با مادر سارا عبدالملكي ضمن انتقاد شديد از او به خاطر كمك گرفتن از مردم به مريم ابوترابي تاكيد كرده بود كه حق ندارد يك ريال از اين كمكهاي مردمي را هزينه بيمارستان كند. اين مساله با مشاجره لفظي مادر مليپوش راگبي و نايبرييس انجمن راگبي خاتمه پيدا ميكند و سرآغاز به وجود آمدن مشكلات بعدي ميشود. چرا كه از پنجشنبه عصر حساب بانكي كه براي كمك به سارا اعلام شده بود به دلايلي نامعلوم مسدود ميشود. از طرفي يكي از مشاوران وزير ورزش و جوانان هم در تماس تلفني با محراب قاسمخاني به خاطر راه افتادن اين كمپين مردمي انتقاد و گلايه ميكند. با اين حال به نظر ميرسد كه در پشت پرده راه افتادن اين كمپين مردمي اتفاقاتي رخ داده كه هنوز جزييات دقيقي از آن براي رسانهها و مردم روشن نشده است. با مسدود شدن كارت عابر بانك مادر سارا البته از بعدازظهر پنجشنبه ديگر هيچ كسي نميتواند به اين خانواده از طريق ارسال پول به كارت كمك كند. بايد ديد واكنش مسوولان انجمن راگبي و وزارت ورزش به آن حادثه عجيب و غيرقابل باور چه خواهد بود. چرا كه مردم با ميل خودشان تصميم گرفتند در اين كمپين حمايت شركت كنند و هر كسي بر اساس وسع خودش مبلغي را به شماره كارت مادر سارا كه اتفاقا خودش هم با بيماري سرطان دست و پنجه نرم ميكند واريز كند. با اين حال به نظر ميرسد بعضي از مسوولان از راه افتادن اين كمپين حمايتي و جمعآوري 350 ميليون تومان براي سارا عبدالملكي راضي نبودند!
كار به جايي رسيده بود كه مادر سارا براي تامين هزينههاي درمان دخترش آگهي فروش كليهاش را در ميدان انقلاب پخش كرد. در روزهاي اول هيچ خبري از مردم، رسانهها و مسوولان نبود. پدر سارا هم به دليل هزينههاي سنگين عملهاي جراحي سخت، اقدامات اوليه براي فروش منزل كوچكشان در محمدشهر كرج را انجام داده بود. در روزهاي ابتدايي بستري شدن در بيمارستان پدر و مادر سارا هيچوقت فكرش را نميكردند كه اتفاقاتي رخ بدهد كه آنها را از نگراني تامين هزينههاي بيمارستان دخترشان در بياورد. اما از آنجايي كه هميشه «خدا جايي همين نزديكيهاست» در يك چشم بر هم زدن سارا به مهمترين چهره شبكههاي مجازي مطرح شد. تا جايي كه ظهر پنجشنبه آقاي هاشمي، وزير بهداشت هم شخصا در بيمارستان آسيا حضور پيدا كرد و پيگير وضعيت سارا عبدالملكي و روند درماني او بود. وزير حتي به مسوولان بيمارستان دستور داد كه از اين به بعد تمام خدمات ارايه شده به اين بازيكن راگبي رايگان باشد و گزارش كامل اقدامات مربوط به درمان او هم در اختيارش قرار بگيرد. وزير بهداشت درباره حضور خود در بيمارستان هم در كانال تلگرام خود نوشت. وزير بهداشت حتي از اينكه قهرمانان و ورزشكاران كشور در هنگام بروز چنين حوادث ناگواري از هيچ گونه حمايت جدي برخوردار نيستند؛ ابراز تاسف و تاكيد كرد: « اگر چه بيمه زير نظر وزارت بهداشت نيست؛ اما حداكثر پوشش بيمه براي قهرمانان ملي دغدغه ديرين ما بوده و هست. حمايت از جوانان ورزشكار كه براي افتخارآفريني كشور تلاش ميكنند وظيفهاي است بر دوش همه ما.»
مريم ابوترابي: به خدا واگذارشان كردم
من نگران بچهام هستم و اگر حرفي بزنم ممكن است براي من و خانوادهام مشكلاتي را درست كنند. الان تمام دغدغه من رسيدگي به وضعيت سخت سارا است. بعضي از مسوولان ورزشي به خاطر كمكهاي مردم حرفهايي را به من زدند. در حالي كه من هيچوقت از اين مسوولان كمك نخواستم. آنها كاري براي سارا نكردند. كلي هم حرف پشت سر بچه من دارند ميزنند و ميخواهند با آبروي ما بازي كنند. من سپاسگزار لطف مردم عزيز ايران هستم كه بعضي با دعاي خيرشان و بعضي هم با كمك مادي كمك حال ما بودند. متاسفانه از بعدازظهر پنجشنبه حساب كارت من مسدود شده و نه توانايي برداشت پول از آن را داريم و نه كمكهاي مردمي به آن وارد ميشود. من دليلش را نميدانم. نميخواهم خيلي از مسائل را باز كنم. اما آنهايي را كه اشك ما را در آوردند، به خدا واگذار ميكنم. ما از نظر مادي شرايط سختي را در زندگي تجربه كرديم و الان هم خدا خواست كه مردم به دختر من كمك كنند. اما بعضيها انگار از اين اتفاق ناراحت هستند و فشارهايي روي ما ميآورند. من تنها حرفم اين است كه هر اتفاقي رخ داد مردم فقط دخترم را دعا كنند تا يك روز دوباره ببينم كه ساراي من روي پاي خودش ايستاده است.