مهمترين مسووليتم داشتن صداقت بود
بله دقيقا اين موضوع بر اساس همان اصل صداقتي است كه عنوان كردم. ما نميتوانستيم فيلمي بسازيم كه شخصيتها حرفها و عقايد ما را بيان كنند. من معتقدم آدمها بايد حرف خودشان را در قصه بيان ميكردند. به همين دليل در «سيانور» براي شخصيت تقي شهرام بر اساس واقعيات و عقايد خودش ديالوگنويسي ميشود و مجيد شريف واقفي هم بر اساس تفكرات خودش. يا ديگر شخصيتها. حتي شخصيتهاي ساواك هم بر اساس ضوابط و عقايد خودشان عمل ميكنند. ما تصميم نداشتيم شعار از پيش تعيين شدهاي براي شخصيتهاي قصه تعريف كنيم. ما يكسري حرفهاي كلي داشتيم كه در آن بستر تاريخي بوده و هميشه ميتواند به عنوان يك آموزه براي ما وجود داشته باشد. اما ما نميخواستيم با يك شعار شخصيتها و قصه آن مقطع تاريخي را دچار تحريف كنيم.
شما در «سيانور» تم تقابل عشق و وظيفه را دستمايه قرار دادهايد. اين وجه قصه ميتواند به جذابيتهاي ژانر سياسي فيلم كمك كند. البته پرداختن به چنين موضوعي قطعا كار سختي است چرا كه سينماي ايران در نمايش چنين تصاويري دچار خط قرمز ميشود.
فكر ميكنم اين وجه قصه را بيشتر ميتوان در همان مقطع زماني پررنگ كرد. بعيد ميدانم در قصه معاصر و در شرايط فعلي بتوان به چنين موضوعي در فيلم پرداخت.
بازيهاي فيلم بسيار يكدست و روان است. اين تركيب متنوع بازيگران و انتخاب آنها قطعا پروسه سخت و زمانبري بوده است. از طرفي عمدتا بازيگران سينماي ايران از حضور در نقشهايي كه وجه سياسي دارند، پرهيز ميكنند. به نظر ميرسد در ابتدا براي اين انتخابها دچار مشكل شده باشيد. خصوصا اينكه به هر حال خودتان در يكي از نقشهاي مهم فيلم حضور داريد.
حضور خودم تقريبا اجباري بود و اصلا نميخواستم وقتي در مقام كارگردان قرار دارم به عنوان بازيگر هم حضور پيدا كنم. اما متاسفانه در سينماي ايران ما در فضايي فعاليت نميكنيم كه هر بازيگري بتواند به راحتي در هر ژانري حضور پيدا كند. ما در سينمايي كار ميكنيم كه همه مدعي يك سينماي مستقل هستند. اما درست وقتي كه براي حضور در فيلمي دعوت ميكنيم همه آن استقلال خود را از دست ميدهند. ما هم اين مشكل را داشتيم.
سابقه من كه در اين سينما مشخص است. از طريق هيچ ارگاني هم وارد سينما نشدم. اگر قرار باشد از همين امروز در سينما كار نكنم واقعا هيچ كار ديگري هم بلد نيستم. ولي براي حضور همكاران ما خصوصا بازيگران يا تا حدودي عوامل پشت دوربين، در اين بخش مشكل داشتيم. واقعا براي خيلي از نقشهايمان مدتها منتظر انتخاب يك بازيگر بوديم. همين موضوع اتفاقا يكي از دلايلي بود كه باعث شد پروسه كليد خوردن فيلم طول بكشد.
بخش عمدهاي از بازيگران ما مدت زيادي قبل از شروع كار تمرين كردند. اما تعدادي ديگر واقعا تا نزديك فيلمبرداري مشخص نبودند. شخصيتي كه من بازي كردم، واقعا از آن جمله نقشهايي بود كه خيلي براي انتخاب آن، زمان گذاشتيم.
چرا بازيگران نميپذيرفتند، آيا ترسي از اين حضور داشتند؟
همه ما بيخودي فكر ميكنيم سياسي هستيم. در ايران به طور كل همه فكر ميكنند كه از جريان سياسي باخبرند و هوش سياسي دارند. در حالي كه خيلي بيدليل داريم به همهچيز آنقدر سياسي فكر ميكنيم. بخشي از افراد فرهنگي ما فكر ميكنند چگونه شب و روز به مسائل سياسي نگاه كنند. آيا قرار است ما در سينماي ايران فقط در بستر اجتماعي كه طعنههاي سياسي دارد، فيلم بسازيم. قطعا اين گونه نيست. من ميخواهم در فيلمم سياسي حرف بزنم، مخاطبم ميخواهد برداشت سياسي كند، سياستمداران هم ميخواهند از اول به فيلمهاي ما سياسي نگاه كنند. بهتره اجازه بدهيم فضاي سينماي ما به تمام معنا سينما باشد. چون نميتوانيم اين گونه نگاه كنيم، شعارهاي فيلمهاي ما هميشه در لايه رو و اوليه قرار دارد. مخاطبين با عدم اطمينان به ديدن فيلمها ميروند. چون معتقدند اصولا اين گونه فيلمها سفارشي است. به همين دليل بيشتر از اينكه به سينما نگاه فرهنگي داشته باشيم، نگاهمان سياسي است.
