تهران، ايران كوچك
امين فضلي *
به اذعان بسياري از سياسيون و كارشناسان اين حوزه انتخابات سال 92 را ميتوان نقطه عطفي در سپهر سياسي ايران به حساب آورد؛ انتخاباتي كه در اوج نااميديها انجام شد و بااميدي ارزشمند به سرانجام رسيد. انتخاباتي كه راي به تغييري اساسي داد؛ از تندرويها دوري گزيد و اعتدال را انتخاب كرد تا دوباره گامي در مسير سازندگي بردارد؛ اعتدال را برگزيد تا چرخ ايستاده و زنگزده صنعت به چرخش درآيد؛ راي به اعتدال داد تا شاهد رشد و توسعه كشور در همه زمينهها باشد؛ اعتدال را انتخاب كرد تا كارآمدي و تدبير جايگزين رانتخواري و اختلاس شود.
تحليلگران سياسي در مورد چگونگي و چرايي انتخاب روحاني و انديشه اعتدال ايشان نظرات متفاوتي دارند ولي واضح است كه نقش قوميتهاي ايران در اين انتخاب بسيار تاثيرگذار بود. با نگاهي بر آمار نتايج انتخابات 92 اعتماد رايدهندگان استانهاي قوميتي كشور به روحاني و استقبال آنها از تغيير كاملا مشهود است به طوري كه تقريبا همه اين استانها متوسط رايي بالاتر از ميانگين كل آراي وي در كل كشور را در صندوقها ريختهاند. اين رفتار را نيز ميتوان حاصل مطالبات فرهنگي ديد كه
شعارهاي روحاني پاسخي در خور به آنها داده و اميدي به تغيير در دل آنها آفريده است. بنابر عقيده بيشتر متخصصان جامعهشناسي و علوم اجتماعي، تهران را ميتوان ايراني كوچك ناميد؛ ايراني با شكل و شمايلي مدرنتر از بقيه آن؛ ايراني پرتراكمتر از بقيه شهرها؛ ايراني كوچك با شلوغي خاص خود و مردماني كه مشغلهاي بيشتر از ديگر هموطنان دارند ولي در يك نقطه با همه ايران مشترك است؛ تنوع فرهنگي و قوميتي آن. هر يك از مناطق اين شهر ميزبان جمعيتي از اقوام مختلف ايران شده است؛ مردمي كه از اقصي نقاط ايران و به خاطر عوامل مختلفي كه عمدتا معيشتي است به اين شهر مهاجرت كرده و در گوشهاي از آن سكني گزيدهاند و گاهي توانستهاند از امكانات اين شهر بزرگ بهرهمند شوند ولي عمدتا از اين موهبت و امكانات بيبهره ماندهاند. در كنار همه دغدغههاي مردمي كه به علت جبر شرايط يا استفاده از منابع به اين كلانشهر آمدهاند نگرانيهاي فرهنگي روز به روز بحرانيتر ميشود.
بيشك تنوع فرهنگي ايران از نعمتهايي است كه تاكنون كمتر مورد توجه قرار گرفته است. شايد تهران از معدود شهرهايي است كه توانسته همه اين تنوع را در خود بگنجاند؛ آذربايجانيهايي كه نقش اساسي از قاجار و حتي قبل از آن تاكنون در شكلدهي تهران به عنوان پايتخت داشته اند و بزرگترين گروه قومي اين شهر را تشكيل ميدهند. مهاجرت اين جمعيت عظيم باعث شده تهران را دومين شهر پرجمعيت تركها در جهان بنامند؛ عربها و خوزستانيهايي كه عمده مهاجرت آنها در زمان ناآراميها به خصوص در زمان جنگ تحميلي صورت گرفته است؛ كردهايي كه در سالهاي اخير مهاجرتشان به اين كلانشهر سرعت گرفته و اين حضور ملموستر شده است؛ تركمنها كه در اين شهر مجمعهايي شكل دادهاند؛ قشقاييها نيز انجمنهاي فرهنگي خود را تشكيل دادهاند؛ بلوچها، گيلكها، لرها، تالشها و ديگر اقوام ايران نيز در گوشهاي از اين شهر بزرگ به حيات خود را ادامه ميدهند. ولي يقينا هياهوي اين شهر پرسر و صدا، فرهنگ بومي آنها را در اولين فرصت در خود هضم خواهد كرد. اتفاقي كه هيچ يك از آنها دوست ندارند واقع شود ولي كمتر گروهي توان مقابله با آن را خواهد داشت. به طور حتم همه اين جمعيتهاي فرهنگي خواهان حفاظت از فرهنگ بومي خود هستند. اين خواسته در برنامههاي جسته و گريخته فرهنگي كه برگزار ميشود كاملا مشهود است ولي مسوولان امر گهگاه اولويت پايينتري براي پرداختن به اين مهم قايل ميشوند. شايسته است در اين روزها كه فرصت انتخابي مجدد در اختيار مردم خواهد بود دغدغههاي فرهنگي اين بخش از تهرانيها كه اكثريت مطلق جمعيت پايتخت را تشكيل ميدهند بيش از پيش مورد توجه كانديداها و رايدهندگان قرار گيرد. يقينا كساني كه در خرداد 92 راي به اعتدالگرايي دادند امروز نيز حامي اصلي تغيير و اصلاح خواهد بود. ٭ كارشناس مسائل قومي