• ۱۴۰۳ جمعه ۱۱ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3511 -
  • ۱۳۹۵ دوشنبه ۶ ارديبهشت

ميزگرد «اعتماد» در بررسي پديده استقبال مردم از سينما

سينما بالاخره پاتوق شد

خيابان‌هاي خلوت تهران يكي از جاذبه‌هاي ايام عيد است، اما امسال تهران از حضور مردم در خيابان‌ها رنگارنگ شده بود. يكي از دلايل اين حضور استقبال مردم از سينما بود. خانواده‌ها بزرگ و كوچك با لباس‌هاي رنگارنگ عيد و بادكنك‌هاي رنگي در دست بچه‌ها و تنقلات رنگارنگ در دست كوچك و بزرگ در صف‌هاي طويل سينماها تعطيلات گذراندند. اين روزهاي عيد بود. شب‌ها چراغاني‌هاي سر در سينما و پخش تيزر فيلم‌ها بر صفحه‌هاي نمايش بزرگ تهران را تا صبح زنده نگاه داشت. تعطيلات عيد تمام شد اما استقبال از سينما تمامي ندارد. هنوز سينما‌ها سانس‌هاي دو صبح دارند. واقعا چه اتفاقي افتاده است. «اعتماد» بررسي مي‌كند.

 

طرح بحث: پديده‌ استقبال از سينما
غلامرضا موسوي‌زاده: بر اساس آمار، امسال چيزي حدود 5/3 تا 4 برابر سال‌هاي قبل شاهد افزايش درآمد فروش بليت سينما و استقبال تماشاگران بوديم و مي‌توان گفت بهار بسيار خوبي براي سينماي ايران بود و البته بايد از تماشاگران تقدير و تشكر كرد ولي نمي‌توان از فيلم‌هايي كه در اكران بود نيز بگذريم چون به هر حال اين فيلم‌ها بودند كه توانستند مخاطبان را به سالن سينما بكشانند.
 طبيعتا مي‌توان درصدي از افزايش درآمد حاصل از فروش بليت را به افزايش 20 درصدي بهاي بليت نسبت داد. ولي باز در اين ميان پارامترهايي ديگر هم بود از جمله شكل متفاوت تبليغات و اطلاع‌رساني‌هايي كه صورت گرفت. سينماي ما امسال از يك اطلاع‌رساني فوق‌العاده و ناخواسته همكاران‌مان استفاده كرد. يعني به دليل اينكه قرار شد اكثر فيلم‌هاي به نمايش درآمده در خارج از كشور (استراليا، كانادا، امريكا و آلمان) نيز نمايش داده شود، پخش‌كنندگان خارجي اين فيلم‌ها براي تبليغات‌شان از تلويزيون‌هاي ماهواره‌اي استفاده كردند و خب اين تبليغات به داخل هم كمك كرد.  درواقع با وجود اينكه تهيه‌كنندگان يا سينماگران ايراني، مستقيما نقشي در اين تبليغات ماهواره‌اي نداشتند اين تبليغات كار خود را كرد.
البته همان طور كه گفتم دلايل ديگري نيز براي استقبال مردم از سينما وجود داشت. فكر مي‌كنم مردم يك مقدار شاداب‌تر هم شده بودند. حالا شايد به دلايلي كه يك انتخابات خوب را پشت سر گذاشته بودند و يك مقدار فضاي اميدوارانه‌تري در جامعه به وجود آمده است.
به هر حال مجموع اين اتفاقات باعث شد كه امسال، سال و شروع خوبي داشته باشيم.  اميدوارم كه اين فضا با اين اميدي كه وجود دارد، همين طور ادامه پيدا كند و طبيعتا فيلم‌ها باز هم ژانرهاي متفاوت‌تري داشته باشند تا بتوانند ارتباط بيشتري با تماشاگر ما برقرار كنند.


فرهادپور: خب، اينهايي كه مي‌گوييد خيلي خوب است ولي مساله اينجاست كه به نظرم موضوع به اين سادگي نيست. تعطيلات عيد تمام شد و هنوز اين استقبال تماشاگران و درواقع آشتي آنان با سينما ادامه دارد. به نظر من آن عامل گران شدن بليت اتفاقا مي‌توانست يك عامل بازدارنده باشد. اما واقعا چه شد كه گران شدن 20 درصدي قيمت بليت كه در نفس خودش عامل بازدارنده‌اي است را در تحليل‌تان به حساب عامل مثبت مي‌گذاريد؟
موسوي: گفتم كه اين افزايش بهاي بليت طبيعي است و آن را هر سال داشته‌ايم. خب هر وقت قيمت بليت بالا برود درآمد بيشتر مي‌شود؛ ضمن اينكه هنوز قيمت بليت ما به نسبت جاهاي ديگر در دنيا بسيار ارزان است درواقع يك‌سوم جاهاي ديگر؛ چون معمولا قيمت بليت در دنيا 10 دلار است و مال ما در مي‌آيد حدود 3 دلار؛ ضمن اينكه من به عنوان تهيه‌كننده داخل كشورمان هزينه‌هايم را مجبور هستم به دلار حساب ‌كنم.
فرهادپور: آقاي موسوي لطف كردند و مساله را طرح كردند اينكه سينماي ما با اقبالي روبه‌رو شده است و آمار و درصدهايي ارايه دادند كه مويد آن بود كه فروش خوب‌تري داشتيم و بعد هم اشاره‌اي به تبليغات ماهواره‌اي كردند و همين طور فضاي خوب جامعه. مساله اين است كه اگر اين موضوعات تنها روي كاغذ بود تا همين جا كافي بود ولي ما شاهد اكران‌هاي تاصبح، صف‌هايي بوده و هستيم كه تمامي ندارد. يعني هنوز اين استقبال ادامه دارد. بنابراين مي‌شود گفت كه يك پديده است؛ به همين دليل من قانع نمي‌شوم كه به همين سادگي از آن بگذريم.
علي سرتيپي: واقعيت اين است خودِ من هم فكر مي‌كردم از سيزده‌به در به بعد اوضاع فرق كند ولي ظهر شنبه چهاردهم كه به سينما رفتم، ديدم كه عين جمعه است. يعني صف شنبه همچنان ادامه داشت. وقتي براي سه‌شنبه هفته گذشته كه نيم‌بهاست سانس‌هاي‌مان را باز كرديم، ظرف يك ساعت تمام 12 سالن‌مان پر شد!

سرتيپي: اصلا يك اتفاق جالب ديگر كه افتاد اينكه حتي براي «هنر و تجربه» سانس فوق‌العاده در VIP داشتيم. يعني تا بدين‌ حد استقبال زياد بود. من هم در ايام عيد به آقاي جيراني گفتم كه اين واقعا يك پديده است. البته از قبل نسبت به اكران امسال خوشبين بودم به خصوص بعد از جشنواره و با آن استقبالي كه همان زمان از فيلم‌ها شد و صف‌هايي كه به وجود آمد، ما تقريبا بيش از دوبرابر سال گذشته سانس‌هاي فوق‌العاده براي مردم در جشنواره گذاشتيم و شاهد صف‌هاي طولاني و فروش خارج از ليست بوديم؛ از اين رو فكر مي‌كرديم كه احتمالا سال بهتري در پيش داريم ولي تصور اين وضعيت الان را واقعا نداشتيم، الان شاهد افزايش حدود 5 برابري به لحاظ فروش و 4 برابري به لحاظ تماشاگر هستيم. اتفاق خوب ديگر اينكه اين استقبال فقط در تهران يا يك‌سري پرديس‌ها اتفاق نيفتاده است. در تمام نقاط اين اتفاق افتاده است. حتي سينما شكوفه در ميدان شهدا نيز در فروش روز اول سال از 5/2 ميليون تومان گذشته به 27ميليون تومان رسيده است. در شهرستان‌ها هم همين طور بوده است. در شهرهايي مثل شيراز سينمايي حدود 18 ميليون بليت فروخته است.
فرهادپور: خب، چرا اين پديده پيش آمده است؟

