آيا بمب اتم بيخاصيت شده؟
با داشتن اين بمبها، روسيه كماكان ابرقدرت محسوب ميشد ولي بحرانهاي سياسي داخلي آن كشور را بهشدت تضعيف كرد تا اينكه پوتين عهدهدار امور شد و ميخواست روسيه را به جايگاه قبلي خود برساند. طبيعي است كه بمب اتم در روسيه جديد همچنان قدرت بازدارندگي داشت ولي اتفاق مهمي كه در سالهاي اخير رخ داده، بلاموضوع شدن قدرت دفاعي بمب اتم، پس از خنثي شدن قدرت تهاجمي آن در گذشته است. چاشنيهاي بمب اتم با ابزار تحريم خنثي شده است. وضعيت پيش آمده براي روسيه كه در مدت كوتاهي ارزش روبل آنها به ميزان قابل توجهي سقوط كرده مصداق اين وضع و متاثر از چند عامل است. وابستگي به نفت و از آن مهمتر ادغام در بازار اقتصاد جهاني و وجود بخش خصوصي و قدرت اقتصادي مستقل از دولت روسيه كه موجب ميشود در شرايط بحران اقتصادي ثبات و بقاي حكومت دچار چالش جدي شود. اين اقدام غربيها در تحريم روسيه در عرف سياسي به منزله اقدام نظامي و براندازانه عليه دولت روسيه است. هيچ فرقي با محاصرههاي دريايي كه در قرن 18 و 19 و اوايل قرن بيستم ميشد ندارد. بنابراين كشور روسيه در عمل مواجه با يك حمله غيرنظامي همهجانبه شده ولي حملهيي است كه روسيه نميتواند حتي بمبهاي اتمي خود را كه براي چند بار تخريب اروپاي غربي و امريكاي شمالي كافي است براي نمايش هم نشان دهد، چه رسد به اينكه تهديد استفاده از آنها را بكند. چنين اقداماتي در اوج جنگ سرد منتج به يك بحران عميق جهاني و رودررويي دو قدرت ميشد و ارتشهاي خود را به حالت آمادهباش درميآوردند، هر چند برخي معتقدند ممكن است كه به سوي درگيري اتمي برويم ولي امروز حداقل تاكنون در چارچوب يك تنش سياست باقي مانده است و به نظر ميرسد كه شرايط براي ارتقاي تنش سياسي به تنش نظامي فراهم نيست. در واقع اين پرسش را ميتوان طرح كرد كه صدها و هزاران موشك اتمي روسيه كه هزينههاي فراواني براي توليد و نگهداري آنها صرف شده است و همچنان صرف ميشود، كجا و كي ميخواهد استفاده شود؟ مگر قرار است امريكا و غربيها به آنجا حمله كنند؟ اگر آنان ميتوانند از طريق اقتصاد و تحريم رفتار روسيه را تغيير دهند، تهديد نظامي سالب به انتفاء موضوع است و اگر كشوري كه هزاران موشك و بمب اتم دارد، نتواند در برابر تهديدات اقتصادي كه اساس آن را نشانه گرفته، از بمب اتم استفاده كند، پس اين بمبها به چه كار ميآيد؟ آيا اصولا ساختار كنوني قدرت در كرملين، مشابه ساختار قدرت كرملين در سالهاي 1960 تا 1980 است كه قادر به استفاده از اين ابزار باشد؟ آيا فضاي سياسي داخلي روسيه اجازه چنين كاري را ميدهد؟ آيا همين انتخابات پر حرف و حديث موجود در روسيه مانع از شكلگيري فضاي گذشته نيست؟ براي دريافت پاسخ دقيق به اين پرسشها بايد مدتي ديگر به انتظار نشست.