گزارش «اعتماد» از افتتاح مركز حرفهآموزي و نگهداري معتادان بهبوديافته
درهاي «بهاران» باز شد
بنفشه سامگيس/ ساعات پاياني شنبه شب، جمعي از خبرنگاران، اعضاي شوراي شهر تهران، نمايندگان مجلس، رييس پليس مبارزه با مواد مخدر استان تهران، وزير بهداشت و معاونانش، از سوي شهرداري تهران دعوت شدند كه از نخستين مركز اسكان و كارآفريني معتادان بهبوديافته بازديد كنند. شهرداري تهران نام «بهاران» را براي اين مراكز انتخاب كرده است؛ نخستين قدم براي زدودن انگ از هويت مردان و زناني كه تا 3 ماه قبل، تا 5 ماه قبل، شب و روزشان زير سقف آسمان به سر ميشد و در اثناي به حلق كشيدن دود سفيد و تلخ شيشه و هرويين بر آتش نشسته، دنبال تعريف جديدتري از زندگي ميگشتند كه هر بار، تعريفها و تصويرها، كهنهتر و تكراريتر از قبل و قبلتر بود. شنبه شب، مردان و زنان «بهاران»، خاطرهشان شده بود 40 سال و 15 سال و 22 سال و 25 سال دود كردن و دود شدن حيثيت و صداقت و سلامت و مرد بودن و زن بودن. اما مهمتر از آنكه شنبه شب، روي كدام تخت و با چه لباس و پس از صرف چه غذايي سر بر بالين ميگذاشتند، اين بود كه دل بسته بودند به تمام وعدههايي كه اين 5 ماه شنيدهاند و اين وعدهها آنها را طاقت ميداد كه از دلبستگي به دوا و قرص و شيره خود را رها كنند.
امروز، 23 فروردين ماه 1395، هر قدر كار مردان و زنان «بهاران»، براي اصرار در پاك بودن سخت است، كار تكتك مردان و زناني كه شنبه شب در هيبت «مقام مسوول» به «بهاران» آمدند، بسيار سختتر خواهد بود. آنها حالا مسووليت مرگ و زندگي يك انسان را بر دوش دارند. بيتوجهي و كنار گذاشتن وعدههاي داده شده يعني مرگ. مرگ مردان و زنان «بهاران» كه آن شب بهاري، نگاهشان فقط با اميد بستن به آن وعدههاي سرازير شده در سفره تعارف رنگ گرفته بود.
تاثري كه پشت لبخند پنهان شد
سيد حسن قاضيزاده هاشمي؛ وزير بهداشت، نخستين بار است كه به جمع معتادان بهبود يافته ميآيد. اين را از سوالاتش از بهبوديافتگان ميشود فهميد. از آنها درباره طولانيترين مدت پاكي و سالهاي اعتيادشان ميپرسد. جوابها منقلبكننده است.
آقاي دكتر، هر روز 10 نفر 20 نفر اينجا ويزيت كني عبادت بزرگي انجام دادي.
چشم. قبلش چه مدت اعتياد داشتيد؟
5 سال تخريبي.
بيشترين مدتي كه پاك بوديد چند روز بود؟
3 ماه. من 40 سال مصرف كردم.
شما هم چشمت آب مرواريد داره. بايد سريع عمل بشي.
من اصلا نميبينم آقاي دكتر. شما رو تار ميبينم.
5 سال مصرف، 45 سال مصرف، 40 سال مصرف، لبخند «بهارانيها» دندان ندارد. پوست صورتهايشان رنگ گرفته و لرزشي در صدا و نگاهشان نيست اما وقتي از خاطرات مصرفشان ميگويند، وقتي تعريف ميكنند كه يك گرم شيشه و دو گرم هرويين به اضافه 30 قرص متادون را نقل يك روزشان ميكردند، گوشهايي كه ميشنود ميلرزد. مردان «بهاران» اميدوارند به اينكه اتاقهايي كه برچسب «كارگاه 1» و «كارگاه 2» و «كارگاه 3» خورده، هرچه سريعتر تجهيز و فعال شود. اين مردها قبل از آنكه «زندگي» را با كارتنخوابي تاخت بزنند، كفاش و نجار و جوشكار اسكلت و آشپز و نانوا و خياط بودهاند. محمد توسل، مدير مراكز بهاران منطقه 12 «به اعتماد» ميگويد: «قرار است مدت اقامت مددجويان در مراكز بهاران 3 الي 9 ماه باشد. در اين مدت وضعيت درماني و روانپرشكي و حرفهآموزيشان را تثبيت ميكنيم و مددكار خانواده هم براي پذيرش خانواده تلاش ميكند. اگر خانواده حاضر به پذيرش نباشد، وارد حلقههاي مولد ما ميشوند و در بهاران ماندگار خواهند شد. قطعا هيچ كدامشان را بيرون نميكنيم. اگر بهاران ظرفيت پذيرش 400 نفر را دارد، ميخواهيم 400 مرد پاك به جامعه تحويل بدهيم.»وزير بهداشت به تكتكشان قول داده كه براي دندانهاي از دست رفته و چشمهاي كم سويشان تيم پزشكي بفرستد. قول داده كه براي بيمه درمانشان اقدام كند و با شوخيهاي سادهاي لبخند به لبهايشان ميآورد.
دعوا كردم. منو زدن. شما بايد گزارش بدي.
چرا زدن؟
گفتن بايد سبيلت رو بتراشي. گفتم نميتراشم.
نه. سبيل كه نشونه مردونگيه. اينجا هم فقط شما سبيل داري. من گزارش ميدم. اما شما هم فردا با هم آشتي ميكنين. تو خونه هم آدما با هم دعوا ميكنن.
نميشه شما بگين دكتر سميعي (متخصص مغز و اعصاب مقيم آلمان) منو معاينه كنه؟
شما دكتر سميعيرو از كجا ميشناسي؟
ايستگاه آخر، «بهاران» زنان است. 27 زن منتقلشده به كمپ درمان اجباري شفق، بعد از 5 ماه به «بهاران» ويژه بانوان آمدهاند؛ ساختماني در غرب تهران كه ساعت 12 نيمه شب و با استفاده از سكوت خيابان افتتاح ميشود. زناني كه سابقه اعتيادشان كم نيست و نوع مصرفشان هم سبك نبوده اما بعد از 5 ماه پاكي، تنها نشانه روزهاي گذشته، گونههاي گودافتاده و جاي خالي دندانهاست. لباسهاي تميز به تن دارند و آمادهاند كه با خاموشي چراغها، يك روز پاك ديگر را پشت سر بگذارند.