منصور رحمدل، حقوقدان در گفتوگو با «اعتماد»:
هياتمديره منفعل نميتواند حامي استقلال كانون باشد
انتخابات هياتمديره كانون وكلاي مركز پيش رو است و نامزدهاي اين دوره براي تبليغ برنامههاي خود از هيچ تلاشي فروگذار نبوده و رفع مشكلات وكلا در اهم شعارهاي تبليغي قرار گرفته است. آنچه طي چند سال اخير بر انتخابات كانونها سايه افكنده است بحث لايحه جامع وكالت و استقلال وكلا است، هر چند در دوره فعلي هيات مديره گامهاي موثر بسياري براي به رسميت شناخته شدن اين استقلال برداشته و تعامل سازنده با قوهقضاييه و نهادهاي حكومتي براي نخستين بار ايجاد شده اما همچنان حال كانونهاي وكلا در سراسر كشور خوب نيست. شايد بايد يكي از مهمترين دلايل مشكلات وكلا را در رفتار اين قشر با خود دانست كه بازتاب آن را در فضاي مجازي به راحتي ميتوان ديد. درگيريهاي گروهي، تشكلهاي متعدد و مخالف يكديگر، بحثهاي سطحي و توجه به حواشي كمارزش به جاي دغدغههاي اصلي جامعه وكالت روند رسيدگي به مشكلات را كند كرده است. در گفتوگو با دكتر منصور رحمدل، حقوقدان به بررسي شرايط انتخابات پيشرو و به نقد وضعيت فعلي جامعه وكالت، پرداختهايم.
اهميت و ويژگيهاي دوره بيست و نهمين انتخابات هياتمديره كانونهاي وكلاي دادگستري چيست؟
انتخابات اين دوره از اين جهت حايز اهميت است كه بحثهاي مربوط به ادغام كانون وكلا و نيز مركز مشاوران قوه قضايي تا اندازهاي به مراحل نهايي خود نزديك شده است. خطري كه استقلال كانون را تهديد ميكند و نقشي كه هياتمديره جديد در جهت جلوگيري از مخدوش شدن استقلال كانون ميتواند ايفا كند اهميت اين دوره را به وضوح نشان ميدهد. هياتمديره منفعل نميتواند حامي استقلال كانون باشد. آن دسته از افرادي كه هدفشان از ورود به هياتمديره صرفا شهرت طلبي است و نميتوانند از استقلال كانون دفاع كنند نبايد به عضويت هياتمديره انتخاب شوند و وكلا نيز نبايد به افرادي كه جز كسب شهرت براي خود به چيز ديگري نميانديشند راي بدهند.
كانديداهاي انتخابات هياتمديره بايد داراي چه ويژگيهايي باشند؟
كانديداي هياتمديره بايد در درجه اول انسان باشند. انسان بودن متضمن داشتن اخلاق نيكو و مردممداري و خودداري از خودرايي و احترام به عقايد ديگران است. در درجه دوم بايد به دانش روز مسلط باشند. دانش روز علاوه بر اطلاعات حقوقي در رشته مربوطه به معني تسلط به زبان خارجي هم هست. يكي از دوستان خاطرهاي نقل ميكرد كه اخيرا هياتي از يكي از كشورهاي اروپايي جهت بازديد از كانون به كانون مراجعه كرده بودند و بسياري از اعضاي هياتمديره حتي امكان سلام و احوالپرسي با آنها را نداشتهاند. حقيقتا چنين وضعي وجهه خوبي ندارد.
هدف جنابعالي از كانديدا شدن در انتخابات چيست؟
متاسفانه تمامي بدنه جامعه ما به وكالت به عنوان يك شغل ضروري كه ميتواند نيازهاي آن را تامين يا از بروز مشكلات جلوگيري كند نگاه نميكند. خيلي از افراد زماني به وكيل مراجعه ميكنند كه دچار مشكل شده باشند. به عبارت ديگر، اگر فرهنگ مراجعه به وكيل در جامعه نهادينه شده باشد ميتوان از بروز خيلي از مشكلات جلوگيري كرد و اين امر نه تنها به سود خود مردم است بلكه به سود دستگاه قضايي هم هست كه با تورم پروندهها مواجه است و نتيجه اين امر اطاله رسيدگي است. براي مثال، در صورتي كه طرفين معامله در همان زمان معامله از مشاورت وكيل استفاده كرده باشند ميتوانند معامله را بر اساس اصول حقوقي منعقد كنند و زمينه را براي سوءاستفاده طرف ديگر سد كنند و به اين ترتيب با هزينه كمتري از بروز زيان بيشتر جلوگيري كنند.