متغير اول: اكران هوشمندانه!
سرتيپي: به نظرم نخستين دليل به خودِ فيلم‌ها برمي‌گردد. نوعي هوشمندي در اكران فيلم‌هاي عيد وجود داشت. فيلمي مثل «ابد و يك روز» كه جايزه بسيار برده است بلافاصله در عيد اكران شد و فيلمي مثل «باديگارد» كه در جشنواره حاشيه داشت و فيلم خيلي خوبي هم بود هم بدون فاصله چنداني از جشنواره اكران شد. از طرف ديگر فيلم «سالوادور» كه آنونس خيلي خوبي داشت و به مدت 7، 8 ماه تبليغ خوبي روي آن شده بود هم اكران شده است. فيلم ماني حقيقي يعني 50 كيلو آلبالو، فيلمي است پر از بازيگر و سروصدا و رنگ و لعاب خوب كه توانست مردم را به سينما بكشاند. اين نخستين بار بود كه خوراك ما براي مردم درست مهيا شده بود.
فرهادپور: يعني فكر مي‌كنيد اين اتفاقات با برنامه‌ريزي رقم خورده است و شوراي اكران واقعا با همين رويكردها اقدام كرده يا كلا يك فهرست اتفاقي و تصادفي براي اكران بوده است؟
سرتيپي: واقعيت اين است كه تا حدودي برنامه‌ريزي شده بود و با صدور پروانه نمايش به يك‌سري از فيلم‌ها و مديريت يك‌سري ديگر از فيلم‌ها خواستند كه اين اتفاق بيفتد. واقعا اگر به «ابد و يك روز» با شرايط خيلي فوري و فورس‌ماژور پروانه نمايش داده نمي‌شد، قطعا اين اتفاق نمي‌افتاد. يعني اگر قرار بود در نوبت قرار بگيرد اين‌طور نمي‌شد. ولي اين فيلم ديده شد و سريع خواستند كه در نوبت اكران قرار بگيرد.
فرهادپور: خب چرا تا پيش از اين چنين برنامه‌ريزي و مديريتي در اكران نداشتند؟!
سرتيپي: البته، قبلا هم برنامه‌ريزي بوده. حالا يك‌سري ملاحظات و فكر بيشتر پشت آن است. شايد قبلا تصورات تصميم‌گيران آن درست نبوده و شايد به شوراي صنفي برمي‌گردد و اگر بخواهيم به اين موارد بپردازيم بايد خيلي ريز شويم و عملكرد 10 سال گذشته معاونت سينمايي را روي سفره بياوريم و بررسي كنيم. فكر مي‌كنم اصلي‌ترين مساله خود مردم باشند. دو سال پياپي را در نظر بگيريم مثلا سال 92 توانستيم 33 ميليارد بفروشيم و پارسال به 75 ميليارد رسيديم. منظورم اين است كه اين استقبال از سال پيش شروع شده بود كه مهم‌ترين عامل مربوط به خود فيلم‌ها بوده است و البته راه‌اندازي همين پرديس‌هاي جديد هم يكي از عوامل ديگر به حساب مي‌آيد؛ به نظرم اين اصلي‌ترين مساله بوده. يكي ديگر از دلايل مي‌تواند باز شدن فضاي مجازي و تبليغات غيرمتعارفي باشد كه تا حدودي تاثيرگذار باشند. عامل ديگر به خودِ تلويزيون برمي‌گردد كه امسال حداقل آن فيلم‌ها و سريال‌هايي كه مردم را پايبند تلويزيون مي‌كرد مانند سريال پايتخت كه هرسال داشتيم، امسال استثنائا نداشتيم. مورد ديگر كه به روند كلي سينما كمك كرده، ديجيتال شدن فيلم‌ها و سينماهاست. بعد از اينكه پروژه آپارات را حدود يك سال و نيم است كه كنار گذاشته‌ايم، كيفيت تصوير و صداي‌مان خيلي بالا رفته است. حتي در شهرستان‌ها و سينماهاي پايين‌شهر هم تقريبا با يك تلورانس 20، 30 درصدي تصوير و صدا مي‌بينيد. قبلا وقتي آپارات بود اين مساله خيلي متفاوت و صدا، مونو بود. از يك فيلم نهايتا 40 تا كپي مي‌زديم درنتيجه هزينه‌ها بالا بود و به راحتي نمي‌توانستند در شهرها فيلم‌ها را همزمان اكران كنند و ماه‌ها طول مي‌كشيد كه مثلا فيلم به گناباد برسد. الان كيفيت بالا رفته است و بعد با توجه به ديجيتال شدن اكنون اين همزماني و احساس اينكه مردم در شهرستان‌ها نيز همزمان با تهران فيلمي را مي‌بينند كه از صدا و تصوير و كيفيت برخوردار است در روند به وجود آمدن اين فضاي مثبت براي سينما نقشي اساسي دارد.

متغيري جالب: حال مردم خوب است!
سرتيپي: اما حرف آخرم اين است كه اصولا حال مردم هم در اين ميان دخيل بوده است. حال مردم كه كمي بهتر شده است. منظورم اين نيست كه مردم مشكلات‌شان كم شده است. در دهه 30 امريكا كه بالاترين فشار اقتصادي و فقر و مشكلات حاكم بوده، ما مي‌بينيم كه بالاترين استقبال از سينما در آن دهه اتفاق مي‌افتد كه مشابه آن در دهه 60 ما است كه همزمان با جنگ بوده. سينما ارزان است و درحالت مدرن. در تعطيلات هر سرپرست خانواده‌اي مي‌تواند با 10 هزار تومان (و در حالت تخفيف با 8 هزار تومان) دست خانواده خود را بگيرد و به گردش در مجتمع سينمايي بپردازد و فيلمي هم ببيند. اين براي خانواده‌ها خيلي باصرفه‌تر است. البته آنهايي كه وضع‌شان خوب‌تر است به سفر خارج و ويلاي شمال‌شان مي‌روند و بعد هم سي‌دي فيلم را تهيه مي‌كنند و در منزل‌شان با تلويزيون بزرگ مي‌بينند! ولي عامه مردم خب سينما رفتن را ترجيح مي‌دهند اين است كه فكر مي‌كنم يكي از دلايل عمده استقبال امسال از سينما همين ارزاني و قابل دسترس بودن چنين تفريحي است.


منيژه حكمت: من هم بحثم همين است! هرچند كه نمي‌توانيم كيفيت و پرديس‌ها را ناديده بگيريم، ولي وقتي بحث پديده مي‌شود، بحث روانشناسي و مردم‌شناسي را در پي دارد و به يك دوره تاريخي برمي‌گردد كه بايد تعريف شود. برعكس اينكه گفته مي‌شود شرايط اقتصادي مردم بد است و سينما تفريح ارزاني است من فكر مي‌كنم وقتي شرايط اقتصادي مردم بد است، به خاطر نااميدي از شرايط اقتصادي و نگراني از آينده يك قران هم يك قران است و آن را خرج نمي‌كنند. اين را در بازخوردهاي قبلي مردم ديده‌ام. مردم وقتي يك اطمينان خاطر اقتصادي دارند، پشتوانه‌شان نگراني از بحران‌هاي اقتصادي نيست و وقتي احساس نوعي ثبات را دارند آن وقت پول‌هاي‌شان را خرج مي‌كنند. اما اين را موافقم كه مردم حال‌شان خوب است؛ پشت‌شان به چيزي گرم است كه حركت‌هاي اجتماعي و خانوادگي را شروع مي‌كنند. امسال در كتابفروشي‌ها، گالري‌ها، موزه‌ها هم شاهد استقبال مردم بوديم. از يك مدير موزه مي‌توانيد تفاوت امسال با سال‌هاي گذشته را بپرسيد. اين حركات اجتماعي اتفاقا از يك ثبات اقتصادي برمي‌آيد نه از يك ناامني اقتصادي. ثبات اقتصادي اين است كه الان به جاي اينكه پولم را قايم كنم با خانواده‌ام تفريح مي‌كنم چون مي‌دانم چند ماه ديگر دلار 6 هزار تومان نمي‌شود و حقوق من سرجاي خودش است. بنابراين از غارهاي خودشان خارج مي‌شوند و اين زندگي اجتماعي و خانوادگي را شروع مي‌كنند. زندگي اجتماعي كه در آن امنيت اقتصادي، ملاك اول است. همين الان اگر شرايط اقتصادي ما بحراني شود دوباره همه به غارهاي‌شان مي‌روند و شروع به جمع كردن 10 هزار توماني‌هاي‌شان مي‌كنند كه معادل دو و نيم يورو است؛ درحالي كه استفاده‌اي هم از آن نمي‌كنند و خارج از كشور هم كه نمي‌روند ولي به هر حال كم‌كمك پس‌انداز مي‌كنند. زمان حال از بين مي‌رود چون نگران آينده‌اند. وقتي شرايط اقتصادي خوب باشد، زمان حال، همتراز با آينده مي‌شود. همين اميد، حركت‌هاي اجتماعي خانوادگي را به عنوان كوچك‌ترين ركن اجتماع رقم مي‌زند و اين حركت‌هاي جمعي از اميد به آينده از لحاظ اقتصادي مي‌آيد من فكر مي‌كنم اين اميدواري بعد از برجام از لحاظ اقتصادي در مردم به وجود آمد!

