چرا بايد به ليست راي داد؟
سيدعلي ميرفتاح
من اصلاحطلب نيستم و هرجا موقعيتش پيش آمده از اصلاحطلبان انتقاد كردهام. با اين حال فكر ميكنم بهترين كار براي حفظ منافع كشورم راي دادن به ليست اصلاحطلبان است؛ راي دادن به ليست كامل اصلاحطلبان. به نظرم جريان اصلاحطلبي به مرور تغيير كرده و آن خودبرتربيني كاذب گذشته را كنار گذاشته. جريان اصلاحطلبي دهه 90 همان جريان اصلاحطلبي دهه 70 نيست و بسيار عاقل و سياستمدار و واقعبين شده است. اصلاحطلبان دهه 70 هيچ حاضر نبودند كه علي مطهري را در ليستشان بگذارند و از علي لاريجاني حمايت كنند؛ آنها يك قدم هم عقب نمينشستند. اما دوري از قدرت باعث شده تا آنها نسبت به شرايط واقعي دنيا وقوف پيدا كنند و اقتضائات مملكت را در نظر بگيرند. اتفاقا چيزي كه اصولگرايان الان نياز دارند همين است كه آنها هم چند صباحي از اسب قدرت پايين بيايند و واقعي و معقول و ملموس بفهمند دنيا دست كيست. حقيقت اين است كه ما براي پيشرفت مملكت و توسعه سياسي هم به اصلاحطلبان نياز داريم و هم به اصولگرايان. تعادل قدرت منوط به همين است كه هيچ كدام اين بزرگواران تمام و كمال صاحب قدرت نشوند و همه امور را قبضه نكنند. اين دوتا هيچكدام كامل نيستند و نميشود، بلكه نبايد مملكت را كلهم اجمعين به يكيشان سپرد. جناح معني بال هم ميدهد. يعني كه براي پريدن نياز به دو جناح داريم. اما وقايع اين هشت، 10 ساله باعث شده جناح راست قدري از واقعيتها و خواست مرم دور شود. اظهارنظرهاي نمايندگان راست را- بخصوص سركردگان جوان و عصبانيشان را- بخوانيد دستتان ميآيد كه اينها چقدر از خواستهها و تمايلات مردمي دور شدهاند و گاهي قيممآبانه استبداد به راي پيشه كردهاند. روزنامههايشان را ببينيد. در اقتصاد و در ديپلماسي برخوردي كه اينها با دولت كردند برخوردي نه از سر منافع ملي كه برخوردي سياسي و غيرمنصفانه بود. اينها ميدانستند قاطبه مردم چه ميخواهند با اين حال پايشان را توي يك كفش كردند و از هر رفتار و گفتار دولت و دولتمردان يك پرونده ساختند. اگر ميبينيد امروز راستهاي تندرو مقبوليتشان را از دست دادهاند علتش نوع رفتار و گفتاري است كه از آنها سرزد. سر دولت احمدينژاد به خاطر حفظ منافع گروهي سكوت كردند و بلكه همراهي كردند و در دولت روحاني بنا را بر مخالفخواني گذاشتند و هيچ نگران اين هم نبودند كه مخالفخوانيهايشان به تضعيف نظام منجر شود. امروز بنا را بر كوتاهنويسي گذاشتهايم وگرنه شرح ميدادم كه چطور اينها سر بعضي قراردادها و فعاليتهاي دولت بهانهتراشي كردند. اين بهانهتراشيها آن قدر رو بود كه خيلي از اصولگرايان قديمي حسابشان را از آنها جدا كردند و از آنها فاصله گرفتند. از اين حيث هر چقدر اينها به سمت افراط ميل كردند در عوض اصلاحطلبان به سمت اعتدال رفتند. البته دور بودن از قدرت آدميزاد را واقعبينتر ميكند و به خاطر همين آنها هم واقعبينتر شدهاند. به ليست كامل اصلاحطلبان ميتوان با خيال راحت راي داد زيرا معلوم است موقع بستن ليست منافع كشور و شرايط سياسي امروز را در نظر گرفتهاند و جز خود، ديگران را هم نگاه كردهاند. شايد چهار سال ديگر راستها هم همين موقعيت را پيدا كنند.