از بعد تقنيني هم اگر به نهاد وكالت نگاهي بيندازيم ميبينيم كه كانون وكلا تنها نهادي است كه عمده افراد با تخصص در زمينههاي مختلف حقوقي در آن جمع شدهاند. رشته حقوق روزبهروز در حال تخصصي شدن است و جامعه نيز به مقتضاي تحولات سريع اقتصادي و صنعتي و اجتماعي نيازمند تصويب قوانين منطبق با نيازهاي روز است. به اين ترتيب نهاد قانونگذاري ميتواند از نهاد وكالت براي تصويب قوانين به روز استفاده كند.
وكلا نيز بايد اطلاعات خود را روزبهروز تقويت كنند. كانون وكلا نبايد نقش خود را به صدور پروانه وكالت يا تمديد آن يا ساير فعاليتهاي صنفي محدود كند. كانون وكلا بايد اعضاي خود را از نظر علمي كنترل كند و روز آمد نگه دارد.
واقعيت اين است كه هم به واسطه رفتار نادرست برخي وكلا و نيز به واسطه نگاه بدي كه برخي اشخاص به وكلا دارند وجهه وكلا تا اندازهاي در جامعه مخدوش شده است. كانون وكلا بايد در راستاي ترميم اين وجهه مخدوش تلاش كند. با اين ملاحظات ميتوان اهداف زير را مورد توجه قرار داد:
تلاش براي نهادينه كردن حرفه وكالت در بين مردم از طريق نهاد قانونگذاري
ايجاد بستر مناسب براي حضور وكيل در معاملات به طرق مختلف
همكاري و مشاركت با نهادهاي ذيربط قانونگذاري در جهت تصويب قوانين صحيح و همسو با مصلحت ملت و جامعه حقوقي كشور
برگزاري نشستهاي علمي با حضور اساتيد معتبر داخلي و خارجي در جهت ارتقاي سطح علمي و حرفهاي وكلا
تلاش براي ايجاد اشتغال وكلاي جوان از طريق كارآمد نمودن ايشان در جامعه حقوقي كشور
تعامل با دستگاه قضا براي جلوگيري از تصويب قوانين ناهمگون و ناعادلانه با حرفه وكالت (همچون ماده 48 ق. آ. د. ك)
تعالي شأن وكيل و حرفه وكالت در جامعه و دستگاه قضا
حمايت از وكلا براي پرداخت ماليات عادلانه
حمايت از تخصصي شدن وكالت در جامعه
شيوه و سياست شما براي به كرسي نشاندن اهداف مورد نظر به چه صورتي است؟ تعامل اعضاي هياتمديره چقدر ميتواند در پيشبرد اهداف مورد نظر كانون موثر باشد؟ و نحوه تعامل جنابعالي با اعضاي هياتمديره به چه صورتي خواهد بود؟
طبيعتا تحقق هيچكدام از اهداف مزبور بدون تعامل اعضاي هياتمديره امكانپذير نيست و بعد از تعامل اعضاي هياتمديره نوبت به تعامل با حكومت ميرسد. به نظر اينجانب كانون نه در مقام تقابل بلكه در مقام تعامل است. البته تعامل به معني كوتاه آمدن كانون از فلسفه وجودي خود نيست. كانون بايد در هر صورت از استقلال خود دفاع كند. تعامل با اعضاي هياتمديره امري روشن است و نياز به سوال ندارد. همه ما بايد در راستاي تحقق اهداف مزبور تلاش و حركت كنيم و اين تعامل از طريق گفتوگو قابل حصول است.
به نظر شما براي اداره بهتر كانون وكلا و رسيدگي به دغدغه اعضاي كانون وكلا مديريت مشاركتي بهتر جواب ميدهد يا مديريت رياستي؟ دلايل خود را بيان كنيد؟
مصوبات هياتمديره به عنوان قانون براي كانون وكلا از حيث مديريت درون سازماني تلقي ميشود و اساسا رييس هياتمديره كه از طرف اعضاي هياتمديره انتخاب ميشود در همين چارچوب حركت ميكند و اختيارات رييس بيشتر جنبه اداره امور اداري كانون را دارد و به عنوان سخنگوي كانون و نماينده كانون تلقي ميشود. به اين اعتبار بايد گفت مديريت مشاركتي در كانون وكلا حاكم است و به نظر ميرسد عقل جمعي بر عقل فردي برتري داشته باشد.
