تحمل مخالف!
همچنان كه همه ميدانند كشيدن شيشه و مواد مخدر چه عوارض خطرناكي دارد، دهها فيلم و گزارش در مذمت اين كار تهيه و منتشر ميشود. در كتابها آموزش داده ميشود كه اين كار چه خطراتي دارد، حتي براي مرتكبين آن نيز مجازاتهاي سخت در نظر گرفته شده است، با همه اينها مشاهده ميكنيم كه از تعداد معتادان كم كه نميشود، زيادتر هم ميشود. چرا؟ براي اينكه ميان رفتار و آموزش عناصر ديگري وجود دارند كه اجازه نميدهند، فرد براساس آموزشهايش رفتار كند. آن عناصر ساختارهاي جامعهشناختي است. وقتي كه در يك ساختار اجتماعي، تبعيت و عدم مخالفت همراه با تشويق و جايزه، در مقابل نقد و مخالفت، همراه با هزينه است، بهطور طبيعي افرادي پيدا ميشوند كه دور مخالفت را خط بكشند و خود را در چارچوب مريد و مرادي و مجيزگويي و تملق محبوس كنند. وقتي كه كسي ميتواند با مشت به سينه مخالف بكوبد، حتي اگر كساني باشند كه اين مشت را نكوبند ولي چندان غير طبيعي نيست كه كساني هم پيدا شوند كه بكوبند، چرا كه اين كار براي آنان منفعت دارد. در مقام فردي كسي كه روحيه تحمل مخالف را دارد، بسيار ارزشمند است ولي در مقام اجتماعي، ما نيازمند آن هستيم كه هيچ فردي نتواند بر سينه مخالفان خود مشت بزند و اگر چنين كرد، چنان هزينه سنگيني را بپردازد كه از ترس پرداخت اين هزينه مرتكب اين كار نشود و از روي ناچاري هم كه شده ياد بگيرد صداي مخالف را تحمل كند، در اين صورت پس از مدتي تحمل صداي مخالف، براي آنان ساده ميشود و با گذشت زمان اين صدا دلنشين هم خواهد شد! اين قاعده در ساير امور ديگر نيز وجود دارد. همانطور كه مقام رهبري نيز اشاره داشتهاند، مساله تربيت و فرهنگسازي فقط يكي از زيرساختهاي اصلي براي تحقق اين هدف است: «مصرف كالاهاي خارجي و قاچاق دهها و صدها ميلياردي كالاهاي لوكس، نمونههايي از الگوي مصرف غلط در كشور است كه بايد اصلاح شوند و يكي از زيرساختهاي اصلي براي اصلاح آنها، فرهنگسازي در نسل جوان است.« البته كه برخي از مردم آن قدر پول دارند كه بهترين خودروهاي خارجي را بخرند و در خيابانهاي تهران جولان دهند ولي اين كار را براساس فرهنگ و تربيت خود انجام نميدهند ولي در اين ميان نيز كساني هم پيدا ميشوند كه اين فرهنگ را ندارند و با اين خودروهاي لوكس دوردور ميكنند. خب به آنان نميتوان دستور داد كه انجام ندهند ولي ميتوان ساختاري را تعبيه كرد كه هزينههاي مادي انجام اين كار را چنان افزايش دهد تا آنان ياد بگيرند رفتار درستتري را داشته باشند. بنابراين هدف اين يادداشت اين بود كه نشان دهد، اگرچه تربيت و آموزش بسيار مهم است ولي ضروري است كه اصلاحات ساختاري در سطح جامعه نيز مورد توجه باشد. براي تحمل مخالف، نيازمند مطبوعات آزاد هستيم. مطبوعاتي كه با كوچكترين طعنه، دچار خشم ديگران نشوند. براي تحول مخالف، بايد شفافيت و پاسخگويي به يك قاعده معمولي جامعه تبديل شود.