جنبش ملي شدن صنعت نفت چه تاثيري بر ديگر كشورها گذاشت؟
ميراث مصدق
علي وراميني
نهضت ملي شدن صنعت نفت در ايران، از مهمترين خيزشهاي انقلابي در جهت مبارزه با استعمار انگلستان در طول قرن بيستم بود. كوتاه كردن دست اين استعمارگر سنتي از منابع حياتي ايران، نقطه عطفي در تاريخ جنبشهاي مردمي رهاييبخش منطقه خاورميانه بهشمار ميرود. ملي شدن صنعت نفت نه تنها مبارزه با استعمار انگلستان، بلكه ايستادگي با كل جريان امپرياليستي بود. نيكسون در كتاب «جنگ حقيقي» اشاره كرده كه «نخستين كسي كه به منافع امريكا و غرب ضربه زد، دكتر مصدق بود و بعد اشارهاي به مليشدن نفت ميكند و ميگويد كه مليشدن نفت در ايران، ريشه درختي بود كه ساقهها و برگهايش به كل منطقه و دنيا رسيد.» براي بسط جريان ضد استعمارياي كه با ملي شدن نفت و سياست موازنه منفي مصدق به وجود آمد وقايع تاريخي زيادي را ميتوان بيان كرد. از آن پس بود كه موج ملي شدن منابع طبيعي در كشورهاي جهان سوم شروع شد و لطمات بسياري به كشورهاي استعمارگر زد. به عنوان مثال عبدالكريم قاسم در سال 1958 (1337) در عراق عليه سلطنت زمان خود قيام كرد و يكي از كارهاي وي كه با الهام از مصدق انجام داد قانون شماره 80 بود. براساس اين قانون، 95درصد اراضي كه دست كنسرسيوم نفت بود به ملت عراق برميگشت و تنها كنسرسيوم حق داشت در جاهايي كه چاه زده، بهرهبرداري كند و بقيه مناطق ملي اعلام شد و اين هم برمبناي تجربه ايران شكل گرفت. همچنين ملي شدن صنعت نفت باعث شد كه كشورهاي جهان سوم در قراردادهاي نفتي خود تجديد نظرهاي عميقي انجام دهند و بعضا هم در ساليان بعد از آن نفت و در كل منابع طبيعي خود را ملي اعلام كردند. اما سياستهاي دكتر مصدق دو تاثير بسيار عميق و ماندگار داشت. يكي از آنها ملي شدن كانال سوئز و ديگري شكلگيري جنبش عدم تعهد است كه در ادامه مروري بر اين دو اتفاق داريم.
مصدق و ملي شدن كانال سوئز
دكتر محمد مصدق در روز ۲۸ آبان سال ۱۳۳۰ يعني در حدود 14 ماه پس از ملي شدن صنعت نفت ايران و در پاسخ به دعوت نحاس پاشا نخستوزير مصر، وارد قاهره شد. او در شرايطي اين سفر را آغاز كرد كه حكومت سلطنتي مصر آخرين ماههاي حيات خود را ميگذراند و در عين حال قضاياي مربوط به كانال سوئز ميرفت كه درگيري بزرگي ميان مصر و بريتانيا به بار آورد. در آن شرايط حضور مصدق در مصر جز تشديد احساسات ضد انگليسي مردم به چيز ديگري تعبير نميشد. دكتر مصدق زماني پا به خاك مصر گذاشت كه پيروزي ايران در ملي كردن صنعت نفت و اخراج انگليسيها از آبادان، مردم مصر را به هيجان درآورده بود و نيز ناآراميها، شورش و تيراندازي كماندوهاي مصري به محل تمركز نيروهاي بريتانيا، در سواحل كانال سوئز، به نحو بيسابقهاي شدت يافته بود. مصدق را در اين سفر دكتر حسين فاطمي معاون سياسي نخست وزير، حسين نواب وزيرمختار ايران در هلند، و جمعي از اعضاي