لطف خاطرات محمدرضا لطفي
علي مطلبزاده
در ميان واكنشهاي مختلفي كه با نزديك شدن به سومين سالروز درگذشت محمدرضا لطفي از اهالي موسيقي گرفته تا مخاطبان عادي آثار او در طول اين يكي، دو روز گذشته در فضاي مجازي داشتهاند، از سر اتفاق به انتشار مجدد قطعه «داستاني نه تازه» برميخورم؛ قطعهاي ساخته هوشنگ كامكار كه سه سال پيش و همزمان با چهلمين روز درگذشت محمدرضا لطفي در سال 93 منتشر شد. اما شباهت اين قطعه با «داروگ» يكي از ماندگارترين آثار لطفي حكايت ديگري داشت. در يكي از همان ديدارهاي روزهاي آخر كامكار در بيمارستان پارس، لطفي از برخوردهاي آنروزهاي اهل موسيقي گله ميكند و با اشاره به فعاليتهايش در طول اين سالها، از سكوتي حرف ميزند كه در طول دوران بستري شدنش در بيمارستان به آن دچار شده است؛ سكوتي كه قرار بود براي هميشه ادامه پيدا كند. حالا چند سال است كه همه ما به اين سكوت عادت كردهايم و در ميان همه تصويرهايي كه از محمدرضا لطفي از حضور و فعاليتش در مكتبخانه گرفته تا سيگار مارلبورويي كه هميشه به نيمه نرسيده خاموش ميشد يا آن شلوار كردي سفيد و نشستن روي زمين، در دلمان هم شده آرزو ميكنيم كاش ميشد لطفي باز هم آرام سازش را بنوازد يا گاهي كنسرتي برگزار كند و در گفتوگوها و مقالاتي كه از او منتشر ميشد، حرفهايي را بزند كه همهچيز در فضاي آرام موسيقي به هم بريزد. اين تصويرها فراموش شدني نيست، چيزي از جنس همان فراموشياي كه در طول يكي، دو سال آخر زندگي و فعاليت لطفي گريبان دوستان و خاطرات قديميشان را گرفته بود. اما هوشنگ كامكار يكي از دوستان متفاوت در طول آن سالها بود و همواره در گفتوگوهايش از لطفي و فعاليتهايش در طول اين سالها حمايت كرد. او در تازهترين گفتوگويش در روزهاي گذشته گفته «لطفي در سالهايي كه با هم نزديك بوديم، بيشك هنرمندي بيهمتا در ميان همقطارانش بود. او خصوصياتي داشت كه به جرات ميتوان گفت همه آنها در هيچ نوازنده ديگري وجود ندارد و برخي فقط يك يا دو از اين ويژگي را دارند. او به رديف موسيقي ايراني تسلط كامل داشت. داراي تكنيك نوازندگي قوياي بود. قدرت خلاقيت بينظيري داشت كه در بسياري از موزيسينها نيست، او بداههنوازي ماهر و بيهمتا بود و بالاخره اينكه مديريت او زبانزد همه بود.» اينها همان چيزهايي بودند كه در آن يكي، دو سال آخر زندگي لطفي براي خيليها معناي متفاوتي داشت.