عاقبت جشنواره‌ خوب داشتن
منيژه حكمت: مرحله دوم، معتقدم كه جشنواره امسال بسيار ملاك بوده، چون مديران جشنواره را در سطح شهر آورده‌اند. ما صف‌هاي ساعت 4 صبح را امسال در ايام جشنواره ديديم! در جلسه‌اي به مديران سينمايي گفتم كه به سالن سينماها برويد تا ببينيد چه خبر است! از طرف ديگر تبليغات در بيلبوردها و همچنين تبليغات تلويزيوني متنوع و بالاخره ورود جشنواره به دنياي مجازي مردم را به سينماها كشاند. مهم‌ترين عامل همين تبليغات است. من در روزنامه آقاي جيراني هم گفتم اگر فيلم‌هاي ما در تلويزيون‌هاي خارج تبليغ مي‌شود، از ما نبايد انتقاد شود. بلكه كسي بايد نصيحت شود كه تمام اين سال‌ها تبليغات را از ما دريغ كرده است و نه ما. اين حق سينماي ملي ايران است كه همه بايد به كمكش بيايند؛ از جمله شهرداري و صداوسيما، اما اين سال‌ها از ما دريغ شده و اطلاع‌رساني درستي هيچ‌وقت نداشته‌ايم و خسارت اين به سينماگران برمي‌گردد. الان دنياي مجازي تبديل به يك اتفاق تبليغي بسيار بزرگ شده است. وقتي با التماس مي‌خواهند 10 تيزر به ما بدهند كه آن هم بيننده‌اي ندارد! عملا تبليغات از ما دريغ شده است چرا كه اگر تبليغ شود، سينماي ملي و كتابفروشي و همه كالاهاي فرهنگي به بار مي‌نشينند اما همه اينها سال‌ها از ما دريغ شده است. متوليان و مديراني كه اينها را سال‌ها از ما دريغ كرده‌اند، بايد پاسخگو باشند. اين اتفاق نشان داد كه تبليغات وقتي باشد، شهرداري به كمك جشنواره فجر خواهد آمد كه منجر به بالارفتن آن بيلبوردها خواهد شد. پيام بيلبوردها به خانه‌هاي مردم مي‌رود و وقتي تلويزيون چند برنامه مي‌گذارد حتي اگر منتقد آن هم باشد ولي در كنار روزنامه و دنياي مجازي، اميدواري مردم و امنيت اقتصادي دست به دست هم مي‌دهد و اتفاقي در عرصه فرهنگ و هنر و ادبيات را رقم مي‌زند كه به نظرم در اين چند سال نداشتيم. بله حال مردم خوب است و وقتي حال مردم خوب است بهترين اتفاق براي هنرمندان و اهالي ادب و هنر و رسانه است.
فرهادپور: با اين حال به نظر من عواملي كه اينجا مطرح شد در بعضي جاها ضد و نقيض است. يكي از عواملي كه به طور ضمني مطرح شد تبليغات ماهواره‌اي است. با توجه به اينكه حضور مردم را در بقيه عرصه‌هاي فرهنگي مي‌بينم، به نظر من اين عامل آنقدر بزرگ نيست كه روي آن اينقدر حساسيت به وجود بيايد كه سينماگران را دعوت كنند و نصيحت‌شان كنند. به نظرم خيلي از سينماروها، جوانان هستند درحالي كه جوانان كمتر به تماشاي ماهواره مي‌نشينند و ماهواره مال خانواده‌ها و زن‌هاي خانه‌دار طبقه مرفه شهري است و زن خانه‌دار طبقه مرفه شهري زياد اهل سينما نيست. اگرچه نمي‌توان اين عامل تبليغات ماهواره‌اي را كنار گذاشت ولي آنقدر مهم نيست كه بيخودي آن را تبديل به يك امر حساسيت‌زا كرده است!

تاثير انتخابات و برجام بر سينما رفتن
منيژه حكمت: موافقم! اتفاق مهم مردم ما هستند كه در ناخودآگاه و خودآگاه‌شان هروقت به يك خودباوري مي‌رسند، هر وقت به اين باور مي‌رسند كه هستند، حضور دارند و تاثيرگذارند آن موقع بخش فرهنگ هم حضور مردم را تجربه مي‌كند. اگر به دوره‌هاي خوب فروش سينما نگاه تاريخي بكنيم، همزماني آن را با حضور اجتماعي مردم در عرصه‌هاي ديگر مي‌بينيم. اصلا سينما را كنار بگذاريم و سراغ تئاتر برويم. هر جايي كه مي‌تواند محل تجمع مردم باشد را رصد كنيد؛ موزه‌ها و گالري‌ها، كتابفروشي‌ها؛ مي‌بينيد كه مردم از غارهاي‌شان بيرون آمده، خودشان را باور مي‌كنند و تاثيرگذارند و حركت مي‌كنند. اگر جلوي اين گرفته شود، بلافاصله به غارهاي خودشان آمده و اگر فيلم‌هاي به مراتب بهتر از اينها را هم بياوريد ولي با هزاران ابزار هم نمي‌توانيد مردم را بيرون بياوريد.
فرهادپور: شما به انتخابات اشاره مي‌كنيد!
منيژه حكمت: به نظرم انتخابات، خودِ برجام و اين حركت پيروزي مردم و ايران بسيار مهم است. من اصلا نمي‌خواهم وارد بحث سياسي شوم بلكه مساله‌ام آن اتفاقي است كه در ناخودآگاه مردم افتاده است.


