نگاه
ابزاري براي فهم كانت
اگر چه درباره نظرات ژرفانديشانه و پيچيده كانت، كمتر داوري صورت گرفته، اما درباره زندگي يكنواخت و شيوه زندگي وسواسي ايمانوئل كانت كه گفته ميشود در طول عمرش هرگز از شهر زادگاهش، كونيگسبرگ، پا بيرون ننهاد، داوري فراواني صورت گرفته است. بهراستي كتابهاي كانت پيچيدهاند و به هر زبان كه ترجمه شوند، بر پيچيدگي آن افزوده ميشود. از اين رو دشوار فهمي سنجش خرد ناب، كه دكتر ميرشمسالدين اديب سلطاني با دقتي بيمانند آن را به فارسي ترجمه كرده، بيش از همه مربوط به سنگيني موضوع و دشواري نثر خود كانت است. نويسنده كتاب «راهنماي مطالعه سنجش خرد ناب» كوشيده تا با زباني ساده و روشن، پيچيدگي انديشههاي كانت را بگشايد. اين كتاب در آلمان با استقبال دانشجويان و علاقهمندان فلسفه كانت روبهرو شده و تاكنون چندين بار تجديد چاپ شده و متن آن بهصورت گفتاري روي سي دي انتشار يافته است. يك ويژگي مهم كتاب ويراستاري آن توسط خسرو ناقد، فرهنگپژوه و مترجم نامدار ايراني مقيم آلمان است كه به دليل تسلط ويژه بر اين زبان و ظرافتهاي آن توانسته با ويراستاري متن كتاب، اثري روان و خواندني را به خوانندگان فارسي زبان كتاب ارايه كند. در پشت جلد ترجمه فارسي اين كتاب كه رحمان افشاري برگردانش كرده است، چنين ميخوانيم: كسي كه مايل است، لازم است يا حتي مجبور است اصل كتاب سنجش خرد ناب، اين شاهكار كانت را بخواند، كتاب حاضر را راهنمايي سودمند خواهد يافت در ورود به متني جذاب اما نه چندان آسان فهم.
روانشناسي فلسفي
با وجود اشتهار هايدگر در مقام متفكر، تاثير عميق او در روان درماني انكارناپذير است كه بهطور عجيبي مورد غفلت قرار گرفته است. «دازاين كاوي يا تحليل دازاين: درآمدي بر رواندرماني وجودي هايدگر» عنوان كتابي است نوشته دكتر اكبر جباري كه توسط نشر پرسش منتشر شده است. ژان پل سارتر درباره هايدگر از اصطلاح «افسردگي متفكر» ياد ميكند و هانا آرنت نوشت كه او از افسردگي رنج ميبرد. علت اين بود كه كميته ضدنازي پس از سقوط هيتلر از ادامه تدريس هايدگر ممانعت به عمل آوردند و تا سال 1951 كه دوباره اجازه تدريس پيدا كرد در اين فاصله او خانهنشين و عزلتگزين شده بود. چنين وضعيتي را در افراد، روانكاوان افسردگي ميخوانند. دكتر اكبر جباري معتقد است كمتر كسي تاكنون به دنبال كشف نفوذ او در رواندرماني يا كاربرد آثارش در اين حوزه است. سپس نتيجه ميگيرد كه «مهمترين وجوه تفكر هايدگر و ارتباط آن با درماني است كه هم پديدارشناسانه است و هم اگزيستانسيال.» اكبر جباري با استفاده از مجموعه سخنرانيهاي زوليكون و كتاب وجود و زمان- مهمترين و مشكلترين اثر هايدگر- دست به تحقيق و پژوهش زد كه ماحصل آن كتاب مذكور است. اين كتاب براي استفاده رواندرمانگران و دانشجويان حوزههاي مختلف روانشناسي تاليف شده است و گرچه براي عموم اهل فلسفه نيز ميتواند مفيد واقع شود، شايد براي علاقهمندان فلسفه كمي ساده و براي رواندرمانگران كمي دشوار باشد.
