اسدالله اطهري در گفتوگو با «اعتماد»:
تركيه براي محكوم نشدن ايران در اجلاس سران اقدام خاصي انجام نداد
بدنه تركيه به ايران نزديكتر است تا به عربستان
گروه ديپلماسي|سيزدهمين اجلاس سران سازمان همكاريهاي اسلامي در استانبول تركيه با خاطره خوبي براي 57 كشور مسلمان عضو اين سازمان به پايان نرسيد. اختلافهاي بيشمار ميان اعضا عملا عنوان «همكاري» درج شده در عنوان اين سازمان را هم تحتالشعاع خود قرار داد و ايران نيز به نشانه اعتراض به بندهاي ضدايراني و ضدحزبالله لبنان در نشست قرائت بيانيه در سطح عالي شركت نكرد. تركيه به عنوان رييس دورهاي سازمان، ميزباني اين نشست را بر عهده داشت و عملكرد رجب طيب اردوغان در نشست پاياني مورد انتقادها و همزمان طرفداريهاي همزمان قرار گرفته است. برخي عدم قرائت بيانيهاي را كه بندهاي ضدايراني را در خود جا داده بود به مديريت اردوغان نسبت دادند و عدهاي عدم قرائت تمام بندها و كليت بيانيه را امري طبيعي دانستند. در خصوص نقش تركيه در اين اجلاس و استراتژي جديد آنكارا در قبال تهران و رياض گفتوگويي با اسدالله اطهري، تحليلگر مسائل خاورميانه داشتيم كه به شرح زير است:
با برگزاري سيزدهمين نشست سران كشورهاي اسلامي، تركيه رياست اين اجلاس را برعهده گرفته است. نحوه رياست تركها در اين اجلاس چگونه بود؟
تركيه در حالي رياست سيزدهمين نشست سران كشورهاي اسلامي را برعهده گرفت كه قبل از آنها، رياست اين اجلاس با مصريها بود و براساس روال قبلي، رييسجمهور مصر بايد در اين اجلاس حضور مييافت و رياست اجلاس را به اردوغان تحويل ميداد اما شاهد اين بوديم كه مصريها حضور نيافتند. از طرف ديگر، دو بحران قرهباغ و بحران روابط ايران و عربستان نيز بر اين اجلاس سايه انداخته بودند و در آخر نيز شاهد بوديم كه در بيانيه پاياني چهار بند عليه ايران و يك بند عليه حزبالله صادر شد. البته از قبل آن اجلاس هم اين پيشبيني وجود داشت و اخبار نيز حاكي از همين مساله بود اما اين تحليل نيز وجود داشت كه حضور ايران در سطح عالي در اين نشست ميتواند مواضع و بيانيه پاياني را تعديل كند. من ميتوانم بگويم كه اين اجلاس بيش از هر چيزي وضعيت متنشج و پراختلاف جهان اسلام را به نمايش گذاشت و تركيه هم خود يك طرف اين درگيريها است. با اين حال، مقامات تركيه ميتوانستند كه خيلي بهتر از اينها نقشآفريني كنند و نگذارند كه اين اختلافات با اين دامنه و وضوح به نمايش گذاشته شود. تنها اقدامي كه آقاي اردوغان انجام داد اين بود كه چون تعداد بندهاي پاياني زياد بود، درباره آن كلي صحبت كرد و انتشار بيانيهها را بر عهده رسانه قرار داد.
به بيانيه پاياني و محكوميت ايران اشاره كرديد. بسياري معتقد بودند كه تركيه به دليل ميزباني ميتوانست نقشآفريني كند. به نظر شما، آنها تلاشي براي عدم محكوميت ايران انجام دادند؟
تركها رياست اجلاس را بر عهده داشتند و اين مساله ظرفيت بسياري را براي آنها ايجاد ميكرد. من فكر ميكنم با توجه به شرايط همسايگي، تركيه كار خاصي انجام نداد، يا آنكه ظرفيت نقشآفريني و تاثيرگذاري را نداشتند يا اينكه نخواستند از اين ظرفيت و توانمندي استفاده كنند. البته حزب عدالت و توسعه، حزبي بهشدت عملگرا است و ميتواند از فضاي اختلافات بهره جسته و نقشآفريني كند.
يك تحليلي وجود دارد مبني بر اينكه تركها در حال پيمودن دو مسير مجزا و البته همزمان ميان ايران و عربستان هستند. يعني آنكارا تلاش ميكند همزمان روابط خود با تهران و رياض را گسترش دهد. چقدر اين تحليل به سياست امروز تركيه نزديك است؟
با روي كارآمدن حزب عدالت و توسعه در قدرت، اين حزب كوشيد تا يك سياست خارجي چندوجهي را در دستور كار خود قرار دهد؛ يعني ضمن گسترش روابط با غرب و اتحاديه اروپايي، روابط خود را با آسياي مركزي، با كشورهاي حاشيه خليج فارس و با قفقاز را هم گسترش دهد. انجام اين كار نيازمند توانمنديهاي بالا، اتاقهاي فكر متعدد و كارآمد، اقتصادي پويا و سرمايه بسيار و... است. با اين حال ما مشاهده ميكنيم كه با گذشت چند سال آنها در پيشبرد سياستهايشان و آنچه را كه در ابتدا مدنظر داشتند، توفيق نداشته و از سوي ديگر، بحرانهاي داخلي و مشكلات سياست داخلي بر اين سياست خارجي هم سايه انداخته است. با اين حال آنها تلاش ميكنند از منابع مالي حاصل از گسترش روابط با ديگر كشورها بهرهمند شده و از آن در جهت حل و فصل و مقابله با بحرانهاي داخلي و فشارهاي اقتصادي استفاده كنند. به همين منظور و با وجود اختلافاتي تاريخي با عربستان، شاهد هستيم كه آنكارا و رياض روابطشان را با يكديگر بهبود بخشيدهاند. البته بحران سوريه نيز در اين رابطه بيتاثير نبوده است. از سوي ديگر، منافع حاصل از همكاري با ايران آنچنان براي آنها جذابيت دارد كه موجب ميشود تا نتوانند چشم بر همكاري با ايران ببندند.
در سالهاي اخير روابط تهران و آنكارا پرفراز و نشيب بوده است. چه مسائلي منجر به تغيير استراتژي تركيه در عرصه سياست خارجي و به ويژه در رابطه با ايران شده است؟
من فكر نميكنم كه دو كشور در رابطه با يكديگر استراتژيهايشان را تغيير داده باشند. روابط ايران و تركيه در هر دوره متناسب با شرايط آن دوره بوده است. بهطور مثال، در زمان تحريمها و به دليل محدوديتهاي ايران، تهران و آنكارا همكاريهايشان بالا بود و ما از بانكهاي ترك استفاده ميكرديم. با رفع تحريمها، شرايط تغيير يافته و اين مساله موجب شده تا تهران و آنكارا راهكارهاي ديگري را براي گسترش روابط با يكديگر دنبال كنند. دو كشور نيز تلاش ميكنند تا سطح مبادلات تجاريشان را تا سطح 30 ميليارد دلار افزايش دهند. البته متغير سوريه نيز در روابط ميان ايران و تركيه موثر بوده و بر اين مساله اثر گذاشته است ولي در همين باره هم همواره رايزنيها و تبادل نظر وجود داشته است.
تحليل ديگري نيز وجود دارد كه عربستان ميكوشد تا تركيه بازوي اهل سنت در برابر ايران شيعي باشد اما تركها اين مساله را قبول نكردهاند. دليل امتناع تركها از ائتلاف با عربستان در اين باره چيست؟
اين ائتلاف هيچگاه تشكيل نخواهد شد. از حدود چند ماه پيش صحبتهايي مبني بر تشكيل يك ارتش اسلامي با ائتلاف برخي از كشورها شده است ولي مشكل اينجا است كه كشورهاي حاضر در اين ائتلاف يا توانمندي چنداني ندارند يا منافعشان با يكديگر همخواني چنداني ندارد. مصر يكي از قدرتهاي جهان اسلام است كه هماكنون گرفتار مشكلات داخلي است. تركيه و عربستان نيز با وجود نزديكي با يكديگر منافع بلندمدت و استراتژيك با يكديگر ندارند و اختلافات تاريخي نيز موجب شده تا آنها نتوانند همكاري پايدار داشته باشند. از سوي ديگر، بدنه جامعه تركيه با ايران همراهتر است تا با عربستان. اسلام تركها، يك اسلام صوفي و ميانهرو و سكولار است در حالي كه اسلام عربستان سلفي و تندرو است. هر اندازه هم كه سرها به يكديگر نزديك شوند ولي بدنه به يكديگر نزديك نميشوند.
تا چه اندازه اختلافات ميان تركيه و مصر در روابط تركيه با عربستان تاثيرگذار بوده است؟ آيا رياض توان ميانجيگري ميان آنكارا و قاهره را دارد؟
رياض قبل از برگزاري اجلاس سران كشورهاي اسلامي تلاش بسياري كرد تا آنكارا و قاهره را به يكديگر نزديك كند. در همين راستا، ملك سلمان دو سفر به مصر و تركيه انجام داد ولي نشست سران كشورهاي اسلامي در استانبول شكست اين تلاشها را نشان داد. تركيه همچنان از سرنگوني محمد مرسي خشمگين است و از اقدام السيسي، به عنوان قتل عام دموكراسي و كودتا نام ميبرد. از سوي ديگر، تركيه بهشدت عليه دولت كنوني مصر كار ميكند و رسانههاي مختلفي عليه السيسي راهاندازي كرده است. با اين حال، من معتقد هستم كه اختلافات تركها با مصريها، در ظاهر در روابطشان با رياض اثر نگذاشته است. آنها مدعي سياست خارجي چندوجهي هستند. ارتباطاتشان را هم افزايش دادهاند و ما شاهد رفت و آمدهاي بيسابقهاي ميان تركيه و عربستان بودهايم.
در پرونده سوريه، آيا ايران و تركيه ميتوانند يك بازي برد- برد براي يكديگر تعريف كنند؟
با وجود اراده ميان ايران و تركيه، قطعا
دو طرف ميتوانند به يك تفاهم درباره پرونده سوريه برسند. مسائلي چون تروريسم، امنيت منطقهاي و منافع اقتصادي ناشي از ثبات عواملي هستند كه ميتواند موجب نزديكي دو طرف در اين باره شود.