محسن علي‌اكبري: من هم معتقدم كه بحث اكران امسال حاصل يك شرايط اجتماعي اميدواركننده، نشاط و روحيه خوب در اقشار مختلف جامعه بود. اگرچه اتفاق خاصي هم در جامعه نيفتاده و دلار همان قيمت سال قبل است. ببينيد! هنوز اتفاق اقتصادي خوبي در سطح جامعه نيفتاده است. بلكه اتفاقي كه افتاده، اميد است كه در مردم انگيزه‌اي ايجاد كرده و اميدوارند اتفاق خوبي بيفتد.
فرهادپور: اين اميد از كجا آمده؟
از برجام بوده، از اتفاقات خوبي كه در دولت و سطح جامعه بوده آمده و مردم اميدوارند.
فرهادپور: چه جالب شما هم كه معروف به فيلمسازي هستيد و طرفدار اصولگرايان و سياست‌هاي فرهنگي دولت گذشته با صحبت‌هاي خانم حكمت در اين مورد موافقيد!
علي‌اكبري: اينجا اصلا بحث گروه و حزب خاصي نيست. اين دولت، توانست اتفاقي راه بيندازد كه طي سال‌هاي قبل نيفتاد. اما فراموش نكنيم كه زمينه‌ساز اين اتفاقات، اتفاقات قبلي بود. من مي‌توانم به جرات بگويم از سال 70 كه با كل اين مباحث هسته‌اي درگير شديم، طي اين 24 سال، مقدماتي تهيه شد كه دنيا تقريبا به اين نتيجه رسيد كه با يك كشوري مواجه است با دانش صد درصدي علوم هسته‌اي و امنيت بسيار بالا حتي بالاتر از آمريكا و فرانسه. حالا بايد مقابل چنين كشوري كوتاه بيايد. بحث برجام پيش آمد، شايد دولت‌هاي قبل نتوانستند يا نخواستند يا قرار نبود به اين جمع‌بندي برسند. ولي در دولت فعلي اين اتفاق افتاد و به اين جمع‌بندي رسيد و برجام به تصويب رسيد. اين برجام، في‌البداهه اميد را در زندگي آورد. ولي واقعيت اين است كه فرقي در وضعيت مردم ايجاد نشده است. يعني فردي كه ماهانه يك ميليون تومان اجاره‌خانه مي‌دهد، الان هم همان ميزان را مي‌پردازد و حقوق كارمندان اضافه نشده و همان حقوق قبلي است. بنابراين وضعيت معيشتي مردم تغييري نكرده و همچنان همان است اما يك اميد و روحيه در مردم زنده شده كه اين اميد، سال بعد براي نسل بعد و بچه‌هاي‌شان قابل ستايش و تقدير است. حالا اين مردم اميدوار مي‌خواهند از اين اميدشان لذت ببرند. از نظر اقتصادي شايد در توان‌شان نباشد كه مسافرت‌هاي گرانقيمت بروند. شايد به دليل ناامني كه در ايام عيد در تركيه امسال عيد پيش آمد، خيلي از مسافرت‌ها كنسل شد. خبر داريم كه خيلي‌ها به سفرهاي‌شان در كشورهاي منطقه و حتي امارات نرفتند. اما بخش عمده‌اي در ايران ماندند كه اين بخش عمده به دنبال شادي‌شان بودند تا اين حس دروني و اميد را به لبخند تبديل كنند. بهترين اين لحظات را مي‌توانستند با فيلم‌هايي كه ته‌مايه طنز دارند، پُر كنند.
فرهادپور: اما ابد و يك روز كه ته‌مانده طنز ندارد ولي دارد ميلياردي مي‌فروشد!

متغير طنز مهم است
علي‌اكبري: ببينيد! ما امسال بيشترين فروش‌مان مال «سالوادور» است. يعني بخش عمده‌اي از فروش امسال متعلق به سالوادور است و ما اين را بپذيريم كه كشور ما مثل قبل در سينمايش دنبال يك قهرمان و چهره دوست‌داشتني است و آن چهره دو، سه سال است كه آمده؛ رضا عطاران كه با يك دوربين هندي‌كم در كن فيلم مي‌سازد و اين فيلم جزو فيلم‌هاي پرفروش مي‌شود. اين پديده را نمي‌توانيم ناديده بگيريم. پديده‌اي مثل رضا عطاران به سينماي ايران خيلي كمك كرد.
حالا اين پديده در قالب يك فيلم سينمايي كه درام يا طنز است، مردم را شاداب مي‌كند. مردم هم دنبال اين هستند كه شاد شوند. يعني عمده فروش‌مان در فيلم‌هاي طنز بوده و در كنار آن فيلمسازي‌مان در حد استاندارد بين‌المللي بالا رفته است. جواناني وارد شدند كه توانستند اتفاقات خوبي را رقم بزنند.
«ابد و يك روز» كار يك جوان فيلم‌اولي است ولي آنقدر فيلم خوش‌ساختي است كه توانسته مردم را راضي از سينما بيرون بياورد. از طرف ديگر نسل قبل‌مان، ابراهيم حاتمي‌كيا با «باديگارد» كه يك فيلم صددرصد با استاندارد بين‌المللي است توانسته طيف ديگري از جامعه را به سمت خودش بياورد. اين تنوع ژانرها و كيفيت بالاي فيلم‌ها- به جز يك فيلم كه واقعا نمي‌دانم چرا دارد مي‌فروشد! و اسم نبريم كه آن هم شايد مربوط به بخش طنزش باشد - با اين اوصاف خيلي راحت مي‌شود به اين نتيجه رسيد كه مردم دنبال شادي و تفريح‌اند. در ايام عيد كه تهران را مي‌ديديم، در پارك‌ها جاي سوزن‌ انداختن نبود. معلوم است كه مردم آنچنان امسال مسافرت نرفتند ولي خوش بودند و اين خوشي قابل تقدير و ستايش است. من فكر مي‌كنم قبل از اينكه از فيلمسازي‌مان تعريف كنيم بايد از مردم خوب‌مان تعريف كنيم. بايد از مردمي قدرشناسي كرد  كه مي‌دانند كه بايد لحظات شادي‌شان را با ما سينماگران و بقيه اهالي فرهنگ و هنر مثل تئاتر، مطبوعات، كتاب و رسانه سهيم شوند. پرمخاطب‌ترين شبكه تلويزيوني ما در بين اين همه شبكه، شبكه نسيم بوده است. با يك برنامه بسيار ارزان‌قيمت به نام «خندوانه» و «دورهمي». يعني دو برنامه‌اي كه اگر به لحاظ هزينه‌اي بخواهيد برآورد كنيد، بسيار ارزان‌تر از برنامه‌هاي سريال‌سازي است؛ چه سريال فاخر و تاريخي باشد و چه سريال اجتماعي. مي‌بينيم كه شبكه نسيم با دو برنامه ارزان‌قيمت، پرمخاطب‌ترين شبكه تلويزيون مي‌شود. در جمع‌بندي به اين نتيجه مي‌رسم كه مردم دنبال لحظات شادند.
فرهادپور: يعني پايين بودن كيفيت برنامه‌هاي تلويزيوني را يكي از عوامل استقبال مردم از سينما نمي‌دانيد؟
علي‌اكبري: نه. اگر سال‌هاي قبل تلويزيون توانست مخاطب خوبي براي خودش دست و پا كند، سريال پايتخت بود. يك سريال كاملا طنز كه امسال نبود. امسال آن كار طنز در شبكه‌هاي ما نبود بلكه در شبكه نسيم با برنامه‌هاي «دورهمي» و «خندوانه» بود. پس مردم نياز به شادي دارند و مي‌خواهند شاد باشند و ما به عنوان فيلمساز موظفيم كه در اين راستا كمك كنيم. اما يك رسالتي هم داريم كه اين كارهاي طنزمان را يك مقدار محتوايي‌تر كنيم و سمت و سو بدهيم. يعني اينكه مردم دوست دارند اميدوار باشند، اميد را در كار طنز ببينيم.
اگر يك فيلمي مثل «سالوادور» با يك فروش بسيار خوب مواجه مي‌شود، آن فيلمساز يك سكانس با محتواي «اميد» دارد اين چيزي است كه الان مدنظر همه است و تمام مسوولان كشور دنبال اين واژه هستند كه ما هم بايد آن را در فيلم‌ها رعايت كنيم. يعني اين طور نباشد كه فقط خنده براي‌مان مهم باشد و خنداندن مردم.
اگر اين باشد ما زود به شكست مي‌رسيم چون اين طنز سقفي دارد كه اگر اين سقف پر شود، خودِ عطاران هم ديگر مخاطب نخواهد داشت. بايد قدر اين لحظه را بدانيم و كارها را به طرف طنز موقعيت ببريم نه طنز لوده كه اگر در طنز موقعيت رفتيم، دقيقا موفق مي‌شويم. شما فيلم‌هايي كه طنز موقعيت بوده نگاه كنيد، مي‌بينيد موفق‌تر بوده‌اند. مثل «اجاره‌نشين‌ها»، «ورود آقايان ممنوع» و «كتاب قانون» كه از توليدات دفتر خودمان است، هم طنز دارد هم پيام و هم در ساخت آن رسالت هنرمند به خوبي اداي دين شده، هم در جامعه تاثير گذاشته است. پس اينها همه با هم درگيرند.
اگر صرفا فيلم‌هايي بسازيم كه فقط مردم را بخندانيم مطمئن باشيد كه ما نسبت به كمدين‌هاي هاليوودي هنوز خيلي عقب هستيم و شايد اگر اين مسير را ادامه دهيد، همان طور كه ديده‌ايد، مردم يكباره با همه‌چيز قهر مي‌كنند. نبايد بگذاريم اين اتفاق بيفتد. يعني ما بايد در تداوم اكران نوروزي 95، بتوانيم اكران‌هاي بعدي را با همين روند و چيدماني كه در اكران نوروز داشتيم، پيش ببريم و بتوانيم ادامه دهيم تا ان‌شاءالله اكران سال 95 به موفق‌ترين اكران سال‌هاي بعد از انقلاب تبديل شود.