آيا امور اداري كانون نياز به تغيير و تحول دارد؟ اگر جواب مثبت است چه تغيير و تحول ساختاري در نظر داريد؟
به نظر ميرسد به جاي آنكه از لزوم تحول در امور اداري كانون صحبت كنيم بايد از تحول در اداره كانون صحبت كنيم و با اين كيفيت بايد گفت قطعا اداره كانون نياز به تحول دارد. ساختار اداري كانون بايد در راستاي تحقق اهدافي كه فوقا ذكر شد باز تعريف شود و كانون از نقش يك نهاد صنفي محض خارج شود و نقش يك نهاد علمي و مدني به تمام معني را به خود بگيرد. به نظر ميرسد كانون در وضعيت انفعالي قرار دارد و قطعا اين وضعيت انفعالي را نميتوان با سخنراني يا پوشش خبري كتمان كرد. كانون وكلا از نظر علمي در جامعه خوب ظاهر نشده است. شما اگر سري به سايت كانونهاي وكلاي دادگستري در كشورهاي ديگر بزنيد متوجه نقش فعالانه كانونها در اداره جامعه ميشويد. نهاد وكالت را از حيث تاثيرگذاري اجتماعي نميتوان با نهادهاي ديگر همانند نظام پزشكي يا نهادهاي مشابه مقايسه كرد. سازمان نظام پزشكي يك نهاد صنفي است ولي نهاد وكالت يك نهاد صنفي- مدني است.
ارتباط اعضاي كانونهاي وكلا با خانه صنفي خود مطابق انتظار نيست. چه راهكاري براي تقويت اين رابطه مد نظر داريد؟
شما نهادهاي صنفي را در جامعه بنگريد و ببينيد چه امكانات تفريحي براي اعضاي خود فراهم ميكنند. براي مثال، سازمان نظام پزشكي را از اين حيث با نهاد وكالت مقايسه كنيد. كميت و كيفيت خدماتي كه توسط سازمان نظام پزشكي ارايه ميشود با كانون وكلا قابل مقايسه نيست. در اهميت كاري كه پزشكان محترم براي حفظ جان مردم انجام ميدهند يا سلامتي آنها را مورد توجه قرار ميدهند بحثي نيست ولي بحث ما ناظر به ارتباط اعضاي كانون با خانه صنفي خود بر ميگردد نه اهميت داشتن يا نداشتن كاري كه انجام ميدهند. اعضا فكر ميكنند كانون هيچ كاري براي آنها جز صدور و تمديد پروانه انجام نميدهد و اين امر نيز بدون هزينه نيست و به واسطه بحران اقتصادي موجود در جامعه برخي وكلا حتي از تامين هزينه تمديد پروانه نيز ناتوان هستند. با اين وضعيت طبيعي است كه اعضا تعامل خوبي با نهاد صنفي خود نخواهند داشت.
چه ايدهها و راهكارهايي براي برطرف شدن مشكلات وكلاي جوان و بهبود اشتغال وكلا در نظر داريد؟
صندوق حمايت وكلا را ميتوان به عنوان منبع اصلي براي رفع مشكلات مالي وكلا از حيث تهيه دفتر وكالت مورد توجه قرار داد. جالب است كه كانون وكلا صندوق حمايت را با سرمايه ميلياردي در اختيار دارد ولي ميخواهد به وكيلي وام تعلق گيرد با يكي از بانكها هماهنگ ميكند و وكلا مجبور ميشوند وام با بهره بالا اخذ كنند كه مقرون بهصرفه نيست. در حالي كه كانون ميتواند بعد از رفع موانع قانوني احتمالي از صندوق به عنوان منبعي عظيم براي رفع مشكلات وكلا استفاده كند. از جمله ميتوان وام خريد دفتر وكالت را به صورت مشاركتي در اختيار وكلاي فاقد دفتر قرار دهد. از جهت بهبود اشتغال وكالت نيز ميتوان به اهدافي كه فوقا ذكر شد توجه كرد.
