• ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3462 -
  • ۱۳۹۴ سه شنبه ۲۰ بهمن

نگاهي به « باركد» ساخته مصطفي كيايي

فروش به هر قيمتي

  فرشاد حسني/ مصطفي كيايي همواره در فيلم‌هايش به نكوهش شخصيت‌هايي مي‌پردازد كه از شرايط نابسامان اجتماعي براي رسيدن به قدرت و ثروت استفاده مي‌كنند و قدرت را دستمايه‌اي براي رسيدن به اهداف شخصي مي‌كنند. اين افراد بالقوه چيز زيادي در چنته ندارند و از لحاظ اجتماعي انسان‌هاي نخبه‌اي به حساب نمي‌آيند اما به واسطه روابط سببي و نسبي يا سوءاستفاده از بي خبري مردم در امورات، دژ محكمي براي خود ساخته‌اند. به نظر من جايگاه كيايي در سينماي ايران شبيه همين شخصيت‌هاي منفي است البته نه به اين شوري كه عنوان كردم ولي با اندكي دقت مي‌توان نشانه‌هاي مشتركي ميان او و آن تيپ آدم‌ها پيدا كرد. در سينماي كم رمق و سياست زده اين سال‌ها كه هر اعتراض سطحي به شرايط اقتصادي، محدوديت آزادي زنان، طعنه به آقا‌زاده‌ها و... با سوت و كف مخاطبين همراه مي‌شود و در انتهاي جشنواره علاوه بر سيمرغ بهترين فيلم از نگاه تماشاگران، برچسب فيلم معترض اجتماعي را نيز براي كارگردان به ارمغان مي‌آورد، آيا نبايد كيايي را از سردمداران اين جريان سينمايي (فروش به هر قيمتي) دانست كه از آب گل‌آلود سينماي ايران براي فروش فيلم‌هاي خود استفاده مي‌كند ؟ همچنين هوادارانش كه احتمالا روز به روز به تعدادشان اضافه خواهد شد آمار فروش فيلم‌ها و آگاهي از درد اجتماع را به عنوان سپر در مقابل انتقادها علم مي‌كنند و از سينماگر مورد علاقه خود مي‌خواهند بي توجه به اين انتقادات
بغض‌آلود به كار خودش ادامه دهد. كيايي
بي‌شك وبلاگ نويس خوبي محسوب مي‌شود چون ازعلايق عامه مردم آگاه است و مي‌تواند در يك متن نوشتاري همه آن مضامين را كنار هم قطار كند و مخاطب اين نوع نوشته‌ها با خواندن آن مطلب لبخندي بزند و از كار او ابراز رضايت كند اما براي ساخت يك فيلم سينمايي صرفا محدود شدن به همين مضامين، اثر را فاقد مغز و ارزش هنري مي‌كند كه تاريخ انقضاي آن با تيتراژ پاياني فيلم همزمان است.
 اشتباه اين نوع فيلم‌ها اين است كه بيان هنري را فراموش مي‌كنند و به جاي اينكه اجازه دهند مضامين در اثرشان حل شود، سعي مي‌كنند با اغراق آميزترين ترفند ممكنه آن را به فيلم خود الصاق كنند، مضامين نيستند كه به يك اثر اعتبار مي‌بخشند بلكه آنها فقط در تار و پود يك اثر هنري جاي مي‌گيرند و باعث غناي آن مي‌شوند. استفاده از روايت غير خطي (مشخصا روايت معكوس) براي بيان داستان و رسيدن به يك پايان غافلگيركننده مهم‌ترين ايده روايي فيلم باركد است كه متاسفانه آن هم به علت اينكه گره گشايي از طريق مونولوگ شخصيت صورت مي‌گيرد، ارزش روايت را كمرنگ مي‌كند، قطعا اين قاعده اوليه در سينما را خوب به ياد داريم: نگو، نشان بده. اما كيايي مهم‌ترين لحظه فيلمش را به ما نشان نمي‌دهد بلكه براي ما از زبان شخصيت حامد تعريف مي‌كند. سينماي ايران بي‌شك به فيلم‌هايي مانند عصر يخبندان و باركد نياز دارد اما نبايد آنها را در سطح آثار برجسته سينمايي تحويل گرفت و ساخت اين نوع فيلم‌ها را به بهانه نياز سينما به فروش بيشتر بدل به جريان اصلي فيلمسازي كشور كرد.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون