• ۱۴۰۳ يکشنبه ۳۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3500 -
  • ۱۳۹۵ دوشنبه ۲۳ فروردين

نگاهي به زندگي و افكار «بيكن»

باني علوم جديد

 

فرانسيس بيكن در ۲۲ ژانويه ۱۵۶۱ در لندن (يورك هاوس) متولد شد. پدر او بيست سال اول سلطنت ملكه اليزابت «مهردار» سلطنتي بود. مادر بيكن، ليدي آن كوك خواهر زن لرد بارلي خزانه‌دار ملكه اليزابت و يكي از مقتدرترين مردان انگليس بود. اين زن كه كه دختر سرآموزگار ادوارد ششم پادشاه انگلستان بود، در علم كلام متبحر بود و با اسقف‌هاي زمان خويش به لاتيني مكاتبه مي‌كرد. در دوازده سالگي بيكن را در كمبريج به كالج‌ترينيتي فرستادند. ولي پس از سه سال آنجا را ترك كرد. در شانزده سالگي در سفارت انگليس در پاريس ماموريتي به وي پيشنهاد شد. پدر او در سال ۱۵۷۹ وفات يافت. وي با آن كه شانزده سال بيشتر نداشت در دفتر سفارت انگلستان در فرانسه ماموريتي به وي پيشنهاد شد و پس از آن كه مضرات و منافع اين كار را خوب سنجيد آن را پذيرفت. پدر او سر نيكولس ناگهان در سال ۱۵۷۹ وفات يافت. وي تصميم داشت اموالي مادام‌العمر به فرانسيس بيكن تخصيص دهد، ولي مرگ‌ او بر اين كار سبقت گرفت و سياستمدار جوان با عجله به لندن فراخوانده شد در حالي كه در
 ۱۸ سالگي پدر خود را از دست داده بود و عايداتي هم نداشت. او به زندگي اسراف‌آميز عصرخود خو گرفته بود و براي او قناعت به زندگي ساده سخت مي‌نمود. به همين جهت وارد رشته حقوق شد و براي به دست آوردن يك شغل سياسي خويشان متنفذ خود را تحت فشار قرار داد. در۱۵۸۳ از تانتون به نمايندگي مجلس انتخاب شد. چند سال بعد لرد اسكس دوست بيكن توطئه‌اي ضد ملكه ترتيب داد تا او را زنداني كند و جانشينش را به تخت بنشاند. بيكن در نامه‌اي او را از اين عمل بازداشت و به او نوشت كه تا ابد به ملكه وفادار مي‌ماند. اسكس در پي توطئه‌اي نافرجام ضد اليزابت زنداني شد تا اين كه موقتا آزاد شد، وي دوباره به جمع نيرو پرداخت و با قواي خود به سوي لندن حركت كرد. بيكن به خشم تمام بر ضد اسكس قيام كرد و در اين ميان عضو ديوان عالي كشور گرديد. اسكس دوباره گرفتار شد و او را به اتهام خيانت به محاكمه كشيدند. او مجرم شناخته شد و محكوم به مرگ گرديد. شركت بيكن در محاكمه اسكس او را تا مدتي منفور ساخت. بيكن در ۴۵ سالگي ازدواج كرد و در ۱۵۹۸ به جهت قروض خود به زندان افتاد. وي در ۱۵۸۳ از تانتن به نمايندگي مجلس انتخاب شد، مهارت او در امور گوناگون و معلومات پهناور او موجب مي‌شد كه در هر مجمع و كميته مهمي عضو برجسته به شمار رود؛ در ۱۶۰۶ مشاور قضايي سلطنتي شد و در ۱۶۱۳ معاون دادستان كل شد و در ۱۶۱۸ در ۵۷ سالگي بالاخره به مقام پدرش يعني مهردار سلطنتي رسيد.

پدر علم جديد
فرانسيس بيكن را به عنوان پدر علم جديد و بنيانگذار «فلسفه علم» مي‌شناسند. وي از پديدآورندگان و پيشروان «تجديد حيات فرهنگي» اروپا به شمار مي‌رود. بيكن سعي كرد در برابر منطق متعارف زمانش ـ يعني منطق ارسطويي و مشايي ـ منطق جديدي را ارايه كند و بدين منظور كتاب «ارغنون نو» را نگاشت. وي انديشه‌هاي بيهوده عصرش را شناخت و با قدرت و جرأت به نقد آنها پرداخت. اين فيلسوف برجسته انگليسي خلاف جريان زمانه‌اش حركت كرد و با پشت كردن به نظام‌هاي علمي و فلسفي رايج عصر خود، توانست در دنياي علم و فلسفه انقلابي به پا كند. اما با وجود همه اين تلاش‌ها، فلسفه او، آن وسعت، جامعيت و نظم شايسته و بايسته را نداشت تا در تاريخ فلسفه، فلسفه‌اي تحت عنوان «فلسفه بيكن» شكل گيرد، ولي به طور غيرمستقيم انديشه‌هايي را متحول كرد كه آنها چرخ‌هاي جهان را به حركت درآوردند. «جان درايدن»، شاعر و منتقد انگليسي، درباره بيكن نوشت: «جهان تنها علم كنوني‌اش را مديون بيكن نيست، بلكه آينده‌اش را نيز مديون اوست.» بيكن علاوه بر اينكه در حوزه فلسفه و انديشه يكي از متفكران برجسته و پيشرو محسوب مي‌شود، در حوزه ادبي نيز ميان اديبان جايگاهي خاص دارد تا آنجا كه برخي او را با شكسپير هم پايه دانسته‌اند و حتي شكسپير را متاثر از وي و برخي از نمايشنامه‌هاي شكسپير را به او نسبت مي‌دهند و معتقدند كه به قلم بيكن نگاشته شده است.
ويل دورانت در كتاب «تاريخ فلسفه»اش در تاييد مقام ادبي بيكن مي‌نويسد: «زبانش در نثر همان اندازه بي‌مانند بود كه زبان شكسپير در شعر. » و برخي از منتقدين حتي او را بنيانگذار ادبيات فلسفي به زبان انگليسي دانسته‌اند و در اثبات ادعاي خود به آثاري از وي چون «مجموعه مقالات، پيشرفت دانش، آتلانتيس نو و تاريخ هانري هفتم» استناد مي‌كنند.