كميسيون مختلط نفت مانند دكتر متيندفتري كه درجلسه شوراي امنيت سازمان ملل حضورداشتند همراهي ميكردند. خبرگزاريها، همان زمان استقبالكنندگان از نخست وزير ايران را بيش از دو ميليون نفر تخمين زده بودند و اين اتفاق بازتاب خبري گستردگي در سطح جهان داشت. در فرودگاه قاهره، زماني كه مصدق و همراهانش از هواپيما پياده شدند چندتن از وزيران دولت مصر حضور داشتند، ولي از نحاس پاشا، نخست وزير مصر خبري نبود، موضوعي كه ناراحتي دكتر مصدق را در پي آورد. در مسير بين فرودگاه تا هتل «شپرد» كه محل اوليه اقامت مصدق بود، مردم در طرفين خيابانها ايستاده بودند و با مشاهده اتومبيل نخستوزير ايران و هيات همراه، با شعار زنده باد مصدق، زندهباد ايران، به ابراز احساسات ميپرداختند. محمد مصدق پس از چند روز اقامت در خاك مصر كه به ديدار با مقامات دولتي، فعالان اجتماعي، روزنامهنگاران، دانشجويان و علماي اين كشور گذشت در پيامي كه از راديو قاهره پخش شد، گفت: ايران همواره با كمال صداقت و مسرت پشتيبان و دوست صميمي ملت مصر خواهد بود. مدتي بعد از سفر مصدق سلطنت فاروق سرنگون شد و بعد از فراز و فرودهايي جمال عبدالناصر رييسجمهور كشور شد. يكي از اقدامات خطير و جسورانه ناصر كه نام وي را نه تنها در مصر بلكه در جهان عرب و كشورهاي استعمارستيز پرآوازه كرد، ملي كردن كانال سوئز بود. ناصر در روز چهارم مردادماه 1335 در يك سخنراني عمومي، كانال سوئز را ملي اعلام كرد تا هزينه ساخت سد آسوان را تامين كند. آسوان سدي بود كه امريكا قول ساخت آن را به مصريان داده بود اما به دنبال مخالفت ناصر با پيمان بغداد تعهد خود را در قبال ساخت آن پس گرفت. به اعتراف ناصر، اقدام دكتر مصدق در كوتاه كردن دست انگليس از صنعت نفت ايران، درس بزرگي براي او بود. ناصر خود را پيرو مكتب مصدق و او را «زعيم شرق» و خود را ادامهدهنده راه او ميخواند. پس از كودتاي 28 مرداد و سقوط دكتر مصدق، اقدامات دولتهاي پس از او بارها روابط تهران و قاهره را تيره و تار كرد تا اينكه در 24جولاي 1960 پس از آنكه محمدرضا پهلوي در يك مصاحبه مطبوعاتي اعلام كرد كه دولت اسراييل را به صورت دوفاكتو به رسميت شناخته است، دولت مصر روابط سياسي خود را با ايران قطع كرد. در آن زمان ناصر در يك سخنراني به شاه حمله كرد و گفت: «شاه خود را به بهاي ناچيزي به استعمار فروخت... اگر شاه خود را ارزان فروخته است ملت ايران ممكن نيست خود را به طلا و گنج بفروشند. ملت ايران زيرسلطه استعمار نخواهند رفت و اين امكان براي صهيونيسم جهاني نيست كه در ايران حكومت كند... ما ديگر ضرورتي بر باقيماندن سفارتمان در ايران نميبينيم. » سخنان ناصر نشان از آن داشت كه وي حكومت شاه را به صورت مجزا از مردم ايران مورد تحليل قرار ميداد. موضوعي كه بيشك نشان از تاثير محمد مصدق نخستوزير مردمي ايران بر تفكرات قهرمان جهان عرب داشت.
جنبش عدم تعهد
يكي از مهمترين نظريههاي سياسي مصدق «سياست موازنه منفي» بود. سياست «موازنه منفي» او مبتني بر اصل بيطرفي يا «ايده عدم تعهد» به عنوان يك راهحل اساسي و استراتژيك براي كشورهاي استعمارزده بود. اين سياست بر اين نكته تاكيد داشت كه ملتهاي جهان سوم نه نسبت به امريكا و امپرياليسم غرب و نه نسبت به شوروي و امپرياليسم شرق هيچ گونه تعهد خدمتگزاري ندارند. سياست موازنه منفي مورد علاقه بسياري از رهبران استقلال طلب قرار گرفت و در واقع نهضت او سرآغاز جنبش عدم تعهد در جهان شد و حتي مورد استقبال برخي از اروپاييان هم قرار گرفت. نخستين كنفرانس كشورهاي غيرمتعهد در سال 1953 با حضور جواهر لعل نهرو (هند)، جمال عبدالناصر (مصر)، مارشال تيتو (يوگسلاوي) و احمد سوكارنو (از اندونزي) برگزار شد. قرار بود رياست اين كنفرانس با دكتر مصدق باشد اما او در آن هنگام در زندان بود.
با اين حال شركتكنندگان جاي او را خالي كردند. دكتر احمد سوكارنو رهبر نامدار، رنجديده و زندان كشيده مردم اندونزي در مبارزه با استعمارگران هلندي، در سال 1960 در مجمع عمومي سازمان ملل اظهار داشت: مصدق پرچمدار آزادي كشورهاي غيرمتعهد است. ما در سنگر جنگ و مبارزه با هلند از اعمال و گفتار دكتر مصدق الهام گرفتيم و بر دشمن فائق شديم. جمال عبدالناصر هم همان طور كه رفت در نطقهايش هميشه از تاثير نهضت مصدق ياد ميكرد و بارها اعلام كرده بود كه «من شاگرد مكتب ضداستعماري دكتر مصدقم و از مكتب مصدق درس آموختهام». مارشال تيتو يكي ديگر از بنيانگذاران جنبش غيرمتعهدها و از رهبران سرشناس استعمارستيز و ميهنپرست يوگسلاوي نيز تز «عدم تعهد» را به اذعان خود، از مصدق آموخت و در عمل بهكار بست. جواهر لعل نهرو نيز از ديگرپايهگذاران غيرمتعهدها كه پس از مهاتما گاندي محبوبترين و نامدارترين رهبر ضد استعماري هند شمرده ميشود، نيز از پيروان مكتب «عدم تعهد» دكتر مصدق بود كه به كرات خدمات دكتر مصدق را به كشورهاي غيرمتعهد ميستود و او را كراراً پيشگام مبارزه براي غرور ملي و آزادي و شرافت ميناميد و همواره ميگفت «در قرن ما آسيا سه مرد بزرگ را به وجود آورد كه در جهان تاثير نمايان گذاشتند اين سه مرد بزرگ يكي گاندي، دومي مائوتسه تونگ و سومي مصدق است». بنابراين مصدق را بايد سرآغاز نهضتي در كشورهاي جهان سوم دانست كه به نام كنفرانس كشورهاي غيرمتعهد و با بنيانگذاري شاگردان مكتب مصدق يعني نهرو، جمال عبدالناصر، مارشال تيتو و احمد سوكارنو (از اندونزي) تاسيس شد. مصدق، گرچه در كنفرانس تشكيل جنبش غيرمتعهدها حضور جسمي نداشت وليكن نقش او در شكلدهي به فضايي كه منتهي به تاسيس جنبش غيرمتعهدها شد بسيار برجسته بود.
مصدق در آن مقطع زماني دو ميراث ماندگار يعني يكي نهضت ملي شدن صنعت نفت يا همان «نهضت ملي» در سطح داخلي، و ديگري «جنبش غير متعهدها» در سطح جهاني از خود به يادگار گذاشت. در اين رابطه با توجه به تقدم زماني نهضت ملي شدن صنعت نفت بايد جنبش ملي مصدق را سرآغاز جنبشهاي ضد استعماري در كشورهاي زير سلطه در جهان دو قطبي و مبارزه عليه استعمار جديد دانست كه بلافاصله در عرصه جهاني در قالب جنبش غيرمتعهدها جنبش ملي مصدق چهره جهاني به خود گرفت.