سخن سردبير
زندهايم كه روايتكنيم
سال 94 به روزهاي پاياني خود نزديك ميشود و ما اهالي «اعتماد» يك هديه براي شما داريم. پس از سه ماه برنامهريزي و تلاش، سرانجام نتيجه كار آخر سالمان امروز به دست شما مخاطبان هميشه همراه ميرسد. «سالنامه» اعتماد امسال نيز با طراحي ويژه و تعيين هدفهايي مشخص براي پر كردن دوران تعطيلي بلندمدت عيد نوروز، به دست شما ميرسد. تلاش كردهايم امسال «روايتگر» باشيم و از روزگار چهرهها و شخصيتها تا زندگي مردمان عادي اين سرزمين را بكاويم و پاسخ كنجكاويهاي شما را بدهيم. هدف اين بود تا در سالي كه با شيريني «لوزان» آغاز شد و با توافق «وين» ادامه يافت و به شيريني انتخابات تمام شد، از حال و روز اين سرزمين و مردمانش بيشتر براي شما بگوييم تا پنجرهاي باشد براي آيندگان، بدانند در ايران 94، چه مردان و زناني ميزيستند و چگونه روزگار ميگذراندند. در اين روايت زندگي، البته از ياد نبردهايم چهرههاي تاثيرگذار سال را، هم آنها كه سكان كشتي سياست را به دست گرفتند تا براي ما توافق هستهاي ارمغان آوردند و هم آنها كه مجلسنشين بودند و خاطرهها و مخاطرههاي پارلمان را بازگو كردهاند تا در سالي كه مجلس نو ميشود، روايتهاي تازهاي از دوام و قوام آن بخوانيم.
مجموعه تلاش درخوري كه همكارانم با زحمت شبانهروزي تهيه كردهاند، نشان ميدهد كه به هدف ابتدايي خود در سالنامه اعتماد نزديك شدهايم. ازخاك تفتيده و خشك كناره هامون تا گربهراههاي پاكدشت، از تودرتوهاي ذهن ديپلمات برجسته چون جواد ظريف تا ناگفتههاي مشهورترين جنايتهاي دو دهه اخير ايران به نقل از شاهد عيني، از زندگي سلبريتيها تا لحظههاي سرمايهگذاران خارجي در تهران، ما كوشيدهايم روايتها و سوژههاي دست اول را براي شما بازگو كنيم و اكنون اين تلاش پيشروي شما قرار گرفته تا بخوانيد و ما را قضاوت كنيد. جا دارد، هم از يك سال تلاش و كوشش همكارانم در تحريريه اعتماد و هم از كار طاقتفرساي دو ماه اخير براي سالنامه امسال سپاسگزاري كنم كه اگر نبود اين همراهي و همدلي، روزنامهنگاري اين زمانه هيچ ارج و ارزشي نداشت.