سيدوحيد كريمي در گفتوگو با «اعتماد»:
ديپلماسي ظريف بر تصميمگيريهاي اروپا اثر ميگذارد
گروه ديپلماسي|محمدجواد ظريف، وزير امور خارجه كشورمان پس از دو روز ديدارهاي فشرده و پيدرپي با مقامات ارشد بلژيك و سران اتحاديه اروپايي امروز به تهران بازگشت. رييس دستگاه ديپلماسي در اين ديدارها و همچنين حضور در نشست موسسه اگمونت و پارلمان اتحاديه اروپايي به تشريح نظرات ايران پرداخت. در خصوص اين سفر و نتايج آن، گفتوگويي با سيد وحيد كريمي، مدير گروه مطالعات اروپايي دفتر مطالعات سياسي و بينالمللي وزارت امور خارجه داشتهايم كه مشروح آن در ادامه ميآيد.
روند روابط ايران و اتحاديه اروپايي طي سالهاي گذشته به چه شكلي بوده است؟
ايران و اتحاديه اروپايي، دورههاي مختلفي از روابط را در طول سالهاي گذشته طي كردهاند. با آغاز به كار اتحاديه اروپايي و بهبود نسبي روابط ايران با اروپا، ما شاهد دور نخست گفتوگوها ميان ايران و اتحاديه اروپايي بوديم كه انتقادي بود. پس از گذشت چند سال، روابط ايران و اتحاديه اروپايي در حال حركت به سمت حالت تجاري شدن و گسترش بود و به همين خاطر هم شاهد بوديد كه گفتوگوهاي ايران و اتحاديه اروپايي از حالت انتقادي به حالت جامع و فراگير تغيير يافته بود اما پس از آغاز بحران هستهاي در اوايل دهه قبل، هرگونه روابط ميان ايران و اروپا مسكوت ماند چراكه هر مسالهاي مطرح ميشد، آنها انجام و حل موضوع را منوط به حل پرونده هستهاي ميكردند. با اين حال، مراودات ميان ايران و اروپا وجود داشت اما ارتقا هم نيافت. پس از انتقال پرونده هستهاي ايران از شوراي حكام به شوراي امنيت و اعمال تحريمها عليه ايران روابط ايران و اروپا به پايينترين سطح خود در تمامي تاريخ خود رسيد. شما اگر به حجم مبادلات تجاري ايران و اروپا قبل از مطرح شدن پرونده هستهاي ايران نگاه كنيد، ميبينيد كه روابط اقتصادي تهران و بروكسل، چيزي حدود 30 ميليارد دلار بود كه تا يكي دو سال گذشته، اين رقم به حدود پنج تا شش ميليارد دلار تقليل يافت و اين سطح مبادلات نشان از كاهش روابط دارد در حالي كه پتانسيلهاي روابط ايران و اروپا بسيار بالاست. در آن دوران، مقامات عالي از ايران به اروپا دعوت نميشدند و نه مقامي عاليرتبه به تهران ميآمد و تبادل هياتها نيز ميان ايران و اروپا متوقف شد.
در دو سال گذشته روابط ايران و اتحاديه اروپايي چگونه بوده است؟
هماكنون ايران و اتحاديه اروپايي دوران جديدي از روابط دوجانبه خود را تجربه ميكنند. دور سوم مذاكرات ايران و اتحاديه اروپايي آغاز شده است و ميتوان گفت كه طرفين درصدد ارتقاي روابط خود هستند. در سالهاي گذشته، ايران و اروپا گفتوگو ميكردند؛ گفتوگوهايي لزوما همراه با نتيجه و دستاورد هم نبود اما ما در دو سال گذشته، با آنها مذاكره كرديم و اين به معناي آن است كه طرفين درصدد نتيجهگيري و جمعبندي بودند كه در نهايت در رسيدن به برجام موثر بود.