آيا برنامه‌هاي ايوبي  در اين پديده نقش داشته؟
فرهادپور: اينجا من بحث ديگري دارم. اگر ما حرف‌هاي آقاي سرتيپي را در مورد تاثير سينماي ديجيتال در اين روند و پديده بپذيريم و حرف‌هاي خانم حكمت را در مورد موفقيت جشنواره فجر از نظر تبليغات و كشاندن نظر مردم قبول كنيم، با توجه به اينكه روزنامه ما سال گذشته با آقاي ايوبي مصاحبه داشته و ايشان دو نكته موفقيت‌آميز كارهاي خودش را ديجيتال كردن سينماي ايران و به ميان مردم كشيدن جشنواره مي‌دانست و عنوان كرده بود، بنابراين مي‌توان نتيجه گرفت كه ايوبي موفق بوده؛ آيا شما هم اين طور فكر مي‌كنيد؟
موسوي‌زاده: ببينيد! يك اتفاق‌هايي معمولا به گمان من به اصطلاح اجبار است و بايد بيفتد. يعني يك‌سري كارها اجبارا بايد اتفاق بيفتد. سينماي دنيا وقتي به سمت ديجيتال مي‌رود، قاعدتا ما هم بايد آن مسير را طي كنيم و هر آدمي باشد بايد آن مسير را طي كند. البته درك درستي هم در معاونت سينمايي بوده كه توانسته اين اقدام را به موقع انجام دهد ولي واقعيت قضيه اين است كه ما هنوز با كيفيت خوب ديجيتال فاصله داريم. به جز 4، 5 سالن ما كه از كيفيت خوب سالن ديجيتال استفاده مي‌كنند، بقيه سالن‌ها هنوز با مشكل روبه‌رو هستند.  بيشتر آن نكته‌اي كه آقاي سرتيپي اشاره مي‌كند، امكان اكران نمايش فيلم همزمان با تهران حتي در شهرها و شهرستان‌هاي كوچك هست. يعني معمولا سابق وقتي يك پخش‌كننده 30 يا 35 كپي مي‌زد و اين را مي‌توانست همزمان در تهران و شهرستان‌ها اكران كند، به عنوان آدمي كه كار فوق‌العاده خوبي مي‌تواند بكند، مي‌گفتند و ريسك مي‌كرد. چون قيمت هر كپي گران بود و اين ريسك كه بتواند پول كپي‌ها را برگرداند علاوه بر پول توليد و سود هم بكند، اتفاق مشكلي بود.  سيستم ديجيتال اين ويژگي را دارد كه شما ناگهان مي‌توانيد در تمام سينماهاي كشور يك فيلم را اكران كنيد. منظورم اين است كه مي‌توانيد تمام سالن‌ها را كه به ديجيتال تجهيز كرديد اگر بخواهيد يك فيلم اكران كنيد و نگران هزينه چاپ كپي و چيزي شبيه اين نباشيد. اين اتفاقي است كه افتاده.  من فكر مي‌كنم معاونت سينمايي بايد به اين سمت برود كه بتواند سينما را از سيستم ديجيتال به سمت سيستم متعالي‌تر و آن سيستمي كه در سينما محبوب‌تر است، ببرد و تبديلش كند تا بتوانيم بگوييم سالن‌هاي‌مان از نظر كيفي هم تصوير و صداي بهتري دارند. ولي به هر حال يك گام بوده كه قبلا اتفاق افتاده است.

جمع‌بندي‌اي كه جمع نمي‌شود
جيراني: همه حرف‌ها را زدند و فقط من يك جمع‌بندي كلي‌تر مي‌كنم. سه مقطع تاريخي در ايران وجود دارد كه روي سينما تاثير بسيار داشته است؛ يكي مقطع بعد از جنگ يعني سال 67 كه جنگ تمام مي‌شود و آقاي هاشمي مي‌خواهد بيايد، اميد به تغيير در جامعه كه از يك وضعيت اقتصاد دولتي مي‌خواهد به سمت اقتصاد سرمايه‌داري برود و جامعه به رفاه و بهبود اجتماعي و آزادي‌هاي اجتماعي برسد. اين تغيير باعث مي‌شود جمعيتي كه در خانه‌ها بودند و زندگي فردي داشتند، يا زندگي محفلي در كافي‌شاپ‌هاي هتل‌ها داشتند، بيرون بيايند و در جامعه حضور پيدا كنند. فراموش نكنيم كه بزرگ‌ترين فروش بالاي تماشاچي را ما در سال 69 داريم. درواقع آمار بيننده در سال 69 قابل اهميت و لحاظ كردن است. البته آن موقع محتوا و فرم فيلم‌ها هم تغيير مي‌كند و وزارت ارشاد هم كمي كوتاه مي‌آيد. درواقع از سال 67 به بعد وزارت ارشاد در محدوده سناريو، محدوديت‌ها را برمي‌دارد. به كارگردان‌هاي «الف» و «ب» مي‌گويد كه برويد فيلم‌هاي‌تان را با خيال راحت بسازيد و بدين‌ترتيب فيلم‌هايي ساخته مي‌شود كه تا قبل از اين دهه ساخته نشده بود. بنابراين هم فيلم‌ها و هم فضا تغيير مي‌كند. اميد به تغيير رخ مي‌دهد، مردم بيرون مي‌آيند و فروش فيلم بالا مي‌رود.

جيراني: در چهار سال اول آقاي هاشمي، اين اميد به تغيير، مردم را در سالن‌هاي سينما نگه مي‌دارد. اما چهار سال دوم نااميدي مي‌آورد. نااميدي چهار سالِ دوم نتيجه آن بود كه آقاي هاشمي عقب مي‌نشيند، هم در عرصه فرهنگ و هم در عرصه اقتصاد و بدين‌ترتيب مهره‌هاي اصلي خودش را در عرصه فرهنگ و اقتصاد از دست مي‌دهد، نااميدي مردم از اين بوده كه آزادي‌هاي اجتماعي كه فكر كرده بودند، به دست نيامد. بنابراين نااميدي باز مردم را از محيط شهري به داخل خانه‌ها مي‌برد. هر موقع كه مردم نااميد مي‌شوند، مي‌روند به زندگي فردي يا زندگي محفلي پناه مي‌برند. دولت اصلاحات كه مي‌آيد دوباره اين اميد زنده مي‌شود. يعني اصلاحات اميد به تغييرات سياسي و اجتماعي را زنده مي‌كند و سال 76 به بعد اوج فروش فيلم‌ها مي‌شود. درواقع مردم كه نياز به تغيير را احساس مي‌كردند يك اتفاق ديگر براي‌شان مي‌افتد آن هم اين است كه متوجه مي‌شوند كه حضورشان در اين تغيير موثر بوده است. مردم هر موقع فكر كنند كه حضورشان در اين تغييرات موثر بوده، باز به محيط‌هاي شهري و فرهنگي برمي‌گردند. حال و هواي فيلم‌ها هم تغيير مي‌كند و باز فيلم‌ها بازتر مسائل اجتماعي را منعكس مي‌كنند و مردم شاهد نكات و مسائلي مي‌شوند كه تاكنون اجازه نمي‌دادند در فيلم‌ها منعكس شود ولي در زندگي آنها همواره وجود داشته است. فراموش نكنيم كه آن موقع شاهد اوج بيشتر در روزنامه‌نگاري نيز بوديم. اگر يادتان باشد ساعت هشت صبح روزنامه‌ها در كيوسك‌ها تمام مي‌شد. يعني ساعت 9 صبح ديگر نمي‌توانستيد روزنامه پيدا كنيد و درواقع مردم به بيرون از خانه آمدند؛ هم به اميد تغيير و هم براي اينكه فيلم‌ها تغيير كرده بودند و هم اينكه آزاد‌ي‌هاي اجتماعي لحاظ شده بود. جالب آنكه چهار سال دوم اصلاحات باز نااميدي با خود مي‌آورد و عقب‌نشيني اصلاحات نااميدي به همراه دارد و محدوديت‌هاي فيلم‌ها هم برمي‌گردند. به محض اينكه به 84 مي‌رسيم و اين نااميدي با انتخاباتي كه سرانجام ديگري دارد، مردم را به زندگي خانگي، انفرادي و محفلي مي‌كشاند. گرچه براي دولت بعد از اصلاحات يك اصل مهم مي‌شود آنكه آزادي‌هاي اجتماعي نبايد محدود باشد. حالا اگر آزادي‌هاي سياسي محدود است اما نبايد آزادي‌هاي اجتماعي را محدود كند. يعني حاكميت به اين نقطه مي‌رسد؛ از اين رو فيلم‌هايي مثل كمدي‌هاي سوپرماركتي (كه در دوره اصلاحات اجازه نگرفته بود) در دوره جديد اجازه مي‌گيرد.
سرتيپي: جالب آنكه در وقايع بعد از انتخابات 88 و حتي با وجود مشكلات فضاي خياباني، ما بالاترين فروش فيلم‌ها را داشتيم.
جيراني: البته اين پرانتز را هم باز مي‌كنم كه دولت بعد از 88 سعي مي‌كند در عرصه سينما و تئاتر محدوديتي به شكل محدوديت‌هاي سياسي نداشته باشد و يك فضاي اجتماعي را باز كند. ولي درعين حال چون روحيه مردم، روحيه نااميدي است در خانه‌ها مي‌روند و زندگي انفرادي شروع مي‌شود. از موقعي كه آقاي روحاني مي‌آيد، دوباره اميد به تغيير شكل مي‌گيرد. اوج آن نهايت برجام و حضور مردم در انتخابات مجلس است. توجه كنيد در انتخابات مجلس و در شرايطي كه انتخابات مجلس به گونه‌اي است كه گمان نمي‌رود اصلاح‌طلبان و طرفداران دولت روحاني راي بياورند، مردم با يك حضور اجتماعي منسجم يك اتفاق نادر را رقم‌ مي‌زنند و بدين‌گونه متوجه حضور خودشان مي‌شوند، به همين دليل از خانه‌ها بيرون مي‌آيند. اين اتفاقات مصادف مي‌شود با بازشدن فضا براي فيلم‌ها. سينما به جامعه نزديك‌تر مي‌شود و در حالي كه تلويزيون دارد از جامعه دور مي‌شود. يعني جامعه جلوتر از تلويزيون است، سينما دارد به جامعه نزديك مي‌شود. دو تا فيلم «سالوادور» و «پنجاه كيلو آلبالو» مطالبي از نظر آزادي‌هاي اجتماعي دارند كه در فيلم‌هاي ديگر نبوده است. من نمي‌خواهم فيلمي را تحقير كنم ولي مي‌توانيم نمونه‌اش را «يك اصفهاني در نيويورك» يا «ابراهيم در پاريس» بدانيم كه از آن ايده‌هاي اين شكلي است. منظورم اين است كه اگر سينماي فارسي روي پايش بود به خاطر آزادي‌هاي اجتماعي بود و نه به خاطر آزادي‌هاي سياسي. اكنون نيز دوباره به آزادي‌هاي اجتماعي بازگشت كرديم. دو فيلمي كه الان اجازه گرفتند، آزادي‌هاي اجتماعي در كنار آزادي‌هاي سياسي نسبي، فضاي سينماي امسال را پرنشاط مي‌كند. اما عامل ديگر اين است كه در واقع تبليغاتي به ميدان مي‌آيد كه مي‌تواند عامه مردم را و مردمي كه تا حالا در چند سال اخير به سينما نرفته‌اند، عيد امسال به سينما بكشاند! اين نكته خيلي مهمي است. وقتي آزادي‌هاي اجتماعي در تيزرها خودش را نشان‌مي‌دهد و عامه مردم تيزرها را در مثلا شبكه ماهواره مي‌ديدند و مي‌گفتند كه برويم اين فيلم را ببينيم يعني بخشي از عامه مردم را ماهواره بيرون كشيد. يعني تماشاگر بالقوه‌اي كه هيچ‌وقت بالفعل نمي‌شد، بالفعل شد. مردمي كه تا حالا در 10 سال اخير سينما نرفتند، سينما رفتند. بنابراين از طرفي چون در تلويزيون فضاي ديگري حاكم است كه يك رسالتي براي خود دارد و اين رسالت باعث مي‌شود به اين اصل برسند كه واقعيت موجود گفته نشود بلكه واقعيتي كه ما دوست داريم، نشان ‌داده شود. يعني فكر مي‌كنند درواقع تلويزيون دنبال يك دنياي مطلوب است. يعني نشان دادن يك زندگي مطلوب و ايده‌آل خودش. بنابراين با جامعه‌اي كه يك جور ديگر فكر مي‌كند، فاصله مي‌گيرد. اين همراه نشدن تلويزيون با جامعه و حركت مستقل جامعه از تلويزيون، تلويزيون را به انزوا مي‌كشاند. بنابراين سريال‌هايي كه يك زماني مي‌توانستند تماشاگران را پاي تلويزيون بنشانند ديگر حالا نمي‌توانند براي اينكه هرچه مميزي سينما بازتر مي‌شود، مميزي تلويزيون از نظر مسائل سياسي و اجتماعي بسته‌تر مي‌شود. بدين‌ترتيب دو تضادي كه به وجود مي‌آيد باعث مي‌شود فضايي ايجاد شود كه حاصل آن يك پديده استثنايي عجيب و غريبي است كه امسال از اكران شاهد آن هستيم.

مردمي كه تا صبح سينما مي‌روند
جيراني: بعد هم يادتان باشد در هيچ جاي دنيا سينما از ساعت 21:30 يا 22 به بعد اكران بعدي ندارد چرا كه تفريحات ديگري جايش را مي‌گيرد. يعني مردم به كافه يا مراكز تفريح ديگري مي‌روند. در ايران چون اين‌گونه تفريحات نيست و هايپراستارهاي ايران هم غير از يكي بقيه شبانه‌روزي نيستند، بنابراين مي‌بينيم كه مردم به راحتي ساعت 3 يا 5 صبح به سينما مي‌روند. اين اتفاق يك بار در ايران روي داده آن هم‌زمان شاه براي فيلم بروس‌لي بود كه درواقع سينما كاپري سه شب فيلم «راه اژدها» بروس‌لي را ساعت 1 بامداد و 3 تا 5 نمايش داد. اين اتفاق تنها براي يك فيلم رخ داده بود.
علي‌اكبري: ولي در ماه‌رمضان سانس‌هاي 3 و 4 صبح هم داشتيم.
جيراني: نه، من نمي‌گويم كه در ايران نداشتيم بلكه در هيچ جاي دنيا نداشتيم. يعني هيچ جاي دنيا وجود ندارد و فقط يك‌بار هم در زمان شاه در تهران براي فيلم بروس‌لي اتفاق افتاد و البته يك بار هم در تبريز، زمان شاه در ماه رمضان تا سحر فيلم نشان دادند. مثلا يادم است مي‌گفتند فيلم‌هاي «آرشين مارالان» و مثلا «مشهدي عباد» تا صبح و زمان اذان در سينماهاي تبريز نمايش مي‌دادند. تبريز اين شكلي بود ولي فقط در ماه رمضان ولي در جاهاي ديگر اين را نداشتيم كه سينمايي 48 ساعت كار كند. يعني در عيد امسال سينما آزادي 48 ساعت تعطيل نشد و اين نكته خيلي غريبي است. در مورد پرديس‌ها، كيفيت و شكل نمايش را هم دوستان گفتند. قبلا به سينمايي كه مي‌رفتيم كيفيت نمايش وجود نداشت اما الان ديگر سينما پاتوق شده است، پرديس‌ها پاتوق شده‌اند. مردم با خانواده‌شان مي‌روند در پرديس‌ها مي‌چرخند، خريد مي‌كنند، پاتوق‌شان هم سينماست و در كافي‌شاپ و رستوران همانجا هم قهوه و چايي‌شان را مي‌خورند. تا زماني كه اين پاتوق با مشكل روبه‌رو نشود و اين اميد به تغيير وجود داشته باشد، طبيعتا همين فروش‌ها ادامه خواهد داشت. هر موقع مردم نااميد شوند، به زندگي فردي مي‌پردازند يا در كافي‌شاپ به صورت گروه‌هاي دو يا سه نفره مي‌نشينند و از آنجا بيرون نمي‌آيند. هر موقع اميد داشته باشند از كافي‌شاپ و خانه بيرون مي‌آيند. اين نكته خيلي مهمي است. يك زماني ما در خانه‌مان مي‌نشينيم و تلويزيون نگاه مي‌كنيم و شايد نگاه هم نكنيم! ولي بيرون نمي‌آييم. چون روحيه‌مان خوب نيست ولي وقتي روحيه‌مان خوب باشد، بيرون مي‌آييم.

نبايد جلوي فيلم‌هاي كمدي را گرفت
جيراني: درمورد فيلم‌هاي كمدي بايد يك توضيح دهم كه من معتقدم نبايد جلوي فيلم‌هاي كمدي گرفته شود. البته آقاي علي‌اكبري نگفت كه جلويش گرفته شود بلكه گفت كه اگر زياد شود ممكن است فيلمي خودش، خودش را بزند. ما بايد توجه كنيم دست زدن‌هاي مردم در سالن سينما مثلا در «پنجاه كيلو آلبالو» از ابتدا تا انتها وجود دارد و آن واكنش اعتراضي مردم است به آنچه در جامعه مي‌خواهند و نيست نه براي طنز فيلم. بايد توجه كنيم كه شبكه‌هاي ماهواره‌‌اي روي چه چيز سوارند؟ اتفاقا امسال هم ماهواره‌ها هيچ برنامه مورد توجه‌اي نداشتند. براي همين است كه وقتي وارد سالن سينما مي‌شويد مي‌بينيد مردم با ديدن فيلمي مثل «پنجاه كيلو آلبالو» از اول تا انتها دست مي‌زنند شايد بعد از تماشاي فيلم هم بگويند كه زياد خوب نبوده و ‌آن را دوست نداشته‌اند ولي لااقل دو ساعت شاد بوديم. حرف من اين است كه اين جور سينما لازم است و در كنارش «ابد و يك روز» هم لازم است. اين نشانگر اين است كه دولت يا ارشاد جديد هم نگاهش به آزادي‌هاي سياسي و هم آزادي‌هاي اجتماعي نگاه منطقي و معقولي شده است. بايد از دولت هم تشكر كرد و از آقاي ايوبي هم بايد تشكر كرد كه از آن فضا بيرون آمده است.

در جشنواره، فيلم‌هاي خيلي خوبي داشتيم
جيراني: در جشنواره فيلم فجر ما 96 تا فيلم ديديم كه من معتقدم 50 تاي آن اكران نمي‌شود و شايد از 40 تاي ديگر، 10 تا هم به زور اكران شود ولي امسال در عين‌حال ما خيلي فيلم‌هاي خوب داشتيم. درواقع وقتي فيلم‌ها نمايش داده شد، به نظرمان انتخاب خيلي سخت بود. يعني فيلم‌ها نسبت به سال قبلي كه ديده بودم، در سطح بالاتري قرار داشتند. فيلم‌هايي هم هستند كه در جشنواره نيامدند و اتفاقا فيلم‌هاي بدي هم نيستند مثل «دراكولا»، «هلن» «خشكسالي و دروغ» ولي به هر حال نتوانستند بيايند. خب تعداد فيلم‌هاي منتخب را افزايش ندادند گرچه ما معتقد بوديم تعداد فيلم‌ها بايد افزايش پيدا كند ولي دبير جشنواره موافق نبود. مي‌خواهم بگويم امسال فيلم‌ها خيلي خوب بود. فيلم‌ها طوري ساخته شده بودند كه اعتراض اقشاري كه منتظر بودند فيلمي بيرون بيايد و به آن اعتراض سياسي كنند را كمتر كرده بود. ساختار «ابد و يك روز» آنقدر خوب بود كه حتي مخالفانش هم وقتي مطلب مي‌نويسند، تعريف مي‌كنند و زير آن مي‌نويسند كه فيلم جاي ديگر براي نمايش نرود! اين نكته خيلي مهم است؛ هوشياري فيلمسازان در ساخت فيلمي كه حساسيت‌هاي كمتري را برانگيزد و قابل نمايش باشد. چون قرار نيست فيلمي را بسازند و درون انبار بگذارند تا نمايش داده نشود.

براي اين همه فيلم جا نداريم
سرتيپي: آقاي جيراني درست مي‌گويند؛ امسال بالاترين فشار را روي اكران داريم. شرايطي به وجود مي‌آيد كه حتي بهترين فيلم جشنواره كه «ايستاده در غبار» است و قرار بود اول ارديبهشت اكران شود با اين فروش و هجمه بالايي كه وجود دارد به اين نتيجه رسيديم كه اصلا نمي‌تواند اكران شود. از اين طرف فيلم‌هاي خوب و متوسط هم براي اكران زياد هستند. بنابراين امسال فضا براي نمايش فيلم‌ها به‌شدت كم مي‌شود. توجه كنيم كه فيلم‌هاي ضعيف هم زياد داريم ولي با اين روندي كه پيش آمده همه هم مدعي مي‌شوند و فكر مي‌كنند وضع سينما خوب شده و الان آنها هم بايد استفاده كنند. فيلم‌هايي مثل فيلم ده‌نمكي هم مي‌آيد و انتظار اكران دارد. اگر قرار باشد همه اين فيلم‌ها حضور داشته باشند اصلا ديگر جايي نمي‌ماند. همه يك زماني مي‌گفتند كه برنامه اكران دوم به ماه رمضان مي‌خورد و ماه خرداد كه فروش فيلم‌ها كم مي‌شود اما الان همه مي‌گويند كه اكران دو را هم پر كنيد، همه فقط اكران مي‌خواهند.
علي‌اكبري: درحقيت عرضه بيش از تقاضاست. حدود سه هزار سالن سينما نياز داريم و يك چيزي حدود 300 تا 350 سالن در سراسر كشور داريم. مشكل ما اين است كه حداقل دوهزار و 500 سالن كم داريم. اين است كه اتفاقات و مشكل به وجود مي‌آيد. يك نكته تكميلي در اين باره وجود دارد. موسسه «راوي فيلم» در 350 شهر فاقد سينما، فعاليت مي‌كند و فيلم اكران مي‌كند مثلا جايي مثل پاوه. بحث شادي و نياز رفتن به سينما صرف تهران و مراكز استان‌ها كه نيست. يعني در كل كشور اين جاري است و يك جاهايي كه الان سالن ندارد مثل شهر پاوه و 350 شهري كه اسامي‌شان موجود است، يك‌سري دوستان موسسه راوي فيلم آمده‌اند و فيلم باديگارد را در اين شهر‌ها اكران كرده‌اند و بسيار فروش خوبي داشته است. مي‌خواهم بگويم در كل كشور الان اين نياز احساس مي‌شود. بحث اتحاديه اروپا كه پيش آمد، گفتند سينما براساس سرانه كشور بايد به 1600 سالن برسد. تركيه 200 سالن را به 1600 سالن رساند درحالي كه شايد مخاطب سالن‌هاي شيك كم بودند ولي اين امكان را براي مخاطب ايجاد مي‌كرد كه بتواند انواع مختلف ژانرهاي فيلم را ببيند. يعني در يك پرديس كه 10 تا سالن بود، 10 نوع سليقه را تامين مي‌كرد. ولي اين در ايران نيست هرچند كه الان در تهران چنين پرديس‌هايي داريم ولي در سطح كلان كشوري تنها دو يا سه پرديس داريم مثل هويزه مشهد؛ منظورم اين است كه تعداد اين پرديس‌ها انگشت‌شمار هست چون اين امكان را براي مردم ايجاد نكرديم.  من موافق نيستم كه دولت با سينما خيلي همراه است، من دولت را آقاي ايوبي نمي‌بينم، آقاي ايوبي همكار ما است يعني از اهالي سينماست- من دولت را آقاي روحاني مي‌بينم. آقاي روحاني و هيات دولت بودجه‌اي كه در سال 95 براي فرهنگ و هنر ديده‌اند، بسيار اندك است و اگر خود آقاي روحاني به عنوان رييس‌جمهور در عرصه فرهنگ و هنر بسيار ورود پيدا نكند، درست نمي‌شود. متاسفانه ما الان اين ارتباط را با رييس دولت نداريم. شوراي عالي سينما را نگذاشتند كار كند در طول سه سال گذشته هيچ جلسه‌اي نداشته. چرا؟ چون رييس آن‌كه رييس‌جمهور است به آن نگاهي ندارد.

