محمدرضا خباز در گفتوگو با «اعتماد»:
با هيچ ائتلافي از هويت اصلاحطلبي خود عدول نكردهايم
مريم وحيديان/ اصلاحطلبان پس از آنكه با ادراكي دقيق در سال 92 توانستند گام اول را محكم و با صلابت بردارند بازهم در گام دوم به فراتر از آنچه هدفگذاري كرده بودند، رسيدند. اصلاحطلبان خوب ميدانند كه اين دستاورد در چه هماورد نابرابري به دست آمده و از همين رو همه حرفشان متمركز بر حفظ و حراست از راهبرد «اتحاد و انسجام» در درون و ائتلاف با حاميان دولت در بيرون است. راهبردي كه توانسته جان دوبارهاي به اميد مردم ببخشد. اما در اين ميان پاسخ به اين پرسش كه «ائتلاف اصلاحطلبان و اعتدالگرايان و اصولگرايان معتدل تا كجا بايد ادامه يابد؟» ميتواند كميها و كاستيها را براي برداشتن گام سوم بيش از پيش مشخص كند. محمدرضا خباز، استاندار سمنان و فعال سياسي اصلاحطلب معتقد است كه ائتلاف با اعتدالگرايان و اصولگرايان معتدل نشانهاي از پختگي اصلاحطلبان است. به گفته او اصلاحطلبان بازهم با پرچم اصلاحات به ميدان سياست بازخواهند گشت اما ادامه همكاري با اعتدالگرايان در حال حاضر يك ضرورت است.
جريان اصلاحات از سال 92 به بعد، ائتلاف عملگرايانهاي را با جريان اعتدالي و اصولگرا داشته است. آيا اين ائتلاف ميتواند يكي از نشانههاي پختگي اصلاحطلبان باشد؟
به نظر ميرسد كه هر چه از عمر انقلاب اسلامي ميگذرد، نيروهاي درون انقلاب از بعد سياسي به پختگي بيشتري ميرسند. اين پختگي كمكم خود را در تصميمگيريها نشان ميدهد. اينكه يك جريان سياسي نبايد پشت به صندوق آرا كند يكي از همين پختگيهاست. يك جريان سياسي بايد تلاش كند تا سرنوشت خود را از صندوق آرا بيرون آورد. اگر در گذشته در برخي مواقع عكس اين را مشاهده ميكرديم دليل بر اين بود كه هنوز تجربه كنوني را كسب نكرده بوديم. يك ضربالمثل عربي هست كه ميگويد اگر نتوانيم به همه هدف خود برسيم، به درصدي هم كه رسيد راضي باشيم. هر هدفي را كه براي خود ترسيم ميكنيم اول با اين نيت كار را آغاز ميكنيم كه به همه هدف برسيم اما اگر همه هدف ميسر نبود به نود درصد و هشتاد و پنجاه درصد هم بايد اكتفا كرد. ما نبايد مسائل سياسي را صفر و صدي ببينيم. اينگونه ديدن مسائل باعث ميشود ايراد يا اشتباهي در تصميمگيريها به وجود آيد. چه سال 92 و چه سال 94 نشاني بر پختگي بيشتر جريان اصلاحات است. اگر اصلاحطلبان در سال 92 فقط بر نامزد خودشان پافشاري ميكردند اين اتفاق ميمون و مباركي كه كشور را نجات داد، نميافتاد. اكنون در مسير واقعيت قرار گرفتهايم. در غير اين صورت رييسجمهوري معتدل بر سر كار نميآمد. اگر در سال 94 فقط اصلاحطلبان بر ليست انحصاري خودشان پافشاري نميكردند موفقيتهايي كه همه ما امروز شاهد آن هستيم و كشور از آثار آن بهره خواهد برد، رخ نميداد. به نظر من اصلاحطلبان به پختگي لازم رسيدهاند تا تصميمي عاقلانه و بالغانه بگيرند. امروز شاهد اين هستيم كه اصلاحطلبان ميتوانند هم در قوه مجريه و هم در قوه مقننه از اهداف و منويات خود دفاع كنند. در مرحله دوم انتخابات نتايج به نفع تفكر اصلاحطلبي و منويات آنها و سربلندي نظام خواهد بود. در نهايت اينكه ميگويند نكند هويت اصلاحطلبي ضربه بخورد دقيقا به عكس است. نه تنها به هويت اصلاحطلبي لطمه نميخورد بلكه جايگاه جديدي را براي اصلاحطلبان به ارمغان ميآورد و تعريف ميكند. اين به نظر من ميتواند گامي به جلو باشد.
پس ائتلاف با اعتدالگرايان و اصولگرايان معتدل راهبردي قابل دفاع و منطبق با هويت اصلاحطلبانه بوده است و اثر سوئي براي جريان اصلاحات نخواهد داشت؟
رفتار سياسي اصلاحطلبان در انتخابات رياستجمهوري و مجلس، رفتاري منطبق با منطق و كاملا هوشمندانه بوده. كاري هم كه مبناي منطقي داشته باشد، اثر سوئي نخواهد داشت. ممكن است برخي از اين روش خوشحال نباشند و اين مسير را برنتابند و اين را به عنوان نقطه ضعف تلقي كنند اما به نظر من نه تنها يك نقطه ضعف نيست بلكه نقطه قوتي است كه از اين مسير به فرهنگ اصلاحطلبي ميتوان كمك كرد.
آيا جريان اصلاحات در آينده به اين ائتلافها رو ميآورد يا اين را يك استراتژي مقطعي ميدانيد و زماني ميرسد كه با تابلوي اصلاحطلبي و پرچم اختصاصي خود در انتخابات ميتواند شركت كند؟
طبيعتا ائتلاف يك رويكرد دايمي نيست. يك جريان سياسي بايد به مقتضاي زمان و مكان تصميم بگيرد. حتي امام(ره) كه اصلاحطلبان افتخار تبعيت از او را دارند، در فقه شيعه زمان و مكان را موثر ميداند. عدهاي فكر ميكنند فقه شيعه ثابت و لايتغير است. امام ميفرمايد حتي در فقه همزمان و مكان تاثير دارد. قرار نيست براي هميشه اصلاحطلبان با ليست ائتلافي به صحنه آيند. اگر در آينده شرايط كشور از نظر دستگاههاي نظارتي و اقبال عمومي فراهم شد، ميتوانند ليست مستقل و اختصاصي دهند. اصل بر ليست اختصاصي اصلاحطلبان است. اگر ممكن نبود بايد در شرايط خاص به ائتلاف رو آورد كه اين هم اقدامي است كه كاملا قابل دفاع است و نشان ميدهد اصلاحطلبان به اين پختگي رسيدهاند كه چگونه ناممكنها را ممكن كنند.
چه زماني اصلاحطلبان ميتوانند با پرچم اختصاصي اصلاحات در انتخابات شركت كنند؟ چه پيششرطهايي لازم است؟
زمان مشخصي نميتوان تعيين كرد. اين مساله بستگي به زمينهها و پيش شرطها دارد. مقدمات آن به عقيده من وجود احزاب قدرتمند است. احزاب قدرتمند ميتوانند اين موضوع را پيگيري كنند. اين حزب است كه ميتواند شرايطي را به وجود آورد و به نيروها آموزش دهد كه هرگاه لازم بود نيروهاي آموزش ديده مسووليتها را بهعهده بگيرند. من احزاب فراگير را لازمه آن ميدانم.
كنش سياسي امروز اصلاحطلبان چه فرقي با كنشهاي 10 سال پيش آنها دارد؟
تفاوتها را در به دست آوردن تجربه ميدانم. تجربه 34 انتخابات و فرازوفرودهايي كه وجود داشته و دارد، به افراد پختگي ميدهد. آزموده را آزمودن خطاست. در امر سياسي هم همين است. بعد از اين تعداد انتخابات پس از انقلاب نيروهاي اصلاحطلب به پختگي لازم رسيدهاند. اين پختگي باعث شد كه در دو انتخابات ائتلاف كردند و از نتايج مثبت آن هم برخوردار شدند.
اين راهبرد سياسي اصلاحطلبان مبني بر ائتلاف با نيروهاي معتدل آيا معطوف به قدرت انجام شده يا معطوف به جامعه است؟ بازگشت اصلاحطلبان با توجه به جامعه بوده يا براي بازگشت به قدرت؟
اين راهبرد عملگرايانه و در حد شعار و تئوري نبود. بهشخصه در جلساتي كه با دوستان داشتيم، از اين تفكر دفاع ميكردم اما برخي دوستان با آن مخالف بودند. اتفاقا در جلسهاي كه در حضور رييس دولت اصلاحات برگزار شد مباني، منطق و ضرورت ائتلاف انتخاباتي و سياسي با اعتدالگرايان را مطرح كردم و الان هم خوشحالم كه جريان اصلاحات با اين اقدام خود توانست ارادهاش را به جريانهايي كه مدام دم از مرگ اصلاحات ميزنند و به واقع تيشه به منافع ملي ميزنند، تحميل كند.
اين جلسهاي كه به آن اشاره كرديد مربوط به قبل از انتخابات مجلس است؟
نه؛ مربوط به پيش از انتخابات رياستجمهوري سال 92 است. آن مقطع جريان اصلاحات به دنبال كانديداتوري آيتالله هاشمي يا رييس دولت اصلاحات بود. من در اين جلسه گفتم كه اگر يكي از اين دو فرد نشد با محوريت اين بزرگان فردي اصلاحطلب را حمايت كنيم و اگر اين هم ممكن نبود اصولگراي معتدلي را حمايت كنيم تا اين اصولگرا بتواند تفكر اصلاحطلبي را نيز نمايندگي كند. برخي دوستان ما آن زمان به اين حرف انتقاد داشتند اما رييس دولت اصلاحات تاكيد داشت كه اگر به هدف صددرصدي خود نرسيديم به كمتر هم بايد راضي باشيم. كمكم اين پختگي در جريان اصلاحات به وجود آمد و تصميمات درستي در سال 92 و 94 گرفته شد.
تفاوت اصلاحطلبان با رقباي سياسيشان در چه حوزههايي دستهبندي ميشود؟
مطالبات اصلاحطلبان بيشتر بر دفاع از حقوق شهروندي خلاصه ميشود. تفاوت بارز نيروهاي اصلاحطلبان با رقيبان خود در دفاع از حقوق شهروندي است. اصلاحطلبان مردم را مالك اصلي اسلام و انقلاب ميدانند و معتقدند در هر مسندي كه باشند به نمايندگي از مردم بايد كار كنند. در اين امر بايد تمام تلاش خود را به كار ببرند تا بتوانند از حقوق شهروندي دفاع كنند. اصلاحطلبان به هيچوجه از نظرات خودشان عدول نكردهاند. نظراتي را مطرح كردند كه به بقيه افراد هم ليست نزديك باشد. آنها شرايطي را فراهم كردند كه بتواند در فراگير شدن نگاه اصلاحطلبان موثر باشد.