موانع پيشرفت  دانش
بيكن آغازگر زمينه تجربه‌گرايي در اروپا است. ديدگاه وي در تاريخ علم به سودگرايي معروف است. در نظر بيكن روش‌شناسي علمي بسيار حايز اهميت است. او به كارگيري منطق سنتي را در كشف حقايق علمي بي‌فايده مي‌دانست و فقط تجربه و آزمايش را در راه رسيدن به علم قبول داشت. روش‌شناسي علمي بيكن عبارت است از مشاهده و تجربه در امور طبيعت جهت جمع‌آوري داده‌ها و اطلاعات مورد نياز براي شناخت واقعيت‌هاي جهان و تاكيد بر استقراء كه در آن مواد قوه تعقل به كار رود. بيكن يكي از مهم‌ترين اشخاصي است كه اروپاييان را وارد تجدد علم و حكمت كرده است، هر چند كه برخي از معاصران و دانشمندان قبل از او مانند گاليله، داوينچي و... نيز خدمات ارزنده‌اي را جهت پيشرفت علم اروپا ارايه داده‌اند ولي بيكن روش تازه‌اي را روشن كرد و قواعد و اصول آن را به دست داده است. اهل علم را از حوزه ديانت مسيح بيرون كرده و مستقل ساخت و گفته‌هاي پيشينيان را از حجيت انداخته است. اگر چه نسبت به ارسطو و افلاطون با وجود كمال اعجاب و اعترافي كه به بلندي مقام ايشان دارد يك اندازه بي‌انصافي و زياده‌روي كرده است، با اين حال اين زياده روي را براي اصلاح افراطي آن روزها از پيروي قدما مي‌كرده‌اند لازم مي‌دانسته است. در هر حال طالبان علم را متوجه عيب‌ها و نقص‌هاي كارشان كرده و آنان را ترغيب كرده كه جهت شناخت معارف و كسب علم از تاكيد بيجا و افراط بر گفته‌ها و نوشته‌هاي ديگر علما پرهيز كنند و با تكيه بر ديدگاه و جهان‌بيني خود در راه تاسيس علم و معرفت قدم بردارند. از نظر بيكن، هفت منبع عمده خطا يا هفت مانع براي پيشرفت دانش وجود دارد. اينان عبارتند از: بدبيني نسبت به توانمندي‏هاي انسان، عقده خودكم‏بيني نسبت به گذشتگان، تمسك به مرجعيت، نارسايي منطق قياسي، بي‏التفاتي به فايده رساني دانش و«بت‏هاي»زيانمند  هستند.
بيكن با روشن ساخت اهميت علم و دانش در بهبود زندگاني انسان، تلاش كرد تا به كشفيات و اختراعات جديد و نوآوري‌هاي علمي اهميت لازم را در جامعه بدهد و نشان دهد كه با هر اختراع و كشفي كه در زندگي انسان رخ مي‌دهد گامي در جهت رفاه و حل مشكلات رخ مي‌دهد. از اين رو هرچند فرانسيس بيكن خود در علوم و صنايع هيچ كشف و اختراعي ندارد، او را يكي از بنياد‌كنندگان علوم جديد كه مبني بر تجربه و مشاهده است مي‌دانند و با آنكه مذهب فلسفي تاسيس نكرده، باني  فلسفه  تحققي مي‌خوانند.
 بيكن ديدگاه و نظريات خود را در كتاب شش جلدي خود كه ترجمه‌اش «احياء العلوم كبير» است بيان كرده كه از اين شش جلد، دو جلد اول كامل بوده و چهارجلدي بعدي ناقص نوشته شده ولي با اين حال دو جلد اول توانسته نكته نظريات و رويكرد او را به طور كامل بيان كند. بيكن در اين كتاب فوايد و سود علم و فضيلت را در زندگي انسان و بهبود اوضاع و احوال حيات مردم بيان كرده، و به انتقاد از كساني كه در علم و حكمت به جاي تاكيد بر محتوا و معني به الفاظ و مجادله مشغولند، مي‌پردازد. بدين‌ترتيب علم و حكمت قديم را مورد انتقاد قرار مي‌دهد و خطا و ناقص بودن و بي‌حاصلي و بي‌ثمري آن را باز مي‌كند و طريقه و روشي را كه در كسب علم درست و منطقي مي‌داند نشان مي‌دهد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون