اوباما به دنبال دگرگوني، جمهوريخواهان به دنبال نابودي
فريد زكريا
باراك اوباما در طول مبارزات سال 2008 رياستجمهوري خود گفت: رونالد ريگان مسير تغيير را براي ايالات متحده امريكا انتخاب كرد اما ريچارد نيكسون و بيل كلينتون اين كار را نكردند. با اين سخنان واضح است كه اوباما آرزوي رييسجمهوري تحولگرا مانند ريگان را در سر ميپروراند. اگر بخواهيم عادلانه بگوييم باراك اوباما در اين مسير موفق شده است. در زمان تصدي باراك اوباما در مقام رياستجمهوري ميتوان گفت كه هم در حزب خود و هم در حزب مخالف اين اتفاق رخ داده است.
سيگنال اجرايي اوباما نيز در طرح مراقبتهاي بهداشتي بود، جايي كه با تصويب اين قانون توانست 90درصد از شهروندان امريكايي را زير پوشش اين طرح قرار دهد. اگرچه اين قانون با مشكلاتي همراه بود، اما در حدود صد سال پيش تئودور روزولت اين طرح را براي نخستينبار مطرح كرد.
پس از آن تحول در سياست انرژي ايالات متحده به وجود آورد. باتوجه به اينكه ايالات متحده امريكا انگيزه بسيار بالايي براي در خط مقدم قرار گرفتن انقلاب انرژيهاي در حال ظهور داشت، دولت سرمايهگذاري فراواني را در اين زمينه انجام داده است. به عنوان مثال، در دوره اوباما، هزينه استفاده از انرژي خورشيدي تا 70 درصد كاهش يافت و توليد برق خورشيدي نيز تا 3هزار درصد بالا رفت. در نهايت اوباما يك سياست خارجي جديد، با آگاهي از درسهاي دو دهه گذشته را دنبال كرد كه به جاي دخالت ايالات متحده در ايجاد نظم سياسي خاورميانه، تمركز خود را به مبارزه با تروريسم محدود كرده است. اين دولت به دنبال روشهاي جديد در ارتباط با كشورهايي مانند ايران و كوبا رفت كه با توجه به ابتكار عمل و موقعيت اين دو كشور در منطقه آسيا و اقيانوس آرام تنها در طول چند سال ميتوانند به جمع چهار يا پنج اقتصاد اول جهان بپيوندند.
فقط ريگان براي تثبيت موقعيت ايدئولوژيك خود در حزب از بازارهاي آزاد سراسر جهان، تجارت آزاد، يك سياست خارجي پرهزينه و چشماندازي خوشبينانه را ايجاد كرد. اوباما نيز با فشار بر روي حزب دموكرات كمك كرد تا تمايل بيشتري براي استفاده از دولت براي رسيدن به اهداف عمومي دست يابد و حزب نيز به آن پاسخ داده است. اوباما در مبارزات انتخاباتي سال 2008 تاكيد كرد كه ريگان به تنهايي كشور را تغيير نداده است بلكه او از يك تغيير در خلق و خوي ملي بهره گرفت. همين موضوع را ميتوان در مورد ايالات متحده امروز دانست. سالها دستمزدها ثابت باقي مانده، نابرابري افزايش يافته و بحران مالي فضاي سياسي جديد را به وجود آورد كه اوباما به شكل دادن آن كمك كرد.
بزرگترين تاثير رياستجمهوري اوباما را ميتوان در مخالفان آن در حزب جمهوريخواه دانست كه با يك شكست ايدئولوژيك روبهرو شدند. مقالهنويس جمهوريخواه دانيل هنينگر در آن دوران در والاستريتژورنال مينويسد: اوباما حالا بسيار نزديك به از بين بردن دشمنان سياسي خود در حزب جمهوريخواه، جنبش محافظهكار امريكا و سياستها و ميراث رونالد ريگان است. اين اقدام اوباما ميتوانست مخالفان را منفعل و غير فعال كند اما او تخريبي عليه مخالفان خود عمل نكرد. از همان ماه اول رياستجمهوري اوباما حزب جمهوريخواه تصميم گرفت كه اورا سوسياليستي راديكال معرفي كند بدون توجه به آن چيزي كه بود. اما اوباما در اين طعمه نيفتاد و كارمنداني محافظهكار را معرفي كرد. تيموتي گايتنر و لورنس سامرز براي سياستهاي اقتصادي در نظر گرفته شد. ژنرال سابق جيمز جونز را به عنوان مشاور امنيت ملي انتخاب كرد و هيلاري كلينتون به عنوان وزير خارجه معرفي شد و جمهوريخواه بيباك يعني رابرت گيتس را در وزارت دفاع ابقا كرد. همچنين باراك اوباما در مذاكرات بودجه يك امتياز بزرگ در قانون اصلاح تامين اجتماعي خود به حزب جمهوريخواه داد كه تغييرات خودكار از اين طرح گرفته شد كه موجب خشم دموكراتها شد اما جمهوريخواهان آن را رد كردند كه مطمئنا پشيمان خواهند شد زيرا هيچگاه ديگر چنين موضوعي از سوي دموكراتها مطرح نميشود.
جمهوريخواهان با مهارت وزيركياي كه داشتند سعي كردند اوباما را به هر طريق يك سوسياليست نشان دهند، اما باز هم اوباما چيزي را بيرون نريخت و با همان نظم و انضباطي كه در برخورد با مخالفان داشت، ادامه داد. در حالي كه اوباما خود را خونسرد نشان ميداد، حزب جمهوريخواه در سياستها، نارضايتيهاي نژادي، مذهبي و قومي فرو ميرفت و روز به روز از اصول خود يعني دولت محدود، بازارهاي آزاد و تجارت آزاد دور ميشد. نتيجه آن نيز انفجار ايدئولوژيكي بود كه معلوم نيست چه خواهد شد و از بقاياي آن چه به وجود خواهد آمد.
اوباما در بحث سياست خارجي بارها اعلام كرده است كه احمق نيست و به نظر ميرسد همين رويه را نيز در مسائل داخلي ادامه داده است.
ترجمه اين متن به معناي تاييد محتواي آن نيست.
منبع: واشنگتن پست