براي حضور حداكثري وكلا در انتخابات كانون چه برنامههايي داشتهايد؟
به نظر ميرسد تحقق اهدافي كه به آنها اشاره شد ميتواند در جلب مشاركت حداكثري وكلا موثر واقع شود. مهم اظهار رضايت وكلا از عملكرد كانون است و تلاشي كه كانون براي رفع مشكلات وكلا ميكند ميتواند در اين زمينه موثر واقع شود.
حضور تا چه اندازه ميتواند در راستاي حفظ استقلال كانون وكلا موثر باشد؟
حضور حداكثري به معني اعلان موافقت وكلا با وجود اين نهاد و استقلال آن است و طبيعتا هر قدر اين حضور پر رنگتر و چشمگيرتر باشد ميتواند پشتوانه قوياي براي ابراز لزوم وجود كانون وكلاي مستقل در جامعه باشد.
اگر شما به عنوان عضو هياتمديره انتخاب شويد، نحوه تعاملتان با اتحاديه كانونهاي وكلا چگونه خواهد بود؟
كانونهاي وكلاي سراسر كشور اعضاي يك خانواده تلقي ميشوند و بايد همگي در راستاي تحقق هدف واحدي حركت كنند. خواست همه اين كانونها استقلال نهاد وكالت است و طبيعتا بدون حمايت و پشتيباني همه اعضا نميتوان به محقق شدن اهداف كانونها اميدوار بود.
چگونه ميتوان از ارتباطات حاكميتي براي استقلال كانون وكلا استفاده كرد؟
قانون اساسي ما در اصل 37 خود اصل برائت را به رسميت شناخته است. بايد به اين نكته توجه داشته باشيم كه كانون وكلا در راستاي تحقق اين اصل حركت ميكند. ميتوان با برگزاري جلسات مشترك با بدنه قانونگذاري آن اين مطلب را براي آنها تبيين كرد تا از تصويب قوانين محدود كننده يا ناقض اصل 37 قانون اساسي و نيز اصل 35 خودداري كنند يا تضييقات موجود را نيز بردارند.
براي توسعه روابط كانون وكلا با ديگر نهادهاي مدني و مردمنهاد چه بايد كرد؟ توسعه اين روابط براي استقلال كانون وكلا را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
كانون وكلا براي ابراز وجود و نيز شناسايي خود در جامعه نيازمند تعامل با نهادهاي مدني ديگر است. از جمله اين نهادها ميتوان به نهادهاي مردمنهاد موضوع ماده 66 قانون آيين دادرسي كيفري اشاره كرد كه نهادهاي مردمنهاد موضوع اين ماده ميتوانند با بهرهمندي از امكانات كانون وكلاي دادگستري اهداف خود را تحقق ببخشند. بديهي است عملكرد مثبت كانون با اين نهادها ميتواند در مورد زمينهسازي پذيرش اجتماعي كانون توسط بدنه اجتماع نقش مهمي داشته باشد.
در آستانه انتخابات شاهد ايجاد تشكلها و گروههاي مختلف ميباشيم؟ نظر شما در خصوص اين تشكلها چيست؟ به نظر شما اهداف اين تشكلها چه ميتواند باشد؟ و چگونه ميتوانند در بهتر برگزار شدن انتخابات موثر باشند؟
1- تشكلهاي كانون از طريق برنامههايي كه براي پيشبرد اهداف و فعاليتهاي كانون ارايه ميكنند ميتوانند نقش موثري در پويايي كانون داشته باشند. طبيعتا به تبع حمايتي كه از برنامهها توسط اعضا و هواداران تشكلها صورت ميگيرد عملكرد تشكلها ميتواند در جلب مشاركت وكلا براي شركت حداكثري در انتخابات كانون موثر واقع شود و هر قدر كه ميزان مشاركت وكلا در انتخابات يا ميزان حمايت وكلا از اهداف و فعاليتها و تصميمات متخذه توسط مديران كانون بيشتر باشد به همان ميزان كانون ميتواند با قوت و قدرت بيشتري در عرصه اجتماعي و حقوقي ظاهر شود. نتيجه همه اينها را ميتوان در كانون قدرتمند مشاهده كرد.