پديدارشناختي ميدان نقش جهان
«بيجهاني و گمشدگي» به عنوان بحراني براي انسان امروز مطرح است. از آنجا كه مكان يكي از مفاهيم پايه در معماري و شهرسازي است و بيمكاني معضلي است كه شهرها و بناهاي معاصر با آن دست بهگريبانند، ديدگاههاي هايدگر ميتواند در پديدار كردن مكان بسيار كارگشا باشد. مارتين هايدگر، ريشه حل اين معضل را در آشكارگي مفاهيم مكان، جهان و بهطور خاص دازاين (انسان) كه در- جهان- بودن از ويژگيهاي اگزيستانسيال اوست، ميبيند. دازاين مكانيت دارد و بودنش با در- جهان- بودن همراه است. مكانيت او به واسطه قرب و بعد او آشكار ميشود. اين مكانيت از دو ويژگي اساسي حكايت ميكند: رفع دوري و جهتگيري. براي تحقق مكانمندي انسان در مكان از هنر بهره ميجوييم. از ديدگاه هايدگر در هنر حقيقت آشكار ميشود و كاركرد هنر همين نامستوري است. لذا هنر معماري هنري است كه مكان در آن نامستور و آشكار ميشود. معماري به مثابه هنر مكاني براي سكني گزيدن انسان فراهم ميكند. به اين منظور چهارگانه يعني زمين، آسمان، خدايان و ميرايان در مكان گردآوري ميشوند و در نهايت مكان آشكار ميشود. مكاني به راستي مكان است كه در ارتباط با هستي انسان باشد و هويتي ناب براي او به ارمغان آورد. در اين راستا معاني محيط گردآوري و نمادينه ميشود و حس مكان براي ساكنان آن مكان به وجود ميآيد. اين احساس در مطابقت با روح حاكم بر مكان آشنايي و اينهماني فرد با مكان را بيشتر ميكند و موجب تعلق خاطر فرد به مكان ميشود. در واقع طريقي كه چيزها براي پديدارشدنشان بر انسان ميگزينند، خصلت آنها را نشان ميدهد. اگرچه مطالعات فراواني درباره ميدان نقش جهان صورت گرفته، اين كتاب قصد دارد ميدان نقش جهان را به شيوهاي خاص بررسي ميكند. در واقع آنچه اين مطالعه را از ديگر تحقيقات متمايز ميكند، همين روش يعني پديدارشناسي هرمنوتيك است. مباني كتاب حاضر براساس انديشههاي مارتين هايدگر شكل گرفته است كه با استفاده از آن «مكان» به عنوان يكي از مفاهيم پايه معماري و شهرسازي، در ميدان نقش جهان اصفهان توضيح و تبيين ميشود.
حقيقت و روش
در سالهاي اخير آثار تاليفي و ترجمه زيادي درباره هرمنوتيك به نحو عام و هرمنوتيك فلسفي به نحو خاص منتشر شده. به همين دليل تقريبا ديگر روشن شده هرمنوتيك فلسفي بيش از همه با نام گادامر گره خورده است. گادامر از اين شيوه استفاده كرد تا مانند هايدگر بار ديگر بر رابطه حقيقت و هنر تاكيد كند. اين مضمون اصلي كتاب «هنر: بازي، نماد، فستيوال» است. در تلقي گادامر اثر هنري به منزله يك متن است و او با قول به امكان مواجهه با حقيقت در عرصه هنر و زيبايي و امكان شناخت در اين عرصه، در مقابل سنت زيباشناسي مدرن قرار ميگيرد. البته گادامر بيشتر مايل بود از تجربه هنري و پرسش از حقيقت آنگونه كه در تجربه هنري پديدار ميشود استفاده كند تا اصطلاح زيباشناسي. او به صراحت ميگويد مساله نظاممند زيباشناسي را به پرسش از تجربه هنري تغيير داده است، چراكه زيباشناسي مدرن اثر هنري را به احساسات و انفعالات و بهطوركلي لذت زيباشناسي سوژه تقليل ميدهد. بهطور خلاصه ادعاي گادامر اين است: جهان تجربه هنري كه در اصل در تفكر يونانيان نمايانگر امر قدسي است؛ يعني حامل محتوا و پيام ، در دوران جديد و با ظهور سوبژكتيويسم با ازدسترفتن جايگاه و شأن ابژه، اثر هنري به موضوع و متعلق داوري و لذت زيباشناسانه تبديل و از عالم خود جدا شد. گادامر با همين نقطهنظر در حقيقت و روش ميكوشد درباره سه اصطلاح «بازي»، «فستيوال» و «نماد» كه در نظرش نقش عمدهاي در زيباشناسي دارند، چارچوبي كلي ارايه دهد؛ سه اصطلاحي كه در كتاب «هنر: بازي، نماد، فستيوال» ايدهپردازي شده است. او در مقالات «بازي هنر» و «مناسبات امر زيبا» در اين كتاب همان بحث خود در حقيقت و روش را دنبال ميكند هرچند با اندكي تغيير، تفصيل يا اختصار و با تاكيدي متفاوت در اين دو نوشته.