سفر آقاي ظريف به بروكسل و مجموعه ديدارهاي او با مقامات اتحاديه اروپايي تا چه اندازه به گسترش روابط تهران و بروكسل منجر خواهد شد؟
اتحاديه اروپايي از دو مكانيزم و بخش، تشكيل شده است. 28 كشور اروپايي عضو مجموعهاي شدهاند كه وضعيتشان را از حالت انفرادي و حقيقي به حالت جمعي و حقوقي تبديل كرده است. مسوول هماهنگي و رهبري آنها در عرصه سياست خارجي، با خانم موگريني است اما همين اتحاديه اروپايي نهادها و موسساتي را در زيرمجموعهاش دارد كه تصميمگيري آنها بسيار اثرگذار است و به عبارتي ميتوان گفت تصميمات اصلي را هم آنها اتخاذ ميكنند كه بهطورمثال ميتوان به پارلمان اروپا اشاره كرد. طيف وسيع ديدارهاي آقاي ظريف در بروكسل با مقامات مختلف اتحاديه اروپايي نشان ميدهد كه وزير امور خارجه به دنبال متقاعد كردن مقامات مختلف اين اتحاديه براي گسترش روابط با ايران است. با اين حال، شرايط كنوني بينالمللي بهگونهاي است كه بيترديد روابط ايران و اتحاديه اروپايي گسترش خواهد يافت و شايد به سمتي برود كه نمايندگيهاي ايران و اتحاديه اروپايي در تهران و بروكسل داير شوند.
بهبود و گسترش روابط ايران و اروپا، به چه اندازه ميتواند موجب مصون ماندن ايران از تحريمهايي از قبيل تحريمهاي حقوق بشري يا تروريسم شود؟
اعمال يا عدم اعمال تحريم عليه يك كشور تا اندازه بسيار زيادي به تبحر و مجرب بودن ديپلماتهاي يك كشور بستگي دارد. ما بحرانهاي بسياري را ديدهايم كه با ديپلماسي حل شده و جنگي ديگر به وقوع نپيوسته است مانند بحران موشكي كوبا در 1963 اما بحرانهايي هم بودهاند كه با دپيلماسي حل نشدهاند مانند بحران سوريه و بحران اوكراين. با اين حال من فكر ميكنم تعميق بخشيدن به روابط و اقدامات فشرده ديپلماتيك به صورت مستمر ميتواند مانع از بروز بسياري از بحرانهاي جديد باشد. با آنكه ايران و اروپا در دو سال گذشته با بهبود روابط روبهرو بودهاند ولي روند نسبتا كندي داشته و انتظارها بيش از اينها است.
روابط ايران و اروپا پس از انقلاب تا حدود بسيار زيادي تحت تاثير تنش ايران و امريكا بوده است. فكر ميكنيد با گسترش روابط ايران و اروپا، افزايش سطح مبادلات تجاري و اجرايي شدن برجام، سايه روابط ايران و امريكا بر روابط ايران و اروپا همچنان سنگيني ميكند؟
من اين موضوع را از زاويه ديگري نگاه ميكنم. ما در اين سالها با امريكا تنش داشتيم و از ابتداي انقلاب، تحريم بوديم. من فكر ميكنم آنها تا حدودي از اين تنش سوءاستفاده كردهاند و هر كجا خواستند منوياتشان را جلو ببرند امريكا را بهانه كردهاند و انداختهاند جلو. ما صحت و سقم ادعاهاي آنها را هيچگاه بررسي نكرديم. در مساله كوبا، امريكا فشار بسياري به اروپا ميآورد تا كوبا را تحريم كند ولي آنها كوبا را تحريم نكردند. من اميدوارم كه روابط ايران و اروپا در سالهاي آينده رو به جلو و بدون تحت تاثير قرار گرفتن از كشور ثالثي باشد. من اميد دارم كه اروپا پشت كشوري چون امريكا قايم نشود.
نگاه اروپاييها به تحولات خاورميانه چيست؟ آيا اروپا از توان تاثيرگذاري بر روندهاي درون خاورميانه برخوردار است؟
اروپا از اهرمهاي بسياري براي تاثيرگذاري در خاورميانه برخوردار است. تركيه عضوي از ناتو است و اكثريت ناتو را اروپاييها تشكيل ميدهند. امريكا يك بازيگر بسيار قدرتمند در خاورميانه است و از روابط استراتژيكي با اروپايي برخوردار است. كشورهايي چون فرانسه و انگليس از يك قدرت تاثيرگذاري تاريخي در منطقه برخوردارند. در حالي كه امريكاييها ميل رفتن از خاورميانه و تمركز بر شرق آسيا را دارند ولي مشاهده ميكنيم كه فرانسه و انگليس در حال توسعه پايگاههاي خود در خاورميانه هستند. تسليحات بسياري از سوي اروپا به كشورهاي خاورميانه فروخته ميشود و شما مشاهده ميكنيد اكنون دولت انگليس تحت فشار افكارعمومي براي فروش سلاح به رياض است. متاسفانه من فكر ميكنم آنها عزم و اراده كافي براي بهبود وضع و ثبات خاورميانه ندارند.