در زمان نوشتن فيلمنامه آيا به بازيگري فكر ميكرديد كه
بر اساس او نقش را بنويسيد؟
اتفاقا «سيانور» از جمله معدود كارهايي بود كه ما زمان فيلمنامه فقط درگير نوشتن بوديم. اما وقتي فيلمنامه كامل شد ما به سراغ انتخاب بازيگران رفتيم. در اين بخش هم سعي كرديم بازيگران را بر اساس توانايي كه از آنها سراغ داريم، انتخاب كنيم نه بر اساس كليشههايي كه پيش از اين در ذهن ما بودند. اما مهدي هاشمي، هانيه توسلي و بابك حميديان جزو نخستين انتخابهاي ما بودند. البته من پيش از اين با آقاي هاشمي همكاري نداشتم. خوشبختانه خيلي از اين حضور استقبال كرد و با يك جهانبيني عجيبي وارد كار شد و خيلي در پرداخت شخصيت بهمنش به قصه كمك كرد.
اما يك تجربه خوبي در اين فيلم داشتم كه در زمان دورخواني موقعيتها و ديالوگها را تصحيح كرديم و در نتيجه واقعا نقشها براي بازيگران هم پختهتر شد.
فيلمبرداري، طراحي صحنه و گريم از ويژگيهاي مهم «سيانور» است. درباره همراهي اين بخشها با فيلم بيشتر توضيح دهيد.
من با عليرضا برازنده از قديم دوست بودم اما هرگز با هم همكاري نكرده بوديم. يا حتي آيدين ظريف. اما با خانم كمالي پيش از اين همكاري داشتم. «سيانور» در اين بخش يكي از بهترين تجربيات من بود. چرا كه بيشتر افراد گروه ما تجربه كار تاريخي نداشتند و اصلا آن مقطع زماني را نديده بودند. اما همه عوامل تلاش كرديم در اين بخش به سراغ تحقيقات برويم. آيدين ظريف واقعا كار ويژهاي كرد ما سكانسهايي را از دهه 50 در خيابانهاي سال 94 تهران فيلمبرداري كرديم اما يك پلان را با جلوههاي ويژه حذف يا اضافه نكرديم.
عليرضا برازنده از همان ابتدا پيشنهاد فيلمبرداري نگاتيو را داد و البته حمايت تهيهكننده را در اين بخش داشتيم. واقعا نتيجه هم در اين بخش درخشان است. براي گريم هم تحقيقات زيادي كرديم و فكر ميكنم خيلي توانستيم به آن فضا نزديك شويم.
و اينكه من واقعا حمايت صددرصدي محمود رضوي را در اين فيلم داشتم. «سيانور» با هزينه شخصي ساخته شد و واقعا تهيهكننده در تمام اين لحظات كنار ما بود.
كارنامه شما نشان ميدهد كه علاقهمنديد در ژانرهاي مختلف فعاليت كنيد. فكر ميكنم شايد براي فيلم بعدي بايد منتظر يك كمدي از بهروز شعيبي باشيم.
اميدوارم بتوانم كارهاي متفاوتي بسازم. چون خيلي علاقه ندارم كه خودم را محدود به يك ژانر خاص بكنم. من هر وقت كه ميخواهم فيلمي را كليد بزنم، انگار سينما را دوباره از نو شروع ميكنم. به همين دليل هميشه در اين مرحله تلاش ميكنم فيلمهايي كه در چنين ژانرهايي ساخته شده را ببينم، فرمولها و الگوهاي آنها را براي خودم پيدا ميكنم.
اما واقعا دوست دارم با فيلمنامههاي خوبي فيلم بسازم. اكثر فيلمسازان موفق در دنيا در يك ژانر خاص فعاليت ميكنند، اينكه من در ژانرهاي مختلف تجربه داشتم را يك ويژگي نميدانم. ولي واقعا خودم را هميشه مديون دوران دستياري در سينما ميدانم. چرا كه توانستم در ژانرهاي مختلف تجربه كسب كنم.