جنگ مغلوبه مي‌شود
حكمت: خوب كاري مي‌كنند! براي چي جلسه بگذارند؟ وقتي تنها طيف خاصي را انتخاب مي‌كنند كه در آن جلسات باشد. رييس‌جمهور نماينده آحاد سينماگران است. ما شديدا به اين روند معترض بوديم. اينكه با رفيق‌بازي بيايند و شورا را درست كنند.
علي‌اكبري: حرف من اين است كه كلا در چهار ساله دوم احمدي‌نژاد اهميت بيشتري به سينما داده شد.
جيراني: اشتباه نكنيد! تشكيل جلسه به معناي اهميت آن نيست. شوراي عالي و حضور رييس‌جمهور به معناي اهميت نيست اينكه بروز و تحقق مصداقي شورا در جامعه چه بوده داراي اهميت است.
موسوي‌زاده: اصلا هيچ جاي دنيا رييس‌جمهورها در جلسات شورا نمي‌نشينند.
جيراني: اشتباه نكنيد من نمي‌خواهم بگويم آقاي شمقدري نتوانسته كاري كند يا در كجاها ناموفق بوده. بحث من اين است كه اصلا رييس‌جمهور براي چي بايد در شوراي عالي شركت كند؟
علي‌اكبري: من مي‌گويم توجه رييس‌جمهور در بطن جامعه سينمايي كشور مهم است.
جيراني: خير وزارت ارشاد بايد در جلسه هيات دولت زور خودش را بزند و در مجلس زور خود را بزند و اين راهكار توجه دولت به سينما. در واقع شوراي عالي و هرچه در آن دوره تشكيل شد، شو بود. نكته اينجا بود كه از دلش هيچي درنيامد.
علي‌اكبري: بيمه طلايي از كجا آمد و چرا 5هزار خانواده سينما بيمه طلايي دست‌شان بود؟
جيراني: آن بيمه طلايي هم با پوشش معاونت سينمايي بيرون مي‌آمد.
علي‌اكبري: الان چرا نيست؟
جيراني: ما كه نمي‌خواهيم بگوييم اينها همه كارهاي‌شان درست است! اينها هم اشكالاتي دارند ولي روي اين نرويم كه بگوييم آقاي رييس‌جمهور بايد در جلسات شركت كند.
علي‌اكبري: من مي‌گويم براي آقاي روحاني بايد بطن سينما هم مهم باشد. بايد اهالي سينما هم برايش مهم باشد. بايد توجه ويژه‌تري داشته باشد. بايد در بودجه 95 كه همه بودجه‌ها افزايش پيد كرد، به بودجه فرهنگ و هنر هم نگاه بيشتري شود. اگر ما نخواهيم كي بخواهد؟
موسوي‌زاده: محض اطلاع‌تان 40 درصد امسال به بودجه سينما اضافه شده البته بايد از مجلس بيرون بيايد.
حكمت: اگر ما هم مثل تمام دنيا سيستم داشته باشيم و از اول ننويسيم سينما! تمام مسائل حكومت و مردمداري بايد تعريف كلان آن در هيات دولت باشد و هر نماينده و وزيري گروه‌هاي كاري زيرمجموعه خودش را داشته باشد. من اميدوارم كه با تمام حسن نيتي كه آقاي جنتي دارد و بسيار فرد لايقي است، ايشان بروند و از سينما و فرهنگ دفاع كنند. اينكه ما بگوييم آقاي رييس‌جمهور در شورا بيايد، ايشان كاري نمي‌تواند بكند. اصلا وظيفه رييس‌جمهور اين نيست. اگر قرار است رييس‌جمهور در مجموعه زيردستي برود، تعريف كلان كشور، تعريف اقتصادي، اجتماعي كلان كشور را از دست مي‌دهد. بازخوردها در شوراها به غير از اينكه كلي ايجاد اشكال مي‌كند هيچ برآورد مثبتي براي كليت يك نظام نداشته است.
علي‌اكبري: اين 1600 سالن را چه كسي بايد دستور دهد و ساپورت كند؟
حكمت: وزير، وزير دولت است و ايوبي دولت است.

فيلم خارجي در مقابل فيلم ايراني
جيراني: شما مقايسه‌اي كه با تركيه كردي، من سوال مي‌كنم فردا اجازه ورود فيلم خارجي به ايران داده شود، راه فيلم خارجي باز شود و به جايش سالن ساخته مي‌شود. من معتقد نيستم سينماي ايران با باز شدن راه اكران فيلم‌هاي خارجي نابود مي‌شود. دنيا عوض مي‌شود و اشكالي ندارد يك بخشي از فيلم‌ها هم از بين برود.
حكمت: من مي‌گويم به شرطي كه سانسور را هم بردارند! شوراي نمايش را هم بردارند، آن وقت فيلم خارجي بياورند. ما مشكل نداريم. تمام سانسور را بردارند. شوراها را بردارند. ما يك بيلبورد مي‌خواهيم بزنيم، 100 تا مشكل پيدا مي‌كند. شوراها را بردارند، فيلم‌هاي خارجي را بياورند، ما رقابت مي‌كنيم!
موسوي‌زاده: قرار است فيلم 50 ميليون توماني با فيلم 5/1 ميليارد توماني رقابت كند! مگر ايام عيد كه اينقدر فروخت، فيلم‌ها خارجي بودند؟
حكمت: فيلم خارجي را با تمام امكانات ويژه خارجي بياوريد. من با دست و پاي بسته مي‌گويند در ميدان رقابت بوكس بازي كن! مگر من مي‌توانم بازي كنم؟  
علي‌اكبري: من با حذف پروانه نمايش به‌شدت موافقم.
حكمت: خب، پس نمي‌شود!
موسوي‌زاده: پروانه نمايش طبق قانون نمي‌تواند حذف شود. مگر اينكه قانون را عوض كنيم. بحث قانوني دارد.
جيراني: بحث پروانه نمايش داستان ديگري دارد. يك‌بار آمدند و اين فكر را كردند كه بگويند اگر از فيلمي شكايت شد، به دادگاه‌ها كشيده شود، آن داستان تلخ‌تر و سخت‌تر مي‌شد. سر قضيه‌اي كه مرحوم سيف‌الله داد مطرح كرد، خيلي مقاومت كردم كه نكنيد. براي اينكه اگر به عنوان مثال من از فيلم ايشان به قوه قضاييه شكايت كنم، قوه قضاييه گير مي‌دهد، فيلم پايين مي‌آيد. فيلم يكباره بايد در دادگاه برود. الان هم شوراي پروانه نمايش موجود و آنچه واسط بين گروه‌هاي فشار يا آنها كه به هر حال انتقاد دارند، قرار گرفته است، باعث شده كه تعادلي رخ دهد. من به‌شدت مخالف برداشتن شوراي پروانه نمايش هستم، يعني معتقدم در يك شرايطي نمي‌شود. اگر هم مي‌بينيد در دنيا وجود ندارد، اتحاديه و صنوف قدرت دارند. يعني مي‌توانند كنترل كنند، ريتينگ دارند و مي‌دانند چه مي‌سازند و قدرت دارند. اينجا صنوف آن قدرت سابق را ندارند.
حكمت: آقاي جيراني ما قايل به آزادي هستيم. فيلم خارجي بيايد در يك شرايط برابر با يك فيلمساز خارجي حاضرم رقابت كنم به عنوان كارگردان و تهيه‌كننده ولي در يك شرايط نابرابر نمي‌توانم رقابت كنم. فيلم خارجي بيايد اين اندك امكاني هم كه داريم از دست خواهد رفت. من قايلم بايد بيايد و چاره‌اي هم نيست.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون