مروري بر سه كتاب
درباره ايرانيها
ژانر خلقيات
فرهنگ سياسي ايران
نويسنده كتاب «فرهنگسياسي ايران» برخلاف آثار ديگرش همچون عقلانيت و آينده توسعه يافتگي ايران كوشيده به شكل روشمند مساله فرهنگ سياسي ايران و ويژگيهاي آنها را باز بنماياند. وي در اين اثر پس از طرح موضوع، متون موجود فرهنگ سياسي ايران را تشريح ميكند و يك چارچوب نظري بر اين مبنا ارايه ميكند، اين چارچوب نظري در فصل سوم با چشماندازي تاريخي روشنتر مي شود. فصل چهارم كتاب به دادههاي ميداني ميپردازد و در فصل پنجم نتيجهگيري صورت ميگيرد. در نتيجهگيري كتاب جامعه ايران به «ضعف در يادگيري از كشورهاي موفق» متهم شده است. اين در حالي است كه در كتاب كمترين توجهي به موقعيت جغرافيايي ايران نشده است. چون حتي پس از گذشت بيش از يك قرن از انقراض قاجاريه، در بين كشورهاي منطقه نمونه موفقي از توسعهيافتگي فرهنگي- سياسي كه بتوان از آن الگوبرداري كرد، وجود ندارد. ضمن اينكه نمونههاي موفق ذكر شده در كتاب بيشترشان مربوط به دهههاي آخر قرن بيستم هستند كه ضمن نداشتن سنخيت جغرافيايي، از نظر زماني نيز با دوره قاجار سنخيت ندارند. ضمن اينكه بايد در نظر داشت با وجود تعداد اندك تحصيلكردههاي ايراني در دوره ناصري، انقلاب مشروطيت پس از ناصرالدين شاه به وقوع ميپيوندد و در مجموع ما شاهد تنزل و كاهش اقتدارگرايي از ابتداي دوره قاجار (آغامحمدخان) تا پايان دوره (احمدشاه) هستيم.
سازگاري ايراني
سازگاري ايراني يكي از آثار مهندس مهدي بازرگان است كه در آن به بررسي ويژگي و خصوصيات ايرانيان ميپردازد. اين مطالب در واقع بعد از آزادي او از زندان در سال 1346 در جمع انجمن اسلامي مهندسين بيان شده است. او در اين كتاب با بيان ويژگي ملل ديگر مثل سرسختي انگليسي و نظم و انضباط آلماني از عللي كه به پديد آمدن اين روحيات در يك ملت منجر ميشود، سخن ميگويد كه مهمترين آنها از ديد او شيوه امرار معاش و تحصيل رزق و روزي است. به تعبير ديگر از ديد بازرگان شغل هر قوم و ملتي مهمترين عامل تربيتي و سازنده خصال روح ملت است. در زماني كه بازرگان با اين رويكرد به بررسي خلقيات ايرانيان ميپردازد، حدود سه چهارم جمعيت ايران كشاورز هستند، گو اينكه اگر نگاه تاريخي نيز به قضيه داشته باشيم، ايرانيان در طول تاريخ نيز عمدتا فلاح و دهقان بودهاند. با اين مفروضات او اين ويژگيها را براي ايرانيان بر ميشمارد: بردباري، شلختگي، نگرش قضا و قدري، تك زيستي و روحيه مذهبي و ديني. از زمان انتشار كتاب بازرگان نيم قرن ميگذرد، در اين سالها نگاه جامعه شناختي در ايران پيشرفتهاي زيادي كرده و نتيجهگيريهاي او از اين منظر سادهانگارانه و خام مينماياند. براي مثال حتي اگر اساس خلق و خوي يك ملت را بتوان به شيوه ارتزاق ايشان تقليل داد، باز هم نميتوان به نتيجهگيريهاي بازرگان ملتزم شد، چرا كه اولا ايرانيان در طول تاريخ خود تنها به شيوه كشاورزي ارتزاق نميكردند، ثانيا هيچ مشخص نيست كه از شيوه ارتزاق كشاورزي ويژگيهايي كه مرحوم بازرگان استخراج كرده حاصل ميشود. به عبارت روشنتر به سختي ميتوان رابطهاي علي و مستقيم ميان ويژگيهايي كه بازرگان مطرح كرده و شيوه زيست كشاورزي ترسيم كرد. با اين همه كتاب سازگاري ايراني به لحاظ اينكه يكي از نخستين آثار در خويشتننگري و در ژانر خلق و خوي ايرانيان است، حايز اهميت است و نشانگر يكي از نخستين گامهاي ايرانيان در انتقاد از خويشتن و نگاه تحقيقي و به دور از توهم به خود است.
جامعهشناسي خودماني
اقبال مردم و انتقاد نخبگان
چرا درماندهايم؟ (جامعهشناسي خودماني) اثري از حسن نراقي است. اين كتاب در بهار سال 80 چاپ شده و تا به حال بارها تجديد چاپ شده است. با تاريخ بيگانهايم، حقيقتگريزي و پنهانكاري ما، ظاهرسازي ما، قهرمانپروري، خودمحوري و برتريجويي ما، بيبرنامگي ما، رياكاري و فرصتطلبي ما، احساساتي بودن و شعارزدگي ما، مسووليتناپذيري ما، قانونگريزي، توقع و نارضايي دايمي ما، حسادت و حسدورزي ما، صداقت ما، همهچيزداني ما و نمونههاي ديگر از خلقيات ما ازعنوانهايي پرداختي است كه در فهرست اين كتاب آمده است. اين كتاب به همان اندازه كه ميان مردم مورد استقبال قرار گرفت، در ميان دانشگاهيان و محققان مورد نقدهاي فراواني قرار گرفت. ويژگي اين كتاب سادهسازي و سادهنويسي پيرامون يكسري خلق و خوي منفي ما ايرانيان است. به ادعاي خود نويسنده اين كتاب نميخواهد از توصيف فراتر رود و به دنبال چرايي نيست. بعضي معتقدند اين كتاب را نميتوان اثري در حوزه جامعهشناسي ارزيابي كرد و در هيچ يك از شاخههاي موجود جامعهشناسي نميگنجد. عدهاي ديگر بيان ميكنند كه اين كتاب درددلي خودماني است و اساسا نبايد آن را در ذيل كتابهاي جامعهشناسي آورد. بعضي ديگر رويكرد نراقي را رويكردي ما قبل علم دانستند و معتقدند نويسنده كتاب در مقام يك واعظ 36 صفت غالبا منفي را براي ايرانيان متصور شده است كه تحليل علمي هر كدام از اين شاخصهاي رفتاري كاري دشوار و عظيم است.
منتقدان نراقي رويكرد او را رويكردي محافظهكارانه خواندهاند كه به مذاق اصحاب قدرت خوش ميآيد، زيرا تمام مشكلات موجود را بر گردن خود مردم مياندازد. منتقدان بر اين باورند كه استقبال مردم از اين كتاب را نميتوان دليل حقانيت آن دانست و حتي علت اين استقبال خود نيازمند يك بررسي آسيبشناسانه است. اين دسته از منتقدان اعتقاد دارند كه جامعهشناسي آكادميك به دنبال تيراژ نيست. آنها بر اين باورند كه جامعهشناسي آكادميك يك مساله را برميگزيند و تلاش ميكند آن را براساس اصول علمي تحليل كند اما ممكن است آن مساله، مساله مردم نباشد.