نظرخواهي اعتماد از كارشناسان درباره اولويتهاي دستگاه ديپلماسي ايران در سال جديد:
پروندههاي 95 ظريف
ادامه از صفحه اول
در ساير حوزههاي غيرهستهاي همانگونه كه وزراي امور خارجه ايران و امريكا ميگويند، بسيار بعيد است كه توافق هستهاي به كاهش تنشي كه قريب به چهار دهه قدمت دارد منجر شود. تهران و واشنگتن تنها در حوزه مسائل هستهاي با هم در دو سال گذشته مذاكرات فشرده داشتهاند و به نظر نميرسد در ساير مسائل موجود در حوزه رابطه دوجانبه يا همكاريهاي منطقهاي اتفاقي در كوتاهمدت ميان دو كشور رخ بدهد. سال 2016 براي امريكاييها سال انتخابات رياستجمهوري و شعارهاي تند و تيزي است كه بعضا در روزهاي پس از انتخابات چندان فرصت عملي هم در عرصه ميداني و منطقي پيدا نميكنند. آزمايشهاي موشكي ايران و فعاليتهاي منطقهاي آن دو مقولهاي هستند كه به نظر ميرسد هنوز محل اختلاف ميان دو كشور هستند. در شرايطي كه امريكا مدام تهديد به طرح مساله موشكي ايران در شوراي امنيت سازمان ملل متحد ميكند به نظر نميرسد كه در سال جاري مخالفتهاي روسيه با تعبير امريكا از قطعنامه 2231 نتواند به نفع ايران در صحن شورا و هنگام رايگيري تمام شود. در بعد منطقهاي اما پروندههايي نظير سوريه ميتوانند به رايزنيهاي غيرمستقيم ايران و امريكا در قالب مذاكرات بينالمللي و چندجانبه براي حل و فصل بحران منتهي شوند. شايد اصليترين اولويت ايران در سومين سال دولت تدبير و اميد تلاش براي ارتقاي رابطه با همسايگان در درجه اول و كشورهاي اسلامي در درجه دوم باشد. همسايگاني كه البته هر كدام با بحراني داخلي و البته دغدغهاي مشترك و منطقهاي با عنوان جريان افراط و خطر فعاليتهاي تروريستي در حال دست و پنجه نرم كردن هستند. عربستان سعودي در راس كشورهاي منطقهاي ايستاده است كه هنوز نميخواهند توفيق برجام را براي ايران باور كنند. اغمايي خودخواسته كه در نهايت دود آن به چشم امنيت منطقهاي خواهد رفت. عربستان و ايران در حال حاضر چهارمين ماه قطع رابطه ديپلماتيك را تجربه ميكنند و به نظر ميرسد كه رياض به دنبال تداوم سياستهاي تنشآميز و خصمانه خود در قبال ايران است. اختلافهاي دو كشور در حوزه نفتي و همچنين مسائل منطقهاي كه بايد به پذيرش نقش يكديگر و تن دادن به استراتژي برد – برد منتهي شود در زمره پروندههاي باز روي ميز است. جدا از رابطه با عربستان سعودي، دستگاه ديپلماسي با چالش ديگري در منطقه روبهرو است با نام بدقلقيهاي شوراي همكاري خليج فارس. شورايي كه در صدور بيانيههاي ضد ايراني همراه و همصدا با عربستان است اما به نظر ميرسد كه با توجه به بحرانهاي امنيتي منطقهاي، تمايلي به تقابل جدي و فراتر از شعار با ايران ندارد و تهران ميتواند از همين گريزگاه براي جذب سياسي اين كشورها و فاصله اندازي ميان آنها و رياض استفاده كند. هرچند اين كشورها تحت تاثير قطع رابطه ديپلماتيك رياض با تهران، هنوز فاصله خود با ايران را حفظ كردهاند اما به نظر ميرسد كه با نزديك شدن موضع ايران و غرب در خصوص برقراري آرامش در سوريه و عراق و پذيرفته شدن نقش ايران در اين پروندهها، كشورهايي كه تا ديروز تابع عربستان بودند هم چندان گوش به فرمان صد در صدي رياض نيستند. پروندههاي سوريه و عراق درست مانند تمام سه سال گذشته همچنان روي ميز دستگاه ديپلماسي دولت يازدهم قرار دارند و به نظر نميرسد كه در اين دو پرونده تغيير فاحشي در سال جديد ايجاد شود. ايران در سوريه همچنان بر مواضعي كه بارها و بارها از زبان وزير امور خارجه شنيده شده است تاكيد دارد و ميگويد كه برقراري امنيت سياسي و نظامي در سوريه در اولويت و سپرده شدن سرنوشت سوريه به مردم سوريه و صندوقهاي راي هم اولويت دوم است. مساله مبارزه با تروريستها و جريانهاي افراط براي محدود كردن دامنه فعاليت آنها همچنان به حضور مستشاران نظامي ايران در سوريه و عراق منتهي خواهد شد. مبارزه با داعش در عراق كه هم مرز با ايران است در سال جاري همچنان ادامه خواهد داشت و در اين مسير بازوهاي امنيتي و سياسي ايران در حوزه سياست خارجي موازي و همراستا با يكديگر گام برخواهند داشت. رابطه با روسيه و كشورهاي شمالي از جمله آذربايجان و ديگر كشورهاي عضو اتحاد جماهير شوروي سابق نيز همانگونه كه از نشستهاي چند روز اخير ايران در رامسر و باكو هويداست سياستي است كه هر روز دامنه آن گستردهتر خواهد شد. روسيه و ايران همچنان به همكاريهاي استراتژيك خود ادامه خواهند داد و به نظر ميرسد همراهي نسبياي كه دو كشور در پرونده سوريه در چند سال اخير داشتند همچنان در اين حوزه تداوم يابد و به ساير حوزهها هم قابل تعميم باشد. گسترش رابطه با پاكستان، هندوستان و افغانستان هم در شيب ملايمي ادامه پيدا خواهد كرد و البته به نظر ميرسد همكاريهاي امنيتي با اسلامآباد و كابل با توجه به رشد جريانهاي افراط در اين دو كشور از اهميت بيشتري برخوردار خواهد بود. هرگونه سهلانگاري در رابطه برد – برد با افغانستان و پاكستان ميتواند در آيندهاي نه چندان دور زنگ خطرها را در مرزهاي شرقي ايران به صدا در آورد. بهبود رابطه با اتحاديه اروپا نيز از نخستين روزهاي ورود ايران و 1+5 به فاز اجرا آغاز شده بود و به نظر ميرسد كه دولت در حالي كه تلاش ميكند توازن در رابطه با غرب و شرق را ايجاد كند نبايد از تلاش براي ايجاد شكاف در ائتلاف سياسي اروپا با امريكا در مقابل ايران غفلت كند. اروپا در روزهاي تلاش امريكا براي در كنج قرار دادن ايران در كنار واشنگتن ايستاد و در روزهاي پسابرجام، تهران بايد رابطه اقتصادي و سياسي خود با اتحاديه اروپا را به گونهاي مديريت كند كه هرگونه فاصلهگيري مجدد از ايران براي قاره سبزنشينها پرهزينه شود.