2- تشكلهاي زيادي در كانون ظاهر شدهاند و كثرت وجودي تشكلها را بايد به فال نيك گرفت و اين امر دلالت بر وجود فضاي رقابت در عرصه كانون دارد. كثرت وجودي تشكلها كثرت حضور وكلا را در كانون به همراه خواهد داشت. طبيعتا همه تشكلها از برخي جهات اهداف مشتركي را تعقيب ميكنند و ممكن است اختلاف سليقه در مورد نحوه مديريت كانون وجود داشته باشد و وجود اختلاف سليقه هم امري طبيعي است، چون اگر اين اختلاف سليقه نميبود طبيعتا بيش از يك تشكل شكل نميگرفت. وجود رقابت نيز اساسا امري ممدوح است ولي نبايد رقابت را با منكوب كردن اشتباه گرفت. متاسفانه مرز دقيقي بين انتقاد سازنده و غيرسازنده وجود ندارد ولي بايد تلاش كرد انتقاد جاي خود را به هتاكي يا تخريب چهره تشكل مقابل ندهد.
3- نوع مسيري كه تشكلها در آن حركت ميكنند به درايت و مديريت مديران تشكلها بستگي دارد و اساسا با راهبري تشكلها توسط يك مرجع بالادستي مشكل حل نميشود. مديران تشكلها بايد تشكل خود را به نحوي مديريت كنند كه برخورد اعضاي تشكل خودشان از چارچوب اخلاق اجتماعي و قانون خارج نشود. طبيعتا در نوع برخوردها علاوه بر حاكميت قانون نوع تربيت اجتماعي افراد نيز نقش بسيار تعيينكنندهاي دارد. حقوق هميشه هادي نيست و در بسياري از موارد اخلاق نقشي بسيار پررنگتر و سازندهتر از قانون ايفا ميكند.
4- تلقي برخي وكلا اين است كه تشكلها در زمان انتخابات حضور پررنگتري دارند تا سكان مديريت كانون را در اختيار بگيرند و عملا به وعدههايي كه در مرحله قبل از انتخابات ميدهند، بعد از انتخاب شدن عمل نميكنند و اساسا از وكلا به عنوان وسيلهاي براي به دست آوردن مديريت كانون استفاده ميكنند. اين تلقي ميتواند تا اندازهاي درست باشد ولي بايد توجه داشت كه منتخبين در بسياري از موارد امكان عملي ساختن برنامههاي خود را ندارند. محدوديتهايي كه از نظر قانوني وجود دارد يا تقابلي كه از طرف حكومت ايجاد ميشود يا موانع عملي كه در اين مورد وجود دارد، ميتواند عامل بازدارندهاي از جهت تحقق اهداف باشد.
5- تشكلها اساسا بايد داراي اساسنامه باشند و اساسنامه خود را منتشر كنند و در معرض قضاوت ديگران قرار دهند. اهداف خود را مشخصا در اساسنامه مشخص كنند و در راستاي اهداف مندرج در اساسنامه فعاليت كنند. فعاليت تشكلها نبايد محدود به زمان انتخابات باشد؛ بايد در طول زمان فعاليت مستمر داشته باشند. شوراي تشكلها بايد از اين حيث بر فعاليت تشكلها نظارت مستمر داشته باشد و چنانچه تشكلي در طول زمان فعاليت نداشته باشد و فعاليت خود را فقط منحصر به زمان انتخابات كند بايد امتياز تشكل مزبور لغو شود.
از نظر شما روابط تشكلهاي حقوقي مرتبط با وكالت و امور حقوقي با كانون وكلا بايد چگونه باشد؟
به نظر اينجانب تشكلهاي حقوقي مرتبط با وكالت نبايد بدون تصدي تشكل توسط وكلا شكل بگيرند. اخيرا رويهاي در اداره ثبت شركتها شكل گرفته كه افرادي كه وكيل نيستند يا حتي فاقد اطلاعات حقوقي هستند، اقدام به ثبت شركتهاي ارايهدهنده خدمات مشاوره يا وكالت ميكنند و با گرفتن پرونده از مردم و واگذاري آنها به وكلا با حقالوكالههاي ناچيز به امر فعاليت وكالتي مشغول هستند. به نظر ميرسد كانون براي ساماندهي اين تشكلهاي حقوقي بايد با قوه قضاييه وارد مذاكرات اساسي شود. اساسا معني ندارد كه يك فرد غيروكيل اقدام به ثبت شركتي كند كه براي انجام كارهايي كه ميگيرد نيازمند حضور وكيل است. درست است كه اين نوع شركتها تحت عنوان ارايهدهنده خدمات حقوقي ثبت ميشوند ولي واقعيت امر اين است كه وجود اين نوع تشكلها زيبنده نهاد وكالت نيست.