اما اروپا از پيامدهاي ناشي از بحرانهاي خاورميانه ضربه خورده است. موج گسترده پناهندگان به اروپا و گسترش تروريسم داعش و...
بله. آنها ضربه خوردهاند ولي عزم قابل توجهي هم ندارند. از قضا يكي از مهمترين دلايل اروپا براي گسترش روابط با ايران، همين مسائل منطقهاي است.
نگاه اروپا به نقش منطقهاي ايران چيست؟
ژئوپولتيك ايران ويژگي و جايگاه خاصي به ايران بخشيده است. اگر ايران هيچ كاري هم نكند، محل جغرافيايي ما موجب ميشود تا ديگران براي حل و فصل بحرانهاي منطقهاي به سمت ما بيايند. اروپاييها قبلا نقش ايران را در منطقه ناديده ميگرفتند اما مسائل منطقهاي و جايگاه ايران موجب شده تا آنها نتوانند ايران را ناديده بگيرند. آنها ميدانند كه اگر ثبات و آرامش قرار است در خاورميانه حاكم شود، بايد ايران باشد. اگر ايران را هم متهم ميكنند، اقدامات ايران در برابر اقدامات تركيه، عربستان و حتي خود اروپاييها ناچيز است. از سوي ديگر، منطق و استدلال ايران به گونهاي است كه اروپا به سمت ايران خواهد آمد. در مجموع، اروپا چارهاي براي همكاري با ايران ندارد.
پس احتمال همكاري در مسائل منطقهاي وجود دارد؟
من اميدوار به همكاري ميان ايران و اروپا هستم ولي ايران و اروپا در يك دوران گذار به سر ميبرند، ممكن است اين مسير به نتيجه برسد و ممكن است به نتيجه نرسد. شما به بحران سوريه به عنوان بحران اصلي خاورميانه نگاه كنيد. اكنون دولت سوريه در بحران سوريه دست برتر را دارد. اين مساله موجب ناراحتي اروپاييها شده است. آنها از ورود روسها به سوريه نارحت هستند. به عبارت ديگر، ميخواهم بگويم بحران خاورميانه چند لايه است و هر احتمالي امكانپذير است. من فكر ميكنم آقاي ظريف با ديپلماسي مثبتشان در اروپا به دنبال اين هستند تا با برقراري تعامل با اتحاديه، به تبيين سياستها و نظرات ايران بپردازند و اين تبيين در تصميمگيري اروپا در آينده اثر خواهد داشت.
عملكرد فدريكا موگريني، مسوول سياست خارجي اتحاديه اروپايي، در نزديكي تهران و بروكسل چگونه بوده است؟
سه حلقه در اتحاديه اروپايي وجود دارند. حلقه نخست، انگليس و فرانسه هستند. اين دو كشور، قدرتهاي اتمي و عضو شوراي امنيت هستند. آلمان هم در اين حلقه قرار دارد. حلقه دوم، ايتاليا، هلند، اسپانيا و... هستند. اين كشورها ميگويند ما با شما هستيم ولي كاري نميتوانيم بكنيم. حلقه سوم هم كشورهاي پيراموني هستند. خانم موگريني، نماينده اين سه حلقه هستند و به عبارتي، او بايد سياست 28 كشور عضو اتحاديه را جلو ببرد. او بايد قبل از هر كاري با حلقه نخست قدرتمند اتحاديه اروپايي مشورت كند و سپس به آنها گزارش بدهد. با اين حال، شخص فدريكا موگريني، به صورت شخصي نگاه مثبتي به ايران دارد و به دنبال گسترش همكاري با ايران است ولي شخصيت حقوقي در اين باره